وقتی ارزش نگاتیوهای جنگ از زباله هم پایین‌تر می‌آید/طنز انقلاب اسلامی/انگار نه انگار که امروز، روز مولانا است/اصغر آقا باز هم راهی فرنگ شد

گروه فرهنگی بولتن نیوز- «وقتی ارزش نگاتیوهای جنگ از زباله هم پایین‌تر می‌آید»زندگی شهید حسن باقری این روزها در قالب مستند درام "آخرین روزهای زمستان" از شبکه‌ی یک روی آنتن می‌رود.

اثری که سازندگانش آن را با نگاتیوهای در معرض نابودی ساخته‌اند و بازسازی زمان جنگ بر اساس صداهای باقی مانده از آن دوران یک اتفاق جالب و بدیع در این مجموعه است.

ذره‌بین فرهنگی: آن قسمت از برنامه‌ی راز را که حسین بهزاد آمده بود و داستان آتش زدن نگاتیوهای بجا مانده از دوران جنگ را تعریف می‌کرد، بسیار تکان دهنده بود. اما انگار این ماجرا فقط منحصر به تجربه‌ی استاد بهزاد نیست. تیم سازنده‌ی مستند آخرین روزهای زمستان هم گویا چنین معضلی را لمس کرده‌اند. واقعا معلوم نیست چه کسی متصدی نگه‌داری این کالاهای ارزشمند هستند. اما هرکسی که هست، معلوم است نمی‌داند کجا مشغول به کار است و با چه کالای ارزشمندی ارتباط دارد. امیدواریم وزیر فرهنگ و ارشاد در اقدامی عاجل، فکری به حال این معضل بکند تا شاهد تکرار آن و از دست دادن بخشی از تاریخ‌مان نباشیم.

طنز انقلاب اسلامی

احمد عربلو از انتشار نخستین مجموعه‌ی داستان انقلاب اسلامی در قالب طنز و با عنوان «شاهنامه آخرش خوش است» خبر داد. به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه‌ی 10 داستان از احمد عربلو با عنوان «شاهنامه آخرش خوش است» منتشر می‌شود.

عنوان این مجموعه از نام یکی از داستان‌ها گرفته شده است. حوادث این مجموعه داستان، پیرامون روزهایی است که به پیروزی انقلاب اسلامی منتهی می‌شود. شخصیت اصلی این داستان‌ها، یک پسر نوجوان است که ماجراهای مختلفی برایش اتفاق می‌افتد و مخاطب با خواندن این کتاب، حوادث و رویدادهای انقلاب را می‌شناسد.

ذره‌بین فرهنگی: باید به آقای عربلو گفت: دمت گرم. آفرین به شما به خاطر دغدغه‌ی مهمت و روشی که انتخاب کرده‌ای. راستش را بخواهی دیگر این روزها کمتر کسی‌ست که سراغ ادبیات انقلاب اسلامی را بگیرد. چه برسد به اینکه حال و حوصله داشته باشد تا روی تکنیک پرداخت به آن هم وقت بگذارد و در بین روش‌های ادبی مختلف، طنز را انتخاب کند. فارغ از نتیجه و کیفیت کاری ارائه شده، نفس کار بسیار میمون و مبارک است. امیدواریم که این روند در آقای عربلو تکرار شده و تبدیل به جریانی شود که سایر نویسندگان ما را نیز متأثر از خود کند .

انگار نه انگار که امروز، روز مولانا است

هر ساله هشت مهر ماه به عنوان روز مولانا گرامی داشته می‌شود. جلال‌الدین محمد، فرزند سلطان‌العلماء، ششم ربیع‌الاول سال 604 هجری در شهر بلخ که آن زمان بخشی از خراسان امروزی بود و امروز بخشی از خاک کشور افغانستان است، به دنیا آمد. سلطان‌العلماء هم‌زمان با هجوم چنگیزخان مغول از شهر بلخ کوچ کرد و درنهایت به همراه خاندانش در قونیه ساکن شد.

پس از درگذشت او، جلال‌الدین محمد در 24 سالگی به درخواست مریدان پدر، جای او را پر کرد و به‌زودی در 37سالگی به عنوان دانشمند و عارف دوران شناخته شد. درنهایت نیز خورشید زندگی مولانا جلال‌الدین بلخی به دنبال تبی سوزان در غروب روز یکشنبه، پنجم جمادی‌الآخر ۶۷۲ هجری قمری غروب کرد و پیکرش در شهر قونیه به خاک سپرده شد. از همین‌روست که این شاعر در جهان با عنوان مولای روم نیز شناخته می‌شود. این در حالی است که اگرچه مولانا بخشی طولانی از زندگی‌اش را در خارج از مرزهای ایران سپری کرد، اما کلیه آثارش به زبان فارسی نوشته و سروده شده‌اند.

ذره‌بین فرهنگی: آقای مولانا ببخشید که حتی روز تولدت هم کسی چندان به یادت نیست. البته اگر شما هم در زمان ما زندگی می‌کردی شاید همین‌طور رفتار می‌کردی. چون در این زمانه چیزهایی ارزش پیدا کرده که اگر در زمان شما همین‌قدر مهم بود، فکر کنم نیمی از مجموعه آثارت نوشته نمی‌شد. بالاخره آنقدر در این روزها این مسئله مهم شده که اول اوباما به روحانی زنگ زده یا خیر و آنقدر نتیجه‌ی بازی برگشت استقلال حیاتی‌ست که دیگر کسی وقت ندارد به شعرهای شما گوش دهد. بخصوص آنجا که گفتی: اسم‌ها و نام‌ها چون دام‌هاست، نام شیرین ریگ آب عمر ماست.

اصغر آقا باز هم راهی فرنگ شد

کمیته انتخاب فیلم ایرانی برای اسکار پس از بررسی فیلم‌های کاندید شده، در نهایت فیلم "گذشته" ساخته اصغر فرهادی را به عنوان نماینده ایران در اسکار معرفی کردند.

امیر اسفندیاری مسئول امور بین الملل بنیاد سینمایی فارابی با اعلام این خبر درباره انتخاب فیلم "گذشته" گفت: کمیته انتخاب فیلم پس از ورود به بحث در خصوص دو نامزد نهایی، فیلم های "دربند" ساخته پرویز شهبازی و "گذشته" ساخته اصغر فرهادی، در یکی از چالشی ترین جلسات ادوار اخیر، عاقبت به معرفی "گذشته" به فرهنگستان علوم و هنرهای سینمایی رای داد.

ذره‌بین فرهنگی: خوب تقریبا قابل پیش‌بینی بود. همان‌طور که قبلا هم گفتیم تنها کاری که لازم است داوران محترم انجام دهند این است که ببینند از بین فیلم‌های موجود، کدامیک‌شان تطابق بیشتری با معیارهای اسکار دارد. معیارهایی مثل ... بگذریم. گفتن دوباره‌ی حتی یکی از این‌ها هم تکرار مکررات و هم باعث می‌شود که انگ توهم توطئه را به ما بچسبانند. تا ببینیم این دفعه داوران آکادمی اسکار چه معامله‌ای با اصغر آقا می‌کنند. اما ای‌کاش داوران محترم، خیلی کار به کار معیارهای تحمیلی اسکار نداشتند و حداقل فیلمی را انتخاب می‌کردند که ایرانی باشد! هرچند سابقه نشان داده حضور یا عدم حضور سینمای ایران در اسکار و دریافت با عدم دریافت جایزه در آن، تأثیر چندانی در ساختار سینمای ایران و کیفیت آثارش ندارد.