1. ترویج تفکر اصلاحات در دانشگاه ها:
اولین مسئله ای که این گروه از بدست آوردن کرسی وزارت علوم به دنبال آن هستند، قطعا و یقیناً ترویج مبانی اصلاحات و تفکرات علمای اصلاحات همچون سروش در سطح دانشگاه و دانشجویان است. مسئله ای که در طی 8 سال گذشته تقریبا به فراموشی سپرده شده بود و تفکرات اصلاح طلبی به هر دلیلی به صورت زیر زمینی و مخفی بیان میشد. اما در صورتیکه یک اصلاح طلب بتواند بر این کرسی بنشیند، این تفکرات راحت تر بیان می شود. (تصور نگارنده این است که خواننده اشکالات مطرح در مبانی این تفکر و تئوری های سروش را می داند و از مشکلات اساسی و تئوریکی اصلاح طلبان که شبیه و برگرفته از تفکر لیبرالیسم است، آگاهی دارد.)
2. تقویت و احیا تشکلهای مبلغ افکار اصلاحات و خارج نمودن اصلاحات از حالت انزوا در سطح دانشگاه:
با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در سال 84 کم کم شاهد به وجود آمدن از هم گسیختگی اصلاحات و تشکل های وابسته به این جریان در سطح دانشگاه ها و دانشجویان شدیم. در سال 88 و پس از انتخابات و شکل گیری جریان فتنه در درون دانشگاه، این تشکل ها با حالتی جو گیرانه و از خود بی خود شده شروع به تحصن، اعتراض و تخریب و اغتشاش در سطح دانشگاه های مختلف نمودند، که این امر ضمن واضح تر جلوه دادن ماهیت آنها باعث انزوای آنان نیز شد. ادامه این روند نیز منجر به تعطیل شدن برخی از این تشکل های تندرو و اکثراً معاند نظام و ضد اسلام شد. بسیاری از فعالان این تشکل ها یا از کشور گریختند و یا به دلیل برهم زدن نظم عمومی و ایجاد اغتشاش در سطح دانشگاه و شهرها و یا به خاطر چاپ مطالب اهانت آمیز به مقدسات اسلام و انقلاب دستگیر و راهی زندان شدند. از این رو یکی از کارهایی که با وجود یک وزیر علوم اصلاح طلب انجام خواهد گرفت بازسازی و احیا تشکل هایی این چنینی است!
3. جلوگیری از حذف علوم انسانی و به تبع آن مقابله با حذف تفکرات لیبرالیستی حاکم بر این علوم:
مردم سالاری، جامعه مدنی، آزادی و ... اصطلاحاتی بود که بارها و بارها توسط محمد خاتمی رییس جمهور دولت اصلاحات بیان شد. کمتر کسی در جامعه سیاست و در بین سیاسیون وجود دارد که نداند این عبارات همه از تفکر و ایدئولوژی ای به نام لیبرالیسم که ساختار سیاسی کنونی اکثریت کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا، می باشد، گرفته شده است. تفکری سکولار که به عقیده بسیاری از افراد نقابی است که کاپیتالیسم بر چهره خود نهاده تا چهره کریح خود را در زیر آن بپوشاند و سیاست های خبیثانه خویش را در پس آن به اجرا در آورد. متاسفانه این مسئله نیز کاملاً مشخص است که مبانی اصلاحات بسیار بسیار نزدیک به این ایدئولوژی و البته در بسیاری از نقاط با آن مشترک است. از همین رو بیشترین آسیب و ضرر را اصلاح طلبان از حذف علوم انسانی غربی موجود در دانشگاه ها می بینند و به عبارتی اگر این امر صورت پذیرد، به دست خود، خود را نابود می کنند.
4. روی کارآوردن روسای اصلاح طلب در دانشگاه ها و استفاده بیشتر از اساتید تندرو اصلاحات:
در نگاه اول و در نگاه اعتدال گرایانه شاید این امر اتفاق ناگواری نباشد! ولی مسئله ای که باید ذکر شود، یادآوری دوران ریاست اینگونه روسا بر دانشگاه ها و اتفاقات عجیب و غریبی که در آن زمان می افتاد، می باشد. محدود نمودن تشکل های انقلابی، جلوگیری از هرگونه اعتراض و سرکوب شدید آن در همان ابتدا، ستاره دار شدن بسیاری از دانشجویانی که حتی به مسائل صنفی معترض بودند و یا حتی دردناکتر برخورد قضایی و امنیتی با دانشجویانی که صرفا به برخی دخالت ها و فشارهای دولتی در بعضی از تشکل ها اعتراض کرده بودند و یا برخورد انضباطی با بعضی دانشجویان فقط به دلیل اینکه اصلاح طلب نبودند. آیا کسی هست که اینگونه مسائل را انکار نماید و یا فراموش کرده باشد؟
5. محدود نمودن فعالیت تشکل های انقلابی همچون بسیج و جنبش عدالتخواه در دانشگاه های کشور:
مطمئناً فعالیت تشکل هایی انقلابی و عدالتخواه همانند تشکل هایی که نام برده شد و یا فعالیت تشکل هایی همچون جامعه اسلامی دانشجویان و انجمن اسلامی مستقل دانشجویان و همینطور فعالیت تشکل های مذهبی در سطح دانشگاه کمی غیر قابل تحمل برای یک وزیر علوم اصلاح طلب و به تبع آن معاونین وی خواهد بود. بنابراین بهترین راه محدود نمودن فعالیت آنها در دانشگاه است که این امر بی سابقه نیست و بسیاری از دانشجویان بسیجی در دوران اصلاحات یا به دلیل اعتراض به یک استاد به خاطر توهین آن استاد به نظام اسلامی، حذف آموزشی می شدند و یا ستاره دار! بنابراین کمتر دیده می شد تا به شکل امروزی این تشکل های انقلابی فعالیت داشته باشند. شک نداشته باشید که یک وزیر علوم اصلاح طلب برای اینکه به زحمت نیفتد و مشکلی نداشته باشد حتما این تشکل ها را محدود خواهد نمود. اما این مسئله راههای چاره ای نیز دارد که آنها را در نوشتاری دیگر به طور مفصل بیان خواهم نمود.
6. زمینه سازی برای فتنه 98:
شاید در نگاه اول این حرف از سوی حتی یک سیاستمدار کهنه کار هم به سخره گرفته شود و بعضی ها کاملا آن را رد نمایند، ولی با نگاهی به دو فتنه بزرگ که در تاریخ انقلاب اسلامی وجود دارد، یعنی فتنه های سال 78 و 88 و فاصله 10 ساله آنها، بعید نیست که ما شاهد فتنه ای در سال 98 باشیم و از آنجایی که هر دوی این فتنه ها از درون دانشگاه قوت گرفته و به جاهای دیگر سرایت نموده و از قضا بانی هر دو فتنه اصلاح طلبان تندرو بوده اند، یا به عبارت دیگر هرجا سخن از فتنه است نام اصلاحات می درخشد، احتمال بروز فتنه در سال 98 با حضور یک اصلاح طلب تندرو در رأس وزارتخانه علوم کم نیست. بنده معتقدم که اگر فتنه ای هم باشد جنس آن با هر دو فتنه قبلی کاملا متفاوت خواهد بود. اگر یادتان باشد در سال 90 که انتخابات مجلس بود سخن از فتنه زده شد، اما اتفاقی نیفتاد، چون دشمنان فاقد سیستم و نیروی مورد نیاز خود در اجرای این فتنه بودند. فتنه 98 اگر اتفاق بیفتد، احتمالا از جنس فتنه روسیه خواهد بود و برخلاف دو فتنه قبلی که از مرکز کشور پا گرفت، این بار از حاشیه به سمت مرکز خواهد بود. این مورد از مواردی که بنده ذکر کردم فقط در حد یک تحلیل است و همانطور که در ابتدای آن گفتم، شاید به زعم یک تحلیلگر بزرگ و سیاستمدار کهنه کار به نوعی مسخره به نظر برسد اما یک اصل همیشه وجود دارد و آن هم این است که پیشگیری بهتر از درمان است!
7. استفاده از محافل دانشجویی به عنوان اهرم فشار جهت آزادسازی سران فتنه از حبس خانگی و آزادی زندانیان سیاسی:
از جمله پیامک هایی که پس از انتخاب دکتر روحانی به عنوان رییس جمهور از طرف دوستان اصلاح طلب برای بنده ارسال شد، این بود: بازگشت اخلاق به سیاست و کشور! ما از روحانی می خواهیم تا برای آزادسازی کروبی و موسوی از حصر خانگی و زندانیان سیاسی تلاش نماید ما چشم و امید به دولت تدبیر و امید بسته ایم! جدای از این پیامک در یکی از میتینگ های انتخاباتی دکتر روحانی قبل از انتخابات که متاسفانه در حسینیه جماران نیز برگزار شد، (اینکه می گویم متاسفانه به این دلیل است که امام فرزندان خود را از فعالیت سیاسی نهی کرده بود و این حرکت سید حسن خمینی به نوعی بی توجهی به فرمایشات ایشان است.) شاهد این بودیم که عده ای با در دست داشتن عکس های میر حسین موسوی و همچنین مقواهایی که شعارهایی با مضمون آزادسازی موسوی و کروبی و زندانیان سیاسی داشت، از وی چنین درخواستی داشتند. از طرفی همواره شاهد بوده ایم که در بسیاری از کشورها و همچنین در همین کشور خودمان بارها برای فشار به حکومت ها از تحصن ها و اعتراضات دانشگاهی استفاده شده است. وزیر علومی که خود سابقه همراهی فتنه را داشته است، می تواند بزرگترین پشتیبان و مشوق اینگونه حرکات دانشجویان و اساتید و محافل دانشگاهی باشد.
8. حذف شعارهای انقلابی از سطح دانشگاه:
(استقلال آزادی جمهوری اسلامی، نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی، مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس، انرژی هسته ای حق مسلم ماست و ...) اینها تنها بخشی از شعارهایی است که اصلاح طلبان در بیشتر مواقع یا به آن اعتقاد نداشته اند و یا اگر چیزی بوده فقط پذیرش ظاهری بوده است. در فتنه 88 هم بارها شاهد حذف و یا تغییر این شعارها به شعارهای همسو با استکبار جهانی بوده ایم. از این رو با روی کار آمدن فردی نزدیک به جریانات افراطی و تندرو اصلاح طلب و البته حامی و همراه فتنه 88 شکی نیست که بار دیگر این شعارها به فراموشی سپرده شود.
9. از بین بردن روحیه آرمانخواهی و استکبارستیزی دانشجویان:
مسئله ای که همیشه در بین دانشجویان و به خصوص دانشجویان تشکلی وجود داشته است، آرمانگرایی و البته توجه ویژه به آرمانهای انقلاب اسلامی و خمینی کبیر است. همچنین حتی در دوران قبل از انقلاب و در دوران استبداد پهلوی نیز روحیه استکبارستیزی در بین دانشجویان وجود داشته است. سوالی که مطرح می شود این است که آیا در زمان اصلاحات و حضور وزیر علوم اصلاح طلب در بین دانشجویان حالت رخوت و پوچی حاکم بود و یا روحیه آرمانخواهی؟ چه مقدار اساتید اصلاح طلب به آرمان قدس شریف اعتقاد دارند؟ آیا اساساً اصلاح طلبان به چیزی به اسم استکبار اعتقاد دارند؟ اگر اعتقاد دارند این استکبار کیست و چیست؟ اگر به این استکبار اعتقاد دارند و آن را آمریکا می دانند، آیا معتقد به استکبارستیزی و تحمل هزینه های هستند؟ پاسخی که بنده از این عزیزان گرفتم منفی است.
10. جلوگیری از انجام کرسی های آزاداندیشی و ترویج تفکرات غربی و لیبرال با استفاده از نشریات بدون اجازه دادن به نقد آنها:
هیچکس نمی تواند اتفاقات دوران اصلاحات و ترویج افکار لیبرالی و تئوری سکولاریسم را انکار نماید. تفکرات و تئوری هایی که بارها از سوی سروش و همینطور سایر تئوری پردازان این جریان در نشریات و محافل مختلف دانشگاهی بیان شد ولی خبری از نقد و بررسی آن نبود. کرسی های آزاد اندیشی هم که در کل تعطیل بود و خبری از آن در دانشگاه ها نبود. بدیهی است که فردی با تفکرات اصلاح طلبی، راهی به غیر از راه گذشته را نخواهد پیمود.
اینها تنها بخشی از مواردی بود که اصلاحات پس از رسیدن به این کرسی دنبال خواهد نمود. اصلاح طلبان به گونه ای برنامه ریزی نموده بودند که اگر میلی منفرد موفق به کسب رأی اعتماد شد، این اقدامات را انجام دهد و در صورت عدم موفقیت با سرپرست قرار دادن یک تندرو دیگر در این وزارت خانه به مدت سه ماه که البته مصادف با شروع سال تحصیلی جدید در دانشگاه ها است، بتوانند حداقل بخشی از آن را به اجرا در آورند و احتمالاً تاریخ معرفی وزیر پیشنهادی بعدی برای تصدی این وزارتخانه توسط دکتر روحانی به مجلس، در آخرین روزهای این سه ماه فرصت خواهد بود و بعید است که فردی غیر اصلاح طلب به مجلس معرفی شود، مگر اینکه دوباره با عدم رأی اعتماد مجلس روبه رو شود که قطعاً در صورت انجام این امر توسط مجلس جنجال های شدیدی در رسانه های اصلاح طلب و به تبع آن رسانه های معاند خارج از کشور به وجود خواهد آمد. از طرفی این احتمال نیز وجود دارد که توفیقی در این مدت سه ماه عملکرد تمام عیار مثبتی از خود نشان دهد تا بتواند پس از این سه ماه به عنوان گزینه وزارت علوم معرفی شده و هرچند با آرا پایین همچون بیژن زنگنه و علی ربیعی، موفق به کسب رأی اعتماد از مجلس شود.
در آخر این سوال را می شود از شخصی که اکنون با کسب کمی بیشتر از 50 درصد آرا رییس جمهور شده است پرسید که آیا انتخاب چنین وزرایی با چنین سابقه افتضاحی در فتنه 88 به معنای اعتدال گرایی است؟ آیا دولت تدبیر و امید این چنین دولتی است که اعضایش سوابق منفی روشنی در سیاست دارند؟ آیا سرمایه گذاری برای به دست آوردن رأی اندک اصلاح طلبان در انتخابات بعدی ریاست جمهوری سودی خواهد داشت؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
رای اصلی اصولگرایان همون 4 میلیونی است ...
نه بوبو
نه بوبو
الان هم متوهمید.
رای 50.6 یعنی رای شکننده که همین الان کلی از رایها ریخته.
آمدن مدیران فرا جناحی به وزارت علوم یک ضرورت کشوری است.آقای دکتر توفیقی هم انسانی متعادل و با تجربه هستند و خادمان ملت در دانشگاه ها نباید ترسی از مدیریت ایشان داشته باشند. ما در دوره قبل ایشان را مدیری با تدبیر دیدیم، فقط کسانی باید بترسند که در حق ملت خیانت کرده باشند.
شما حتما برو تو کیهان کار کن با این طرز فکرت!