تمرکز بر اولویت اقتصادی و طرد حاشیهسازیها و دوری از افراطیون فتنهگر هم با گفتمان اعتدال - به عنوان گفتمان دولت یازدهم- همخوانی خواهد داشت و هم اینکه به مدعیان اصلاحات مجال نمیدهد تا از دولت آقای روحانی برای بازگشت به رادیکالیسم سیاسی، سوء استفاده کنند.
روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود به قلم حسامالدین برومند نوشت؛
1- معنای روشن و بدون ابهام انتخابات 24خرداد، تحقق حماسه سیاسی بود که در
ابتدای سال جاری رهبر معظم انقلاب خواستار آن شده بودند و با لبیک آحاد مردم به
رهبری در میدان انتخابات بروز و ظهور یافت.
شوک این حماسه سیاسی و شاهکار تاریخی
به دشمن به گونهای است که هرچه از انتخابات 24 خرداد میگذرد پیامها و پیامدهای
آن، جبهه معارض و بدخواهان ملت ایران را سردرگمتر کرده و حریف را به استیصال
استراتژیک کشانده است.
از همین روی؛ ابعاد رسوایی بزرگ دشمن و نقش برآب شدن
نقشههایی که قرار بود «ضربه آخر» به جمهوری اسلامی باشد بصورت ملموستری در حال
نمایان شدن است.
به عنوان نمونه پروژه تحریمهای ضدایرانی به خط پایان رسیده است
و علایم آن را میتوان در رسانههای غربی و بانیان تحریمهای وحشیانه علیه مردم
کشورمان به وضوح مشاهده کرد.
دو روز پیش خبرگزاری رویترز که طی دو، سه سال گذشته
بر موضوع تحریمهای ضدایرانی تمرکز کرده و بخش عملیات روانی و رسانهای آن را
برعهده داشت؛ زنگ خطر را به صدا درآورد و نوشت؛ «شبکه جهانی تحریمها علیه ایران در
آستانه فروپاشی است.»
در همین راستا و یک روز قبل از گزارش رویترز، روزنامه
صهیونیستی «معاریو» هم به ناکامی در مواجهه با ایران و کارساز نبودن فشارها علیه
کشورمان اذعان کرد و بنا بر اطلاعاتی که کسب نموده، این مطلب را به بیرون درز داد
که گزینه حمله به تاسیسات هستهای ایران منتفی است تا ثابت شود ادعای «همه گزینهها
روی میز است»! یک بلوف بوده و هست و نمیشود با ملت بزرگی که حماسهساز است
درافتاد.
اما نکتهای که نباید از آن غافل شد این است که انتخابات اخیر گام اول
بود و اکنون نوبت حماسه اقتصادی است و به عبارت دیگر سال 92، سال «حماسه سیاسی و
اقتصادی» نامگذاری شده که تنها بخش اول آن محقق شده است.
بنابراین باید تمام
تلاشها و برنامهها و انرژیها مصروف تحقق حماسه اقتصادی شود که مطالبه رهبری و
خواسته بحق آحاد مردم است.
مقارن با این فضا، ناگفته پیداست که اولویت دولت
یازدهم و رئیسجمهور منتخب باید حل مشکلات اقتصادی، مهار تورم و گشودن گره گرانیها
باشد.
2- دشمن در صحنه انتخابات، بازنده بزرگ بود و حماسه سیاسی ملت ایران او را
منفعل کرد. اما ماموریت و رسالت دشمن، دشمنی است و از همین روی تدارک میکند تا از
جبهه دیگری ضربه بزند و درصدد است تا انتقام بگیرد.
بیتردید در شرایط فعلی
اولویت دشمنان ملت ایران این است که در امتداد تحقق حماسه سیاسی، اینبار حماسه
اقتصادی محقق نشود.
بنابراین مواجهه جمهوری اسلامی با جبهه بدخواهان ملت ایران
در کارزار اقتصادی و تقابل دو اولویت خواهد بود.
از یکسو دولت برآمده از ملت
باید اهتمام جدی داشته باشد تا حماسه اقتصادی را محقق کند و از سوی دیگر؛ تلاشها و
تحرکات دشمن براین موضوع متمرکز خواهد شد که بسترهای تحقق حماسه اقتصادی ملت ایران
شکل نگیرد.
3- در این میان هر اقدام و حرکتی که در راستای دور شدن از اولویت
اصلی کشور- حل مشکلات معیشتی و تحقق حماسه اقتصادی- باشد بدون شک بازی در زمین دشمن
است.
مهمترین خطر برای دولت یازدهم این است که از مسیر حل مشکلات اقتصادی خارج
شود و یا موضوعات حاشیهای و فرعی بر موضوعات اقتصادی غلبه پیدا کند.
متأسفانه
در وضعیت کنونی و در شرایطی که هنوز دولت یازدهم شروع به کار نکرده است، تلاشها و
تکاپوی یک طیف سیاسی حاکی از آن است که میخواهند مسیر دولت را منحرف نمایند. چرا؟
چون برای آنها منافع حزبی و سیاسی و قبیلگی بر هر چیزی رجحان و برتری دارد.
4-
طیف مدعی اصلاحات میداند و باور دارد که دولت یازدهم، دولت اصلاحطلب نخواهد بود
چون نه رأی مردم به حجتالاسلام روحانی رأی به اصلاحطلبی بود و نه اینکه رئیس
جمهور منتخب اصلاحطلب است.
این نکتهای است که جناب آقای روحانی نیز در اولین
موضعگیریهای خود تاکنون بارها به آن اشاره داشته و تاکید کرده است که وامدار هیچ
جریان سیاسی نیست و دولتی فراجناحی تشکیل خواهد داد. خب؛ اتفاقی که از هم اکنون
شواهد و قرائن آن پیداست این است که طیف مدعی اصلاحطلبی از دولت یازدهم به عنوان
پلی برای رسیدن به اهداف خاص سیاسی و حزبی و قبیلگیاش استفاده خواهد کرد.
5-
سؤالی که پیش کشیده میشود این است که برنامه و تحرکات طیف یاد شده بر چه محورهایی
استوار است؟ رصد آشکار گفتار و رفتار مدعیان اصلاحات نشان میدهد آنها به دنبال
فعالیت در محیطهای به اصطلاح اجتماعی و فرهنگی هستند تا از این طریق به شبکهسازی
اجتماعی دست بزنند.
فعال شدن یکی از چهرههای اصلی این طیف سیاسی در شرایط کنونی
گویای این ادعاست.
آقای محمد خاتمی ظرف روزها و هفتههای اخیر تلاش فراوانی کرده
تا با اهالی عرصه فرهنگ دیدار و گفتوگو داشته باشد. سهشنبه شب گذشته به بهانه جشن
تولد 80 سالگی داوود رشیدی بازیگر سینما، خاتمی به جمع هنرمندان میرود. پیش از آن
او به تماشای فیلم اصغر فرهادی رفت و هر چند ژست فرهنگی داشت تا وانمود کند نگاه و
دغدغهاش حل مشکلات فرهنگی است اما ناگهان جملهای به زبان آورد که بعداً معلوم شد
دستهگل به آب داده است.
خاتمی در آن مراسم با اسم بردن از مسجد جامعی خواستار
این میشود که او، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم باشد! موضع طلبکارانه و
سهمخواهانه خاتمی، اعمال خط نفوذ در دولتی است که باید اولویت آن حل مشکلات
اقتصادی باشد.
شاید گفته شود دیدار با چند بازیگر و یا فعال اجتماعی- فرهنگی به
معنای دغدغه فرهنگی است که البته باید پرسید دغدغه فرهنگی از کدام نوع؟! و این نکته
نیز گفتنی است که آیا دیدار با محکومان قضایی و عوامل فتنه هم در راستای دغدغه به
اصطلاح فرهنگی است؟! دیدار خاتمی با «نس» دغدغه فرهنگی است یا اصرار بر همان
خطاهای نابخشودنی سال 88؟
جالب اینجاست که آقای محمدرضا خاتمی دو روز پیش در
مصاحبه با یکی از روزنامههای وابسته به مدعیان اصلاحات میگوید؛ «تا آنجایی که من
میدانم آقای خاتمی بر این باورند که من [سید محمد خاتمی] نقش خودم را در درون قدرت
ایفا کردهام، رئیس جمهور بودهام، وزیر بودهام، وکیل بودهام و خدمتی اگر
میتوانستم انجام دادهام و الان صحنه فعالیت من، صحنه فعالیت درون قدرت نیست، بلکه
درون اجتماع است.»
6- ترجمه روشن «فعالیت درون اجتماع» چیست؟ آیا قرار است چند
عکس یادگاری گرفته شود و چند بیت شعر بر زبان راند یا ماجرا چیز دیگری است؟
کارنامه و سابقه این جنس حرفهای امثال آقای خاتمی را باید در دوره موسوم به
اصلاحات واکاوی کرد که البته الان و پس از گذشت سالها از آن دوره کار مشکلی نیست.
طیف مدعی اصلاحات نشان داده و در عمل ثابت کرده که به لیبرالیزم در عرصه فرهنگ و
رادیکالیسم در عرصه سیاست متعهد بوده است. نقطه تلاقی این دو را در مطبوعات دوره
اصلاحات میتوان آشکارا رؤیت کرد که در همان ایام رهبر معظم انقلاب هشدار دادند
برخی مطبوعات زنجیرهای پایگاههای دشمن شدهاند.
بنابراین حرکت تکراری بر مدار
به اصطلاح توسعه سیاسی و ژست تحرکات به اصطلاح فرهنگی و اجتماعی پروژهای است که به
دنبال مهندسی کردن اولویتهای دولت یازدهم است و قطعاً در این میان حل مشکلات
اقتصادی، اولویت آن طیفی که به دنبال منافع حزبی و سیاسی خودش است، نمیباشد.
اینجاست که دولت یازدهم و رئیس جمهور منتخب باید از خواسته اجماعی آحاد مردم در حل
مشکلات اقتصادی صیانت نمایند و اجازه ندهند فرصتطلبان که به این دولت نگاهی به
عنوان دولت موقت دارند به کابینه و یا مراکز حساس قوه مجریه نفوذ نمایند.
تمرکز
بر اولویت اقتصادی و طرد حاشیهسازیها و دوری از افراطیون فتنهگر هم با گفتمان
اعتدال - به عنوان گفتمان دولت یازدهم- همخوانی خواهد داشت و هم اینکه به مدعیان
اصلاحات مجال نمیدهد تا از دولت آقای روحانی برای بازگشت به رادیکالیسم سیاسی، سوء
استفاده کنند.
حسامالدین برومند
شما غرب زده ها با معیار غرب افراط و تفریطو معنا میکنید
کیهان هست،پس ....
اگه عارف به نفعش کنار نمیکشید الان وضع این نبود
چرا دست از سر مردم برنمیدارید هنوز دولت تازه شروع نشده این همه حاشیه راه انداختین
نمیدونم این خاتمی چه هیزم تری به شماها فروخته