به گزارش بولتن نیوز به نقل از رویداد، اصلاح
طلبان تندرو در سالهای اخیر نشان داده اند که زیر سوال بردن قانون اساسی و
نمادهای آن همچون شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی در پروسه فشارهای
سیاسی ایشان اولویت دارد.
این امر زمانی اوج می گیرد که محمدرضا خاتمی
ضمن بی فکر،بی منطق و بی اختیار خواندن نمادگان مجلس،قانون اساسی واقعی را
منشور سازمان ملل می داند.
محمد خاتمی نیز هیچگاه از این قافله عقب نماند و در طی سالیان اخیر حمله به نهادهایی همچون شورای نگهبان در کلام وی دیده شد است.
اوج
قانون شکنی اصلاح طلبان تندرو نیز ایام فتنه 88 است که با زیر سوال بردن
رای بالای مردمی در راستای اهدافی همچون پروژه تقلب شکل رفت و کشور را با
بحرانی چند ماهه مواجه کرد.
اما اصلاح طلبان که بهتر می دانستند
کاندیدای ایشان در انتخابات 92 اقبالی ندارد با قبول نقش آفرینی در پازل
چیده شده هاشمی رفسنجانی وارد عرصه شدند و این در حالی بود که امیدهایی
همچون معاون اولی عارف را در سر می پروراندند.
افرادی همچون محمدرضا
خاتمی در چهار سال گذشته به ندرت در رسانه های اصلاح طلب ظاهر می شدند چرا
که حرفی بجز پافشاری بر امر تقلب در انتخابات نداشتند و در گفتگوهای کوتاهی
که بعضا در مراسماتی همچون ختم حسن حبیبی شکل می گرفت مبنای انتخابات را
رد می کردند،اما امروز که خود را پیروز انتخابات میدانند مدام به تیتر اصلی
روزنامه های اصلاح طلب در می آیند که به نوع خود جالب توجه است.
در
آخرین مورد از گفتگوهای شکل گرفته در روزنامه شرق محمدرضا خاتمی سخنانی را
مطرح میکند که هیچ گزاره ای را بجز نادیده گرفتن سابقه سیاه خود در سیاست
ورزی و حمله به قانون اساسی را به نمایش نمی گذارد.با تامل به این موضوع که
از نظر محمد رضا خاتمی قانون اساسی همان منشور سازمان ملل است مطلب زیر را
می خوانیم
خاتمی عنوان می کند: بنده بهعنوان مشارکتی، آرمانها و اهدافی دارم که به آنها پایبندم. اگر در چارچوب قانون حرکت کنم باید احساس کنم که برای من هم جایی هست که بتوانم حرفم را بزنم، همینطور گروههای دیگر. فکر میکنم مهمترین معیاری که در تعریف اعتدال وجود دارد «قانون» است. اگر قانون واقعا حاکم شود بخش مهمی از این پروژه اعتدال پیاده شده است. بگذریم که در این چندسال به نام قانون چه اجحافی که به قانون نشد. اگر شما به اسم قانون، بیقانونی کنید شیرازه اصلی کشور را از هم پاشیدهاید. من فکر میکنم چیزی که در مسیر اعتدال مهم است، این است که طوری حرکت کنیم که حقوق همه رعایت شود و همه بتوانند در این مسیر خودشان را همراه بپندارند. با رفتار و کردارمان نباید کاری کنیم که عدهای احساس کنند شهروند درجه دو و سه هستند این منشأ تندرویها و اختلافات است. افراط و تفریطها از این رفتارها ناشی میشود، اگر کسی به قدرت رسید باید حقوق کسانی را که در قدرت نیستند رعایت کند. این میشود اعتدال. البته در جنبههای مختلف مثل فرهنگ، سیاست، اجتماع، شاخصهای مختلف اعتدال را باید بررسی کنند و آنچه را که با موازین قانونی و ذایقه جامعه منطبق است، آنها را تبیین کنند تا نفس اعتدال که هنوز کمی مبهم است روشن شود. فکر نمیکنم که اعتدال به این منظور باشد که اگر کسی قانونشکنی کند، حالا چون جایگاه خاصی دارد چیزی به او نگوییم، یا کسی که فساد کرده حالا چون فلان شخصیت است، کاری بهش نداشته باشیم. این معنی اعتدال نیست
اصلاحطلبان سهم
نمیخواهند به این معناست که نمیخواهند آدمهایشان وزیر و وکیل شوند. هیچ
اصلاحطلبی ندیدم که فهرست به آقای روحانی معرفی کند، چه رسد به اینکه فشار
بیاورد. این موضوع در اختیار آقای روحانی و تیم ایشان است. اما
اصلاحطلبان مطالباتشان را دارند و مطالباتشان همان اجرای برنامههای آقای
روحانی است. آقای روحانی آمد و گفت: «من سرهنگ نیستم» یعنی اگر در حوزه
دانشگاه، اجتماعی و فرهنگی وارد شود به روشهای فرهنگی عمل خواهد کرد.
روحانی گفت، چرخ مملکت بچرخد بهتر در عین حالی که چرخ سانتریفیوژها هم
میچرخد، این یعنی در عین حفظ حقوق هستهای کشورمان چرخ مملکت بچرخد و...
آقای روحانی هرکسی را خواست در کابینه بگذارد، بگذارد اما این کارها را
انجام دهد، ما سهم نمیخواهیم. منظور وزیر و وکیل داشتن در دولت است که
نمیخواهیم اما پیگیر مطالبات خواهیم بود. هر اصلاحطلبی دیدیم این را گفته
و هیچ فشاری نبوده و نخواهد بود. طرف مقابل باید قبول کند که مدیریت
اجرایی کشور دست کسی افتاده که مطابق دلخواه آنها نیست و برنامههایی که
ارایه کرده ممکن است برنامههایی باشد که آنها قبول نداشته باشند اما مردم
به آن رای دادند. انشاءالله مجلسیها از سر انصاف و تدبیر به همه وزرای
آقای روحانی رای خواهند داد اما آنها هم باید بازخواست و نظارت کنند. باید
قانون و چشماندازش شاقول باشد. در مقابل دولتی که اینهمه نشاط و امید
ایجاد کرده کار عاقلانهای نیست که از الان خطونشان کشیده شود که این باشد
و آن نباشد، آنها هم باید مثل اصلاحطلبان دست آقای روحانی را باز بگذارند
و همکاری کنند و بعد از رای دادن نظارت محکمی داشته باشند تا نقصانهای
خود را در چشمبستن به کجرویهایی که دولت قبلی داشته است، جبران کنند که
ما هم از این استقبال میکنیم.
این سخنان همان محمدرضا خاتمی است که در سال 88 در مصاحبه با یکی از همین روزنامه های اصلاح طلب عنوان میکند:آنچه باعث تشدید ناآرامی های پس از انتخابات شد، سخنان بدون فکر و منطق بود و کسانی که نماینده واقعی مردم هستند، نمی توانند این گونه سخن بگویند و اشخاصی که از متن مردم برآمده باشند، برای پیشبرد اهدافشان چنین روش های را به کار نمی گیرند»
کودتای مخملی که توسط آنها(نظام) برنامه ریزی شده بود، شکست خورده. این قدرت نمایی که افراد را به دادگاه می آورند اعتراف می گیرند دلیلِ شکست آنها است. جنبش اجتماعی آن قدر قوی است که همه را به دنبال خودش می کشاند.
جریان تقلب در انتخابات خیلی از پرده ها را از چشم ها کنار زد و خیلی از رودربایستی ها را هم از بین برد. شواهد و قرائن حاکی از این است که دستگیری ها زیر نظر قرارگاه ثارالله بوده است.
پرسش ما از آقایان این است که این چه اوضاعی است که در داخل درست کرده اید که با هفت شبکه تلویزیونی و ده ها شبکه رادیویی 24 ساعته شبکه تلویزیونی مثل بی بی سی که دو سوم برنامه هایش هم رقص و آواز است می تواند کشور را به هم بریزد؟ اینها چون با حرکت عظیم و متحد مردم روبه رو شدند به دنبال متهم بودند. فکر می کردند این حرکت عظیم را جبهه مشارکت شکل داده یا آقای موسوی سازماندهی کرده است. من دلسوزانه می گویم اگر طرفدار نظام هستید چشمانتان را روی واقعیت ها باز کنید و ببینید در درون جامعه چه می گذرد. این درست است که سناریویی نوشته شود، بعد از 22 خرداد بخواهید خود را با آن تطبیق دهند. بالاخره روزی مشکلات آن قدر جدی می شود که باعث شکست می شود»شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com