يکي از مهمترين وجوه هويت انساني، هويت جنسي است. اينکه انساني زن ناميده شود يا مرد، پس از هستي و حيات او مهمترين وجه شناسايي و ارزشگذاري هر فرد توسط خود و محيط پيرامون آن فرد است.
ابتکار: نتايج يک پژوهش دانشگاهي نشان داد که بهطور کلي عمل جراحي در کيفيت زندگي افراد «تراجنسي» تاثير مثبتي دارد و ميانگين اختلال هويت جنسي در افراد عمل کرده بسيار کمتر از افراد عمل نکرده است و لذا افرادي که جراحي لازم را در اين نوع اختلال تجربه ميکنند از آرامش رواني بيشتري برخوردارند.
يکي از مهمترين وجوه هويت انساني، هويت جنسي است. اينکه انساني زن ناميده شود يا مرد، پس از هستي و حيات او مهمترين وجه شناسايي و ارزشگذاري هر فرد توسط خود و محيط پيرامون آن فرد است.
پس اين نقشها به کودک آموخته شده و او را در جهت تقويت رفتارهاي متناسب با جنسيت او تشويق ميکند اما اين فرآيند طبيعي که اکثريت موارد با موفقيت طي ميشود، در پارهاي موارد مسير متفاوتي را ميگذراند به طوري که کودک در مورد تعلق خود به يکي از دو جنس دچار ترديد شده يا کاملا خود را متعلق به جنس مخالف جنسيت بيولوژيک خود ميداند که در اين وضعيت وي دچار اختلال هويت جنسي ميشود.
چنين وضعيتي معمولا با رشد کودک ادامه مييابد و در مواردي نيز به قوت ادامه يافته و به حداکثر شدت خود يعني تقاضاي فرد براي تغيير مشخصات آناتوميک خود به صورت جنسيتي که فرد خود را متعلق به آن ميداند، برسد به اين دسته از افراد «تراجنسي» گفته ميشود. به گزارش ايسنا، در طول بيست سال اخير علاقهمندي به ارزيابي و بهبود کيفيت زندگي بيماران مبتلا به بيماريهاي مزمن افزايش چشمگيري يافته است و بهبود عملکرد روزانه و کيفيت زندگي بيماران مبتلا به صورت يک هدف درآمده است و مشکلات و مسائل متعددي که افراد تراجنسي با آن دست به گريبان هستند، بررسي کيفيت زندگي آنان را ضروري ميکند.در همين راستا پژوهشي توسط محققان دانشگاهي انجام شده است که به بررسي رابطهي اختلال هويت جنسيتي با کيفيت زندگي پرداخته است.
يافتههاي اين پژوهش که با استفاده از تکنيک پيمايش از ميان 168 نفر از افراد صاحب پرونده در ادارات بهزيستي کشور انجام شد، نشان داد که از کل پاسخگويان تراجنسي 55.4 درصد افراد مرد به زن و 44.6 درصد زن به مرد بودند. 8.9 درصد از پاسخگويان در گروه سني 29-25 سال، 32.1 درصد در گروه سني 24-20 سال، 39.3 درصد در گروه سني 29- 25 سال، 15.4 درصد در گروه سني 3-30 سال و 4.2 درصد در گروه بيش از 35 سال قرار داشته و از اين ميان 70.8 درصد فارس زبان و مابقي متعلق به اقوام ديگر بودند.
عوامل کاهشدهنده کيفيت زندگي تراجنسيها
نتايج اين پژوهش نشان داد که تراجنسيها با وجود اينکه ميدانند به جنس موافق خود تعلق دارند اما تفاوتهاي محسوسي بين خود و آنان حس ميکنند. بيشتر آنان پيش از سن بلوغ از وضعيت جنسيت خود متنفرند و آرزوي اصلي آنان تغيير جنسيت و قرار گرفتن در گروه جنس مخالف است. اين آرزوي هميشگي، کليهي فعاليتهاي آنان را تحت الشعاع خود قرار داده و محور اصلي جهانبيني آنان را تشکيل ميدهد.
اين وضعيت مبتلايان به اختلال را دچار تنشها و آسيبهاي رواني کرده و ارتباطات با ديگران را با چالش جدي مواجه کرده است. طرد و منزوي شدن از طرف خانواده، دوستان و بستگان، آواره شدن و فقر از جمله مواردي است که اغلب افراد تراجنسي با آن مواجه ميشوند اين شرايط به همراه اقدام نکردن جهت هورمون درماني و عمل تغيير جنسيت، اختلال هويت جنسي آنان را افزايش داده و اين امر موجب کاهش کيفيت زندگي اين دسته افراد ميشود.
عمل تغيير جنسيت، اختلال هويت جنسي تراجنسيها را کاهش ميدهد
يافتههاي تحليلي تحقيق حاکي از آن است که ميانگين اختلال هويت جنسي در بين افراد عمل کرده بسيار کمتر از افراد عمل نکرده است. مقايسهي اختلال هويت جنسي افراد عمل کرده در پيش از عمل و پس از عمل نشان داد که پس از عمل جراحي تغيير جنسيت از مقدار اختلال افراد عمل کرده به شدت کاسته شده است.همچنين مقايسهي ميانگين شاخص کل کيفيت زندگي و بعد آسايش رواني در بين افراد عمل کرده و عمل نکرده تفاوت معناداري را نشان ميدهد، افراد عمل کرده کيفيت زندگي و آسايش رواني بالاتري نسبت به پاسخگوياني که دست به عمل تغيير جنسيت نزدند داشتند، اما تفاوت معناداري در ديگر ابعاد کيفيت زندگي بين افراد عمل کرده و افراد عمل نکرده مشخص نشد.
در بين تراجنسيهاي عمل نکرده، اختلال هويت جنسي تنها با بعد آسايش رواني و شاخص کل کيفيت زندگي رابطهي معناداري داشته است و رابطهي آن با ابعاد ديگر کيفيت زندگي معنادار نبوده است. اما در بين افراد عمل کرده اختلال هويت جنسي با همهي ابعاد کيفيت زندگي به غير از کيفيت محيطي رابطهي معناداري دارد.نتايج اين پژوهش نشان داد که عمل تغيير جنسيت، اختلال هويت جنسي تراجنسيها را به شدت کاهش ميدهد و انطباق جدي بين ذهن آنها و اندام جنسي آنها ايجاد ميکند.
همچنين با عمل تغيير جنسيت، بعد آسايش رواني کيفيت زندگي بهبود يافته و تراجنسيها از وضعيت روحي و رواني بسيار بهتري برخوردار خواهد بود اما ابعاد ديگر کيفيت زندگيشان تغيير نميکند اين يافته نشان ميدهد که عمل تغيير جنسيت تنها بر ذهن و روان تراجنسيها اثرگذار است و ابعاد ديگر کيفيت زندگي تحت تاثير عوامل ديگري چون ارتباط با والدين، پايگاه اجتماعي و اقتصادي و.... است.نتايج اين پژوهش نشان داد که در بين تراجنسيهاي عمل نکرده، اختلال هويت جنسي تنها جنبهي ذهني و رواني کيفيت زندگي را تحت تاثير قرار ميدهد که اين تاثير منفي است و جنبههاي ديگر کيفيت زندگي تحت تاثير اختلال هويت جنسي افراد عمل نکرده، نيست.
چرا تراجنسيها هويت خود را پنهان ميکنند؟
اين نتايج نشان ميدهد که تراجنسيهاي تغيير جنسيت نداده، به علت ترس از برخورد جامعه، سعي ميکنند هويت خود را پنهان کرده و مطابق انتظار جامعه رفتار کنند و اختلال هويتشان را کمتر در رفتارشان بروز دهند. در واقع پيش از آنکه نارضايتي از جنس زيستي خود را با رفتاري که از نظر جامعه نابهنجار تفسير ميشود بروز دهند، يا در بين دوستان و بستگان بسيار نزديک خود بروز ميدهند يا اين نارضايتي را نزد خود نگه ميدارند، بنابراين با اين شيوه، آنها ميتوانند کمتر موجب بروز حمايت جامعه نسبت به اختلال هويت و رفتارشان شوند و هنوز بتوانند در کنار خانواده زندگي کنند و طرد نشوند.
با اين همه نتايج اين پژوهش نشان داد که برخي از تراجنسيهاي عمل نکرده با وجود اينکه رفتارشان در جامعه مطابق با جنس زيستي آنها نيست، به علت اينکه هنوز دست به عمل جراحي تغيير جنسيت نزدند، ميتوانند همراه با خانواده زندگي کنند. به دليل دست ندادن پايگاه حمايتي خانواده، جنبههاي عيني زندگي آنها کمتر دستخوش شرايط نامناسب ميشود.بدين خاطر اختلال هويت جنسي تنها روي ذهن و روان خود فرد تاثير منفي ميگذارد و تغذيه، محيط، جسم و دسترسي به خدماتشان از آن متاثر نميشود.
تراجنسيهاي عمل کرده طرد ميشوند!
نتايج اين پژوهش حاکي از آن است که افراد عمل کرده با توجه به اينکه جنسيت خود را نيز تغيير دادهاند اغلب از طرف خانوادهها مطرود شدهاند، شدت اختلال هويت مبني آنها جنبههاي ذهني و عيني زندگيشان را تحت تاثير قرار ميدهد. معنادار نبودن رابطهي اختلال هويت جنسي و کيفيت زندگي در بين افراد عمل کرده و نکرده نشان ميدهد در حالي که همبستگي ضعيفي (22 درصد) بين اختلال هويت جنسي و کيفيت زندگي در بين افراد عمل کرده وجود دارد و همچنين در حالي که 4.8 درصد از واريانس کيفيت زندگي افراد عمل نکرده را اختلال هويت جنسيشان تبيين ميکند، اختلال هويت جنسي افراد عمل کرده 25.4 درصد از واريانس کيفيت زندگيشان را تبيين ميکند.
با توجه به نتايج مطالعهي حاضر، ميزان اختلال هويت جنسي ابعاد جسمي و روحي فرد پاسخگو را تحت تاثير قرار ميدهد، فردي که هنوز دست به عمل نزده است از اندام خود به شدت ناراضي بوده و خواهان تغيير تمام اندامي است که جنس وي را مشخص ميکند. اين افراد پيش از هورمون درماني و عمل تغيير جنسيت از صدا، ظاهر، پوشش، نقش جنسي و اندام تناسلي خود ناراضي هستند و خواهان سازگاري اين اندام با جنسي که خود را متعلق به آن ميدانند، هستند.نتايج اين مطالعه حاکي از آن است که هرچه ميزان نارضايتي از اين اندام بيشتر باشد افراد سازگاري کمتري با خود و آن اندام دارند که موجب ميشود رفتاري متناسب با انتظار جامعه نداشته باشد و موجب دريافت برچسب، اذيت و آزار و مشکلات ديگر شده و وي را به مرحلهي خودکشي بکشاند.
بدين ترتيب هر چه فرد اختلال هويت جنسياش بيشتر باشد دغدغههاي وي در سطح ابتدايي زندگي باقي ميماند و کيفيت زندگي پاييني خواهد داشت و هرچه سازگاري اندامش با آن جنس که خود را متعلق به آن ميداند بيشتر باشد، سطح نيازهاي فرد بالاتر رفته و کيفيت زندگياش ارتقاء مييابد.با توجه به نتايج به دست آمده، يکي از عمده دلايل کاستن از اختلال هويت جنسي و افزايش کيفيت زندگي، تسريع در روند کسب هويت جنسي واقعي فرد تراجنسي است و از اين طريق با به دست آوردن خود واقعي، فرد مبتلا به اختلال هويت جنسي به آرامش رواني دست يافته، رفتارهاي وي با جنساش هماهنگ ميشود.هويت جنسي جديد، ارتباطات وي را با اجتماع و ديگران ترميم ميکند و فرد مبتلا به اختلال هويت جنسي با حضور خود در اجتماع و کسب وجهه و جايگاه اجتماعي با گذر از نيازهاي اوليه به زندگي عادي دست پيدا ميکند.