کد خبر: ۱۴۳۶۸۸
تعداد نظرات: ۲۳ نظر
تاریخ انتشار:

توضیح عزت‌الله انتظامی درباره همراهی با مشایی و احمدی‌نژاد در وزارت کشور

صندلی که روی آن نشسته بودم یک‌وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده‌ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. جمعیت به داخل سالن هجوم برد. ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس‌جمهور از روبرو به طرف من می‌آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین‌های عکاسی.عکسشان را که گرفتند محل را ترک کردند و من باز همان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از مهر، هفته گذشته بود که در زمان ثبت‌نام نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات زیاست‌جمهوری به ناگاه عکسی از عزت الله انتظامی آقای بازیگر سینمای ایران بر روی خروجی رسانه‌های مجاز قرار گرفت که وی را در کنار اسفندیار رحیم مشایی هنگام ثبت‌نام در انتخابات نشان می‌داد. این عکس باعث شد این بازیگر پیشکسوت مورد انتقاد قرار گیرد که چرا وارد عرصه سیاست شده و از این نامزد احتمالی حمایت کرده است.

و اما وی امروز با نگارش نامه‌ای درباره اتفاق آن روز توضیح داده است.

پروردگارا کمک کن بتوانم حرف دلم را بزنم...
برای مردم سرزمینم...  
من عزت‌الله انتظامی هستم

شنبه 21 اردی‌بهشت ماه 1392 ساعت 3 بعدازظهر بود که از دفتر ریاست جمهوری به من اطلاع دادند "آماده باشید ماشین می‌آید دنبالتان" خوشحال شدم. ماه‌ها برای ثبت بنیاد دویده بودم. چند روز قبل از مراسمِ اعطای نشانِ درجه یک هنری در بهمن ماه 1391 (که به علت بیماری نتوانستم در مراسم شرکت کنم) ما چند هنرمند منتخب را به دفتر ریاست جمهوری دعوت کردند تا از مزایای مادی و معنوی این نشان با خبرمان کنند.

آنجا درخواست بنیاد فرهنگی و هنری را مطرح کردم. چند روز بعد آقای رییس جمهور نامه فوری زدند به وزرای مربوطه فرهنگ و ارشاد و کار... مدتی گذشت... نتیجه ای حاصل نشد. ناچار فکر کردم دست به دامن آقای مهندس مشایی شوم. هفته قبل به ایشان پیغام داده بودم که واجب العرضم و برای مذاکرات باید خدمت برسم. فورا لباس پوشیدم. چیزی نگذشته بود که خبر دادند ماشین آمده. با سرعت رفتم پایین. شخصی که در مسیر مرتب با بی سیم صحبت می کرد به کسی که آن طرف خط بود گفت "بله ایشان آمدند." حرکت کردیم. راننده چراغِ گردانِ قرمز رنگ را بالای ماشین قرار داد، با سرعت خیابان ها را طی می کرد و شخص بی سیم به دست هم مرتب خبر می داد که ما کجا هستیم و کی می‌رسیم.

من جلوی ماشین پهلوی راننده نشسته بودم. مردم با حیرت نگاهم می کردند که مرا با این ماشین و با این سرعت کجا می برند! نزدیک کاخ ریاست جمهوری با بی‌سیم شماره، رنگِ ماشین و اسم سرنشینان را گفتند تا برای ورود هماهنگ شود. دستور دادند از درب خیابان ولی عصر داخل شویم. به جلوی ساختمان رسیدیم. محوطه پر از مردهای پیر و جوان و پلیس بود. مرا پیاده و بلافاصله سوار ماشین دیگری کردند. مدارک و اسناد موزه قیطریه و بنیاد را با خودم برده بودم، حتی برای آقای بی سیم به دست هم مطالب خودم را تعریف کردم. خیلی با محبت گفت "چیزی نیست. انشاالله همین امروز تمام می‌شود."

ناگهان آقای مشایی سمت ماشین ما آمد. شیشه ماشین را پایین کشیدم و گفتم مختصر عرضی دارم که به کمک شما احتیاج است. گفت با ما بیایید همین امروز انجام می دهم. آقای مشایی سوار ماشینِ بزرگِ سفید رنگی شد و ما بلافاصله پشت سر او حرکت کردیم. بالاخره بنیاد داشت ثبت می شد... دوندگی هایم به نتیجه می‌رسید و نگرانی هایم رفع میشد... "بنیاد فرهنگی و هنری عزت الله انتظامی"... ناگهان دیدم میدان فاطمی هستم... گلدسته های مسجد نور... ماشین با سرعت جلوی یک درب آهنین ایستاد. تازه فهمیدم اینجا وزارت کشور است!

همه جا پر از پلیس بود. ماشین آقای مشایی جلوتر رفت. به محوطه که رسیدیم من را از راهروهای طولانی بردند... به جایی رسیدیم که مملو از جمعیت بود. آقای رییس جمهور و مشایی و عده‌ای دیگر، همه آنجا بودند.

مرد جوانی آمد و مرا همراه خودش باز به راهروهای تو در تو دیگری برد. واقعا خسته شده بودم... مجبور بودم با عصا پا به پای او راه بروم. به سالن بزرگی رسیدیم. آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم و روی صندلیِ وسط نشستم. مردِ جوانِ همراهم گفت باید برویم جلوتر. گفتم نمی توانم از اینجا تکان بخورم. به هرحال او رفت و مرا تنها گذاشت. نمی دانستم آنجا چه خبر است فقط پر از سر و صدا و آدم‌های جور واجور بود... کمی گذشت... درب سالن ناگهان باز شد و جمعیت حمله کرد داخل.

صندلی ای که من روی آن نشسته بودم یک وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. با داد و فریاد من بالاخره دو سه نفر به دادم رسیدند. صندلی را درست کردند و من را روی آن نشاندند. جمعیت به داخل سالن هجوم برد. حیران مانده بودم چه کار کنم؟ ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس جمهور و چند نفر دیگر که همراه آنها بودند از روبرو به طرف من می آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین های عکاسی. آقای مشایی گفت "چی شده؟ یه خرده شاد باشین! " من حرفی نداشتم که بزنم. عکاس ها تند و تند عکس می گرفتند. عکسشان را که گرفتند محل را ترک کردند و من باز همان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم. مرد جوان که آمد مرا ببرد خانه گفتم چه شد؟ گفت "امروز که دیگه نمیشه بعدا انشاالله اوراق و براتون میاریم"...

مردم سرزمینم!

من برای شما همیشه همان عزتم، همانی که از سیزده سالگی در تماشاخانه های لاله زار با تشویق های شما بزرگ شده ام... همانی که همراه شما با درد های ایران بسیار گریسته ام و با شادی هایش لبخند ها زده ام... برای شما من همیشه همان عزتم... بچه ای از سنگلج...

بنیاد فرهنگی و هنری یادگاری است از من برای جوانان و مردم سرزمینم... آرزومندم این میراث ماندگار را همراه شما بنا کنم...

عزت‌اله انتظامی
جمعه، 27 اردی بهشت ماه 1392 - تهران  

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲۳
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱۵
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
3
37
آقاي انتظامي اونطوريكه شما ميگين مشائي كارگردان ماهريه . حيف كه فرصت نداشته وگرنه مثل خودش شمارا هم گريم ميكرد!!!
متحیرالدوله
|
UNITED STATES
|
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
5
29
عزت زیاد
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
2
9
عکس بقیه صفحات رو هم بذارین! ان کنتم مومنین!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
10
9
"آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم و روی صندلیِ وسط نشستم."
اگر شما تو عکسها صندلی 3 نفره دیدین ما رو هم خبر کنین
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
بله که هست.جانبتون چشاشو یه خورده دقیقتر کنه میبینه.از زیر دست احمدی نژاد دقت کنی صندلی سه نفره آبی رنگ میبینی. بعله!
مرتضي ام
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
4
11
مهم نيست! آقاي مشايي از ماورا الهام داشته‌اند كه ايشان را گول بزنند و ازشان استفاده تبليغاتي كنند! البته تبليغاتي كه نه، همراهي كردن كسي مگر مي‌شود تبليغاتي باشد؟!!!
پاسخ ها
سهیلاسادات
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
سوال اینجاست ، ایشان با توجه به جراجی پاشون توی وزارت کشور چه کار داشتند ؟
مرتضي.ام
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
گفتن كه! رفته بودن براي مجوز بنياد خود امضا بگيرند!!!!
منصور
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
6
22
يعني شما يه كم خبر سياسي نميخونديد كه بدونيد براي چي ميريد وزارت كشور و اينكه قراره اينجا ثبت نام رياست جمهوري انجام بشه؟1
و اينكه واقعا هركي با آقاي مشايي كار داره براش ماشين ميفرستن؟!!!
و اينكه يكي اونجا نبود شما ازش بپرسي ه خبره؟!!!
نميدونم اما من كه باورم نشد...
در هر حال مشايي هم آدم زرنگيه
اميدوارم هركي اصلحتره و مردمي تر راي مياره
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
6
11
خوب خیالتون راحت شد!
حالا دیگه اصولگرا و اصلاح طلب دست از سر این پیرمرد بردارن .
پاسخ ها
كوچكترين ايراني
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۱:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
سلام ، ناشناس خيال ما از اول هم راحت بود ، اصولا فقط انسانهاي ناراحت يك روز با خاتمي عكس ميگيرند ، يك روز ديگر در با مشايي ،‌ تا وقتي خناسان در عمل خيانت كنند و با زبان توجيح ،‌ فقط سر خود را كلاه گذاشتند نه سر مردم را ، امروزه همه چيز با يك كليك از گذشته تا حال قابل دسترس و مشاهده است ، شما سرت تو برفه و خودت رو زدي به ........ ، اصولگرايان آنقدر پير فرزانه دارند كه نخواهند هر كس و ناكسي رو اجاره كنند ، بازم دم اون خانم گرم كه مرد و مردانه گفت به من زنگ زدند و گفتند برو شوراي شهر ثبت نام كن . اين پير مرد اونجا داشته تياتر و يا فيلم بازي ميكرده و يا حواسش پرت شده و راه رو گم كرده و سر از اونجا درآورده ؟؟؟!!! ناشناس خودتي !!!
ناشناس
|
TURKEY
|
۲۳:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
3
7
اصلاح طلبا به حدی به طرف توهین میکنن که طرف به غلط کردن میفته. یادمون هست با افتخاری چی کردن. جامعه هنرمندا هم اصلا قشر خوبی نیستن و اگه یکیشون بخاد مخالف اکثریتشون نظر بده یا کاری بکنه خودشون طرفو بیچاره میکنن ادعای دموکراسی هم دارن. البته فقط ژستشون اینه واسه پول و اینکه بین سیاسی هاهم محبوب بشن و هواشونو داشته باشن بعضی وقتا فیلمای انقلابی و جبهه ای هم بازی میکنن و از طرف خانواده شهدا هم نظر میدن همین فیلما رو میکنن چماق که بگن ما هدف انقلابو میفهمیم نه مردم. تناقض تو کار به اصطلاح هنرمندای ایران زیاده چون فقط به فکر جیب خودشونن نه هنر و مردم.
هنرمند یعنی شهید آوینی نه اینا
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
7
12
مشایی زودتر انشاءالله بساطی را که راه اندازی کرده فوری باید جمع کنه تا همه یک نفس راحتی بکشند.
hamid
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
2
4
استاد زنده باشی و ماندگار
مواظب حف زدنتون باشید.
یه کم شعور و فهم و ادب صحبت کردنتون رو بالا ببرید که نیاین اینجا و صحبت های بیجا بزنید.
وقتی که مشایی این بازی رو سر استاد در آورد همتون اومدید و انتقاد کردید ولی حالا که استاد اومده و جزییات این همراهی رو گفته باز زبان به گلایه و انتقاد گشودید!!!
امیدوارم یه روزی همه ی ما یاد بگیریرم با دلیل حرف بزنیم و با تعصب های کو کورانه سخن به زبان نیاریم.
موفق باشید
اسد
|
NEW ZEALAND
|
۰۸:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
5
2
این بابا فکر کرده ما الان میگیم برای تو رای میدیم یا نمیدیم.کار دنیا ببین به کجا رسیده که باید عزت و عظمت شهدا را ول کنیم به عزت انتظامی بچسبیم!!! 8 سال کارکرد دولت فعلی یعنی به من نوعی چیزیی را نمیفهمانه که راه گم کردن تو میخواد بگه اینها بد هستن یا خوبن. برو بابا عزت از خدا بخواه
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
7
3
بازمارفیلم میکنی پیرمرد!!!!یعنی اینقدرساده بودی که بااون همه دنگ وفنگ نفهمیدی چه خبره؟ماکه توفیلمهازرنگی ازت زیاددیدیم.تازه چطورانتظارداری که کارت خارج ازنوبت انجام بشه اماازت بهره برداری نشه؟؟هرکاری بهایی داردوبااین نامه ات دراین دولت کاربه جایی نمیبری که هیچ دولت بعدی هم حرفت راقبول نمیکند
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
8
1
آقاي انتظامي عزت واحترام شما وامثال شما نزد مردم عليرغم ابتذال وبيمحتوائي سينماي دوران قبل ازانقلاب ايران كه بدور از واقعيت هاي جامعه ومشكلات مردم صرفا براي سرگرمي درظاهر وانحراف جامعه به فسادوبي بند وباري ابزار ضد فرهنگ ايراني دردست مستبدان آنروز بود. موج يا حركتي بود كه توسط همكارانتان درپاره كردن پيله ابتذال وپوچي سينماي ابران بوجود آورد كه اقبال مردم به هنرمندان اين پيام را داد : هنرمندي كه مردمش و فرهنگش را بشناسد (فرهنگ واقعي عامه مردم نه فرهنگ عاريه اي وبيگانه عده اي خود باخته)ودراعتلاي نقاط قوت آن همت كند ويا بجاي ترويج فرهنگ الكي خوش بودن مشكلات مردم را جهت علاج مو شكافانه درمعرض ديد مردم قراردهد بي شك جايگاهش در قلب مردم ونه در تابلو اين يا آن موسسه ولو فرهنگي يا برنده جوايز اسكار و......است.مواظب جايگاهتان باشيد.
پاسخ ها
علیرضا گران
| - |
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
لطفا" یک نگاهی به اسامی فیلمهای استاد انتظامی بفرمایید فیلمهایی چون گاو ...دایره میناو امثالهم باعث افتخار است ........
مرغ حق
|
UNITED STATES
|
۱۰:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
1
11
جناب اقای انتظامی ما شما را فراوان دوست داشته وداریم و احترام شما را بر حود واجب میدانیم این یک حقیقت است ولی بعد از این توضیح شما کمی نگران شما عزیز شدیم که چگونه تصور کردید در روز اخر نام نویسی انتخابات ریاست جمهوری و درست در ساعات پایانی ثبت نام مشائی بدنبال شما امده انهم در ان شرایط پلیسی که شما را ببرد برای انجام وعده ای که بشما داده بوده همین موجب نگرانی ما شد برای شما . خداوند شما را برای ما حفظ بفرماید ما همچنان شما را دوست داریم .
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
4
7
متأسفانه براي رسيدن به قدرت هر نوع نيرنگ و حيله گري رو جايز مي دونند. اميد كه حق و عدالت برنده بشه؟!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
0
1
....اتفاقا مايه افتخاره كه كسي تو در مسائل سياسي بي طرف نباشه و موضع خاصي داشته باشه....
چکش
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
3
0
گیرم که ایشان رسما دروغ گفته اند! همینقدر که از عمل خود دفاع نکرده و برایش دلیل و منطق تراشیده اند نشانگر پشیمانی وافرشان است!
پاسخ ها
یکی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۰
عجب !
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین