به گزارش بولتن نیوز، قرار این بود که فقط یک اسم از صندوقها بیرون "نیاید". که اگر آمد، تقلب شده و نظام، با برگزاری یک انتخابات ناسالم، به جمهوریت یورش برده و نظر آنها را زیر پای خویش له کرده است. و به بهانهی دفاع از دمکراسی، علیه جمهوریت نظام برخاستند. انگار که میشود در کف خیابانها و با آتش زدن لاستیک و ماشین، به خواستههای غیرقانونی خویش رسید. اما خدا را شکر که اینبار، اشراف ضد جمهوری نتوانستند مردم را اغفال کنند. هرچند خیلی زور زدند و از ابرقدرتها گرفته تا مزدوران داخلی، به کمکشان شتافتند اما مردم، رهبری و نظام آنها را سر جایشان نشاندند.
حالا دوباره از این طرف و آن طرف نجواهایی به گوش میرسد که رهبران نهضت اشراف علیه جمهوریت، دوباره میخواهند وارد عرصهی انتخابات شوند و خودشان را به محک جمهور مردم بگذارند. همانهایی که تا چند وقت پیش، به نظام انگ دیکتاتوری میزدند و انتخابات آزاد را به عنوان رمز فتنهی جدید استعمال کردهاند، میخواهند که دوباره وارد گفتمان نظام شوند و در انتخاباتی که نظام سیاسی مغضوب ایشان برگزار میکند، وارد شوند؟ عجیب است. مثل این میماند که در خانهای جشنی برپا باشد. حال، از یک طرف بزنیم خانه را ویران کنیم و از طرف دیگر، زور بزنیم که وارد خانه شده و در جشن شرکت کنیم.
اینجاست که باید پرسید: بالاخره شما به حضور در جشن اعتقاد دارید یا به ویرانی و تباهی آن؟ همچنین باید از خاتمی و همهی آنهایی که در دایرهی حمله کنندگان به جمهوریت نظام جا میگیرند، پرسید: بالاخره شما معتقد به سلامت نظام و آزاد بودن انتخابات آن هستید یا خیر؟ که اگر سر حرف چهار سال پیشتان ماندهاید، پس این همه جار و جنجال برای آمدن و نیامدن خاتمی چیست؟ و اگر فکر میکنید میتوان در انتخابات، آزادانه شرکت کرد و خود را در معرض رأی مردم قرار داد، تکلیف اعتقادات قبلی و رفتارهای ساختارشکنانهیتان چه میشود؟ آیا از نظر گذشتهیتان برگشتهاید که میگفتید دولت فعلی دیکتاتور است؟ چون همین دولت به قول شما دیکتاتور میخواهد انتخابات را برگزار کند.
به نظر میرسد یکی از بزرگترین چالشهایی که خاتمی و افرادی مثل او برای حضور در انتخابات دارند این است که در یک پارادوکس خودساخته گیر افتادهاند. از یک طرف، دائماً نظام را متهم میکنند که شما دیکتاتور هستید و نمیگذارید انتخابات سالم برگذار شود. از طرف دیگر، تلاش میکنند تا در مناسباتی که همین نظام آنرا بنا کرده وارد شده و در انتخاباتی حضور پیدا کنند که به نظر ایشان، هنوز شرایط سلامت آن مهیا نشده است.
به نظر میرسد رمز رفتارهای پارادوکسیکال خاتمی و امثال او را باید در همان نکتهی بالا دید. یعنی آنچه مدنظر ایشان است، پیروزی قطعی ایشان در انتخابات است. حال اگر این امر محقق شد، هم نظام دمکرات است و هم انتخابات سالم. و اگر اسم ایشان از صندوقهای رأی بیرون نیاید، دوباره آش همان آش سال 88 است و کاسه همان کاسه. در حالی که ایشان تجربهی سال 76 را فراموش کردهاند. فراموش کردهاند در شرایطی که حتی طرفداران دوم خرداد با شک و دو دلی به پیروزی خاتمی معتقد بودند و در روزهایی که بدخواهان نظام، شعار "مینویسیم خاتمی، میخوانیم ناطق" سر میدادند، اسم خاتمی به عنوان پیروز انتخابات اعلام شد. چطور در آن روزها، نظام دیکتاتور نبود؟
چطور میشود نظامی که در سال 76 اسم شما را به عنوان برندهی انتخابات اعلام میکند، در سال 88 و در شرایطی که طبق رأی مردم اسم نامزد مورد علاقهی شما را به عنوان پیروز انتخابات معرفی نمیکند، تبدیل به دشمن جمهوری میشود؟ خیلی خوب است آقای خاتمی و اطرافیانشان، کمی به این دوگانگیها فکر کنند و تکلیفشان را با آنها معلوم سازند و بعد از آن، به فکر انتخابات باشند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ولی نسلی پیدا خواهد شد که عادلانه درباره انتخابات 88 به قضاوت نشیند. اگر هم نشد خدا یعلم ما بین ایدیهم و خلفهم هست و عادل ترین قضاوت کننده.
خدمت جنابعالي عرض كنم كه اگر توصيه ي ولي امرمان به خويشتن داري و صبر نبود (هيچ وقت بغض رهبر عزيز سيدنا القائد امام خامنه اي را در نمازجمعه ي 27 خرداد يادم نمي رود انروز از خدا ارزوي مرگ كردم كه چقدر شيعه و فقاهت ان در خانه ي خود مظلوم است )و اگر بنا به عدالت و رفتار همراه با عدل بود و اذن از ولايت به مردم شريف وصبور ايران اسلامي داده مي شد در 9دي كه نه خيلي پيشتر از ان طومار فتنه و فتنه گران در هم پيچيده مي شد و كار را به نسل بعد محول نمي كرديد پس بيش از اين از عدالت دم نزنيد كه عرض خود مي بريد و زحمت ما ميداريد