به نظر میرسد که در موضوع بالا اتفاق نظر باشد و کمتر کسیست که خاتمی و اطرافیانش را دارای چنین گرایشی نداند. گرایشی که در ابتدای کار دولت اصلاحات چندان معلوم نبود و با پوشش قرار دادن شعارهای دیگر، باعث استقبال مردم شد. اما با گذشت زمان و نوشتن املای اصلاحطلبان، غلطهایشان معلوم شد و اوج این غلطها، در ماجراهای فتنهی 88 بود که همسویی اصلاحطلبان و خاتمی با غرب، اظهر منالشمس بود. حال، با در نظر گرفتن این شرایط و توجه به اخبار ضد و نقیضی که در خصوص حضور دوبارهی خاتمی در عرصهی انتخابات ریاستجمهوری به گوش میرسد، این سوال به ذهن میرسد که وجود یک رئیسجمهور و دولت با گرایشهای غربی، چه تناسبی با نیازهای امروز جامعهی ما دارد؟
1- حوزهی فرهنگ) همهی
ما میدانیم که انقلاب اسلامی، بیش از هر چیز دیگری یک انقلاب فرهنگیست. در
نتیجه، بقا و ارتقای فرهنگ اسلامی از مهمترین اولویتهای هر دولتی در جمهوری
اسلامی به حساب میآید تا جایی که از نان شب هم مهمتر است. حال اگر بخواهیم نگاهی
به اوضاع فرهنگی جامعهیمان داشته باشیم، متوجه مشکلات مختلفی در این حوزه میشویم.
اصلاً قرار نیست در این نوشته، تکتک این مشکلات را
برشمریم. مهم این است که در نظر داشته باشیم برای بقا و ارتقای فرهنگ اسلامیمان
از یکسو و رفع مشکلات فرهنگیمان از سوی دیگر، به دولتی احتیاج داریم که اولاً معتقد
به فرهنگ اسلامی باشد و ثانیاً برای مشکلات فرهنگی امروز ما، چارهی برآمده از
فرهنگ اسلامی داشته باشد.
در نتیجه بدیهیست جریان سیاسی و شخصیتهای اصلی آن که در
سابقهی کاری و گفتارهای امروزشان فرهنگ غربی موج میزند، قادر به بالا بردن کیفیت
فرهنگ اسلامی نیستند و از آن مهمتر، راهکارهایشان برای برون رفت از مشکلات فرهنگی
امروز ما، راهکارهایی متناسب با فرهنگ دینی ما نیست.
2- حوزهی اقتصاد) دغدغهمندترین
حوزهی امروز کشور ما که بخاطر تداوم سیاستهای اقتصادی دولت پهلوی بعد از انقلاب
و جریان داشتن اقتصاد سرمایهداری در آن، هر روز با مشکلات مختلفی روبهروست. و
مگر غیر از این است که سیاستهای اقتصادی دوران پهلوی و دولتهای سازندگی و
اصلاحات، کپیبرداری ناقصی از اقتصاد سرمایهداری غربیست.
از بانکهایی که با دور زدن تحریم ربا، پولهای مشکلدار
را به جامعه تزریق میکنند تا رکود و تورم پشتسر هم که به قول اساتید دانشگاه،
جزء ذاتی اقتصاد لیبرالیستیست. همهی اینها را همین امروز هم تجربه میکنیم و
دیگر بر کسی پوشیده نیست که باید از این شرایط اقتصادی کند و به سمت اقتصاد اسلامی
رفت. حال، آیا دولتی که خودش در حوزهی تئوری، بازتولید کنندهی اقتصاد لیبرالیستی
بوده و در عمل، به آن ملزم بوده میتواند دل از این رویکرد اقتصادی بکند و ما را
به ساحل نجات برساند؟
3- حوزهی روابط بینالملل) کشور ما در مناسبات بینالمللی
امروز، موقعیت ویژهای دارد. از یک طرف به عنوان رهبر اصلی انقلابهای اسلامی در
کشورهای مختلف محسوب میشود و از طرف دیگر، در موضوع هستهای توانسته ابرقدرتها
را تحقیر کند و امید فراوانی در دل مستضعفان جهان بوجود آورد. این رویکرد که جزء
جدانشدنی جمهوری اسلامیست و باید در همهی دولتها تداوم پیدا کند. همانطور که در دولتهای نهم و دهم احیا
شد و برقرار ماند.
اما به نظر نمیرسد دولتی که برآمده از جبههی اصلاحات
باشد و فردی مثل خاتمی در رأس آن قرار بگیرد، بتواند این خط مشی را به خوبی پیش
ببرد. حداقل سابقهی کاری ایشان نشان میدهد که تمایل به غرب، روح کلی دیپلماسی
دولتهای هفتم و هشتم بوده. گذشته از این، روابطی که اصلاحطلبان با غربیها در
جریان فتنه داشتند، شک و شبههها بر سر دولتی با گرایشات انقلابی در روابط بینالملل
را بیشتر از قبل میکند.
در نتیجه، اگر بخواهیم نیازهای اساسی امروز جامعهیمان را
مدنظر قرار دهیم و دغدغهی روی کار آمدن دولتی را داشته باشیم که به فکر رفع این
نیازهاست، این دولت باید خالی از جهتگیریها غربی باشد. اما آیا شما دولت اصلاحطلبان
را چنین دولتی میدانید؟ آیا خاتمی، رئیسجمهوری بدون تمایلات غربیست؟ حداقل
اینکه نظر پدر ایشان غیر از این است:
حضرت آیتالله خزعلی در 10 مرداد سال 1390 در مطلبی که در
سایت «انتخاب» منتشر شد به نقل خاطرهای پرداخته و تصریح مینماید: «قبل از آن که
آقای خاتمی سال 76 در انتخابات پیروز شود من در یزد صحبت کردم. من در آن سخنرانی
گفتم زمانی که پدر ایشان مطلع شد که محمد خاتمی وزیر فرهنگ و ارشاد شده است، گفتند
که این خطرناک است، چرا که محمد غرب زده است. من هم امروز به خاتمی میگویم اگر
آمریکا را دوست دارد و تحت تأثیر آنهاست برود نجف و ابوغریب را ببیند ... »
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com