جامعه هنری و سینماگران کشور و دست اندرکاران تولید فیلم و همچنین رسانه های تخصصی و نیمه تخصصی در زمینه فیلم و سریال، نسبت به این گونه اقدامات جریان انحرافی سکوت نخواهد کرد و به خصوص در مقطع انتخابات، که زمان ارزیابی عملکرد دولت است، به نقد عملکرد هنری و فرهنگی این جریان خواهد پرداخت.
گروه فرهنگی - به دنبال طرح اخباری مبنی بر خصوصی سازی بنیاد فارابی، برخی کارشناسان معتقدند که جامعه هنری و سینماگران کشور و دست اندرکاران تولید فیلم و همچنین رسانه های تخصصی و نیمه تخصصی در زمینه فیلم و سریال، نسبت به این گونه اقدامات جریان انحرافی سکوت نخواهد کرد و به خصوص در مقطع انتخابات، که زمان ارزیابی عملکرد دولت است، به نقد عملکرد هنری و فرهنگی این جریان خواهد پرداخت.
به گزارش
بولتن نیوز، عده ای از سینماگران واهالی سینما و جامعه هنری و فرهنگی کشور، که نگران بازار تولید فیلم و کیفیت فیلم ها و همچنین شرایط مالی صنعت سینما و حمایت های بنیاد فارابی از سینمای کشور هستند، معتقدند که خصوصی سازی بنیاد فارابی، عملا باعث می شود که دولت یکی از ابزارها ومکانیزم های کارآمد خود در صنعت سینما را از دست بدهد و یک گروه کوچک چند نفره هم سیاست های تولید فیلم و هم کیفیت و هم چرخه امکانات و منابع مالی را در صنعت سینما مشخص خواهند کرد.
مجلات و روزنامه ها و رسانه های سینمایی و فرهنگی کشور که در سه دهه گذشته، به طور مستمر، در مسیر نقد فضای فرهنگی کشور، نقد فیلم و تولیدات سینمایی بوده اند و همیشه از دولت انتظار داشته اند که از طریق سیاست های دولت و حمایت نهادهایی مانند بنیاد فارابی به دنبال بهبود کیفیت و مسیر تولید فیلم باشند، در شرایط خصوصی سازی چنین بنیادی چه انتظاری می توانند از دولت برای بهبود تولید فیلم داشته باشند.
وقتی دولت ابزارهای کافی برای تاثیر گذاری بر صنعت سینما را نداشته باشد، جامعه هنری نیز باید با شرکت های خصوصی هماهنگ و سازگار شود در غیر این صورت، امکان فعالیت و کسب درآمد وگردش مالی و تولید فیلم را نخواهد داشت.
طبیعی است که رسانه ها به موضوع خصوصی سازی بنیاد فارابی و اثر آن بر کاهش کیفیت تولید فیلم که باعث تجاری شدن بیشتر فیلم ها و سمت و سوی سیاسی خاص با برنامه فرهنگی جریان انحرافی می شود واکنش نشان دهند زیرا در سال های اخیر نیز موضوع تجاری سازی به شدت قابل لمس بوده و باعث شده که کیفیت فیلم ها کاهش یابد و نوعی تجاری سازی و تولید گیشه ای برای کسب درآمد را شاهد باشیم و این موضوع به بسیاری از هنرمندان لطمه زده و نوعی سینمای بی محتوا را در گردش مالی موفق نشان می دهد در حالی که سینماگران و هنرمندان ارزشی و متعهد و با ارزش که کیفیت برای آنها مهم است و همچنین هنرپیشه های قدر و ارزشمند که سال ها تجربه داشته اند به حاشیه رفته اند یا کمتر به بازی گرفته می شوند.
هر چه خصوصی سازی با محوریت سیاست های خاص به جای حمایت عام از هنرمندان مورد توجه باشد و یک نوع فرهنگ جهت دار و سیاست خاص مورد نظر عده ای محدود حاکم شود باعث کاهش کیفیت بیشتر فیلم ها و لطمه زدن به هنر متعهد خواهد شد و سینمای ایران بیشتر در مسیر بی کیفیتی و گیشه ای و جدا شدن از مسوولیت اصلی خود یعنی اثرگذاری برانسان ها حرکت خواهد کرد.
به عبارت دیگر، در دوره ای که جوانان تحت تاثیر مصرف گرایی چند سال اخیر، بیشتر به ارزش های انسانی واخلاقی نیازمند هستند و جامعه، دانشگاه و نهادهای فرهنگی وسینما وفیلم و... باید به بهبود فرهنگی کشور توجه کنند، نیازمند سرمایه گذاری برای دوره های 10 تا 100 سال آینده هستیم و اگر می خواهیم که جامعه مسیر توسعه ارزش ها و اخلاقیات و انسان سازی را پیش بگیرد و افرادی کارآمد وفهیم و ارزشمند داشته باشیم و از مصرف گرایی و پول پرستی و سرگرم شدن با ابتذال های دنیای سرمایه داری امروز جهان فاصله بگیریم و به قول معروف نیت صدساله داشته باشیم باید فرهنگ و دانشگاه و سینما را گسترش کیفی بدهیم.
اما اگر قرار باشد که سینما ابزار دست سیاست و خصوصی شود و توسط چند نفر به جای یک دولت اداره شود و به کیفیت بها ندهد و فروش گیشه ای و حمایت از هنرمندان خاص مورد علاقه جریان انحرافی را مبنا قرار دهد، طبیعی است که نمی تواند انتظار انسان سازی و توسعه ارزش ها و اخلاقیات و ارزش های انسانی و ملی را پیگیری کند.
لذا به نظر می رسد که جامعه هنری و سینماگران و همچنین رسانه های هنری و فرهنگی و سینمایی، نه تنهابا خصوصی سازی بنیاد فارابی موافق نیستند بلکه نسبت به آن واکنش نشان خواهند داد زیرا از حالا بوی تبعیض تخصیص اعتبار و نگاه سیاسی به تولید فیلم و کاهش کیفیت و حذف و یا کاهش تولید برخی هنرمندان را احساس می کنند.
خصوصی شدن بنیاد فارابی، اثر تخریب دیگری دارد که آن کاهش کیفیت فیلم های سینمایی است و به جای آن که سینمای فرهنگی و با کیفیت و متناسب بااخلاق و فرهنگ اسلامی و ایرانی داشته باشیم، فیلم های تجاری، تبلیغی و با سمت و سوی حمایت وتبلیغ برای برخی افراد مورد نظر جریان انحرافی مورد توجه خواهد بود و برخی افراد و سازمان ها و عملکرد های دولت 8 سال اخیر و جریان انحرافی مورد توجه خواهد بود.
وقتی ملاک و معیار تولید فیلم وسینما که باید توسط یک دولت و با سمت و سوی مصلحت جامعه تعیین شود به دست سه نفر از مدیران شناخته شده جریان انحرافی باشد، طبیعی است که سمت و سوی سینمای ایران و تولید فیلم و فعالیت هنرمندان نیز تغییر خواهد کرد و هنرمندان و تهیه کنندگانی که بتوانند خود را با جریان انحرافی هماهنگ کنند خواهند توانست که از امکانات بنیاد فارابی بهره ببرند و فضای سینمایی و میزان رضایت مخاطبان آن نیز با کاهش کیفیت مواجه خواهد شد و سینمای کشور دچار نوعی سیاست زد گی به سبک جریان انحرافی می شود.
علاقه وافر لیدر اصلی حلقه انحراف به سینما تا بدان حد بوده و هست که در این چند سال، هر از چند گاهی، خبری از دیدار وی با بازیگران و هنرمندان، و قول مساعدت های مالی وی به آنان به بیرون درز کرده است.
این اخبار و ارتباط با هنرمندان و بازیگران البته با واکنش کارشناسان و صاحبنظران نیز مواجه شده است. آنان معتقدند که چنین عملی در حقیقت به سیاسی بازی هنر و هنرمندان تبدیل شده و هنرمندان صرفا تبدیل به ابزاری در دست دولتی ها خواهند شد. مبرهن است که این موضوع می تواند در طولانی مدت، موجب پدیدآوردن لطماتی به جامعه هنری کشور شود.
هنر و هنرمند اگر چه نباید از سیاست به دور باشند (و اصلا این امر امکان پذیر هم نیست) اما سیاست یک چیز است و سیاسی بازی چیز دیگر. متاسفانه حلقه انحرافی در پی سیاست بازی و ابزاری کردن هنر و هنرمندان است.
در همین راستا، تصویب و کلید خوردن پروژه سینمایی فیلم لاله که با بودچه چند میلیاردی توسط این حلقه مورد پیگیری قرار گرفت نیز با واکنش بسیاری از اهالی سینما نیز مواجه شد. بسیاری از هنرمندان معتقدند در شرایطی که به برخی از پروژه های سینمایی فاخر، کمک های مالی چندانی نمی شود و به همین دلیل هم بسیاری از این پروژه ها، در نیمه کار معطل مانده اند، صرف بودجه میلیاردی برای پروژه لاله، امری غیر عقلایی است.
اعوان و انصار حلقه انحرافی در سازمان سینمایی در ماههای پایانی کار دولت با عجله مشغول فراهم آوردن مقدمات انتفاع دائم از بیت المال از طریق تبدیل بنیاد سینمایی فارابی به موسسه ای با مالکیت چند نفر هستند.
براساس برنامه ای که مقدمات آن طی شده، بنیاد سینمایی فارابی به موسسه ای خصوصی تبدیل و سهام آن بین چند نفر که در حال حاضر در وزارت ارشاد و سازمان سینمایی مسئولیت دارند، تقسیم می شود.
در مقطع پایان دولت دهم و همچنین در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، نباید اجازه داده شود که عده ای منابع عمومی و بیت المال را جابجا کنند و شرایط را برای خود و وابستگان تغییر دهند. لذا جامعه هنری و سینمایی و همچنین رسانه ها باید نسبت به اینگونه تحرکات هوشیار باشند.
گردش مالی بنیاد فارابی سالانه چند ده میلیارد تومان است که بدین طریق هم زمینه واریز پول بیت المال به حبیب چند عنصر جریان انحرافی فراهم می آید هم بودجه های دولتی تخصیص یافته به این بنیاد به فیلم های خاص اختصاص خواهد یافت و هم ازکیفیت فیلم های تولیدی به خاطر حاکم شدن نظر سلیقه ای چند نفر و عدم نظارت بیشتر دولت، کاسته خواهد شد.
بنیاد فارابی در سال های بعد از انقلاب، در ساخت صدها فیلم مشارکت داشته و حتی در بازسازی سینماها و سرمایه گذاری در صنعت سینما، مشارکت داشته است و لذا سهام و دارایی و نام تجاری این بنیاد ارزش معنوی و مادی بسیاری دارد که می تواند سرمایه هنگفت و همچنین تاثیر گذاری بسیاری را در حوزه فرهنگ و سینما و تولید فیلم نصیب مدیران آن کند.
همچنین بخشی از بودجه فرهنگی و سینمایی دولت هر ساله به سمت بنیاد فارابی جلب می شود که میتواند فرصتی برای مدیران این بیناد باشد تا فیلم های مورد نظر خود را تولید کنند و به افراد و کارگردان ها و هنرمندان مورد نظر خود اعتبار بدهند تا سیاست ها و تصمیمات آنها پیگیری شود.
این موضوع باعث می شود که با خصوصی شدن بنیاد فارابی که یک نهاد موثر سینمایی و فرهنگی بوده از دست دولت خارج شود و توسط چند نفر از افراد نزدیک به جریان انحرافی اداره شود و عملا دست دولت برای اثرگذاری بر فضای سینمایی کشور بسته شود و نظارت بر تولیدات فرهنگی نیز کاهش یابد.
جریان انحرافی یکی از بخش های موردتوجه خود را حوزه فرهنگ قرار داده و تلاش دارد که با فرهنگ سازی به سبک خود و دست یابی به نهادهای فرهنگی، برنامه های مورد نظر خود را برای اثرگذاری بر مخاطبان و افکار عمومی دنبال نماید.