محمد بنا : «دو بار به خانه کشتی رفتم و دیدم مسئول آنجا
می گوید ما سر جمع دو وعده دیگر عدس پلو داریم که به بچه ها بدهیم، وقتی امکانات
ضعیف و بی توجهی فدراسیون را دیدم تصمیم به کناره گیری گرفتم.»
صادق گودرزي:« 10 سال است که همه زندگي من به ورزش اختصاص
داده شده و احساس مي کنم از ديگر کارهايم چون تحصيل جا مانده ام... برخي ورزش را
نمي فهمند و اي کاش در حمايت از ورزشکاران جهاني و المپيک، استاني مثل مازندران را
الگو قرار مي داديم....»
اگر اين جمله ها را كنار صحبت هايي كه از زبان بهداد سليمي، سجاد انوشيرواني و كيانوش رستمي شنيده ايم، بگذاريم و بعد هم مروري داشته باشيم بر اتفاقهايي كه براي محسن شادي و تعدادي ديگر از ورزشكاران اعزامي به المپيك افتاد، در نهايت ميرسيم به اينكه حال عمومي ورزشكاران اعزامي به المپيك 2012 خوب نيست و اين حس و حال برگرفته از حال ورزش در نگاه كلي است.
گلايه، اعتراض، دعوا، درگيري، بدهكاري و قهر، واژه هايي
هستند كه امروز در ورزش زياد شنيده ميشوند و همين موضوع يعني اينكه زنگ خطر براي
ورزش به صدا در آمده است. نه اينكه پيش از اين در ورزش از اين دست اتفاق ها
نيفتاده ، اما وقتي اين اعتراض ها از سوي ورزشكاران و مربيان صاحب نام و عنوان
مطرح ميشود، به اين مفهوم است كه بايد شرايط فدراسيونهاي مهمي مثل، كشتي، دووميداني،
وزنه برداري، تكواندو و .... بررسي شود ضمن اينكه براي اين پرسش هم پاسخ شفافي
پيدا شود كه چرا شرايط ورزش به سمتي پيش رفته است كه اين نارضايتي عمومي به وجود
آمده است؟
برخوردهاي سليقهاي، نامناسب بودن فضا براي حفظ يك قهرمان،
به بيراهه بردن ورزشكار، امكانات نامناسب، بد اخلاقي، بدقولي و عقب افتادن پرداخت
حقوق و دستمزد، تنها بخشي از گلايه هايي است كه از زبان اين قهرمانان و يا بعضي از
مربيان مطرح شده و همين موارد كافيست تا ضرورت بازنگري دوباره شرايط ورزش و فدراسيون
ها به مسوولان ورزش گوشزد شود.
شايد بعضي از اين موارد از نگاه مسوولان مربوطه، بهانه
جويي باشد اما بي ترديد ميتوان در خلال اين صحبت ها، نكته هاي مهمي را براي
مسوولان پيدا كرد البته اگر باورشان اين باشد كه براي اصلاح امور قدمي بردارند.
متاسفانه فضايي كه امروز بر ورزش حاكم شده، اينست كه مسوولان مربوطه در مواجهه با اين
انتقادها موضع تندي مي گيرند و از آنها با عنوان زياده خواهي نام ميبرند كه اگر
اين نگاه همچنان بين مسوولان ورزش وجود داشته باشد، شاهد فراري شدن تعداد قابل
توجهي از پتانسيل هاي ورزش خواهيم بود انهم فقط به خاطر لج و لجبازي!
البته با توجه به اتفاق هايي كه بين مسوولان رده بالاي
ورزش افتاده و شرايطي كه بين وزارت ورزش و كميته ملي المپيك شكل گرفته، شايد
انتظار بزرگي كردن از سوي مديران ورزش، انتظار نابجايي باشد اما به هر حال وظيفه
رسانه، طرح موضوع است تا شايد تلنگري باشد بر كسانيكه مي توانند براي حفظ اين استعدادها
كاري كنند اما ترجيح دادهاند، سكوت پيش بگيرند.
شرايط ورزش ايران به گونه اي نبوده كه ورزشكاران و چهره
هاي مستعد بر اساس يك برنامه مشخص رشد كرده باشند و آنچه امروز به عنوان قهرمان و
پتانسيل از آنها نام ميبريم، نتيجه حركت هاي گلخانه ايست؛ پس دست ورزش خيلي پر
نيست كه به راحتي بخواهد همين تعداد محدود را هم با كج سليقگي از دست بدهد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com