گروه سیاسی - محمد شریعتمداری از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری طیف اصلاحات است که این روزها تیتر یک برخی از مطبوعات اصلاح طلب شده است.
مشروح سخنان شریعتمداری با آرمان؛ روزنامه جهان صنعت در زیر آمده است
محمد شريعتمداري:اصلاح طلبان اميد را به جامعه باز گردانند
محمد شريعتمداري وزير بازرگاني دولت اصلاحات است و قريب به يك ماه است كه
كانديداتوري خود را براي يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري اعلام كرده
است: فردي كه در افكار عمومي در طيف اصلاح طلبان تعريف مي شود. شريعتمداري
عضويت در شوراي راهبردي روابط خارجي، عضويت در هيات امناي ستاد اجرايي
فرمان امام(ره)، عضويت در هيات امناي آستان قدس حضرت عبدالعظيم و قائم
مقامي وزير بازرگاني در كابينه هاشمي رفسنجاني را نيز در كارنامه كاري خود
دارد. متن گفت وگوي ايلنا با اين كانديداي انتخابات رياست جمهوري در ادامه
مي آيد. وزير اسبق بازرگاني درباره حريف اصلي اصلاح طلبان در انتخابات
رياست جمهوري يازدهم، گفت: دولت حريف قدري است و نمي شود گفت دولت مي خواهد
بيايد و در انتخابات اعمال نظر و راي كند، ولي به نظر من اصلي ترين رقيب
ما دولت است. محمد شريعتمداري در گفت وگو با خبرنگار ايلنا، در تحليل خود
از آرايش سياسي اصلاح طلبان، اظهار داشت: چندين ماه است كه مجموعه اصلاح
طلبان گروهي را مامور كرده و اين گروه در حال بررسي مشاركت فعال يا نيمه
فعال اصلاح طلبان است و تا آنجا كه ما اطلاع داريم تا به حال به جمع بندي
مشخصي نرسيده اند. وي با بيان اينكه فرصت ها در حال گذر است و جا دارد در
اين زمينه تصميم گيري سياست ورزانه و عقلايي اتفاق بيفتد، گفت: بايد مجموعه
يي كه در معرض انتخاب هستند تعيين شوند و با هم هماهنگي لازم را داشته
باشند و در وقت مناسب براي شركت با يك حداقلي كه حضورشان مي تواند مشاركت
را به حد قابل ملاحظه يي بالاببرد تصميم بگيرند. به اين ترتيب سطح مشاركت
طرفداران جبهه اصلاحات را بيش از گذشته بالاببرند، حتي اگر اين امكان فراهم
نبود با مشاركت با يك كانديداي حداكثري اصلاح طلبان با يك سطحي نازل تر
اين مشاركت به طور جدي اتفاق بيفتد و اين شرايط فراهم شود كه جبهه اصلاحات
همچنان به عنوان يكي از نحله هاي فكري كه در گذشته ما به عنوان خط چپ جامعه
از آن ياد مي كرديم، بتواند حضور فعال و تاثيرگذار خود را حفظ كند.
اصلاح طلبان ياس موجود در بخشي از جامعه را بزدايند
وي
در پاسخ به سوالي درباره اينكه آيا اصلاح طلبان مي توانند بدنه اصلاحات را
بازيابي كنند، تصريح كرد: بايد مجموعه نخبگان جبهه اصلاحات كه دل در گرو
جمهوري اسلامي، آرمان هاي امام و وجود كشوري تحت عنوان نظام اسلامي با همين
قوانين دارند، يك نگاه مثبت مشاركت جويانه يي را اتخاذ كنند و گفتماني را
با طرفداران مجموعه اصلاحات اتخاذ كنند كه زمينه هاي اميدآفريني را افزايش
دهد و ياسي را كه در بخشي از اين جامعه مستولي شده از بدنه اين جامعه
بزدايند. اگر اين وضعيت اتفاق بيفتد اصلاح طلبان مشاركت حداكثري طرفداران
خود را خواهند داشت و اگر نتوانند خود را در وهله اول از لحاظ روحي و فكري
بازسازي كنند، طبعا تاثير گذاريشان در جامعه حداقلي خواهد بود و البته راه
اين تاثير گذاري مهم از اعتدال مي گذرد. وزير اسبق بازرگاني ادامه داد: اگر
نقد منصفانه صورت بگيرد و فقط نقص هاي طرف مقابل ديده نشود به نظر مي آيد
امكان اميدآفريني هست. اما وقتي ما به صورت حق به جانب و يك طرفه تمام خوبي
ها را طرف خودمان بگذاريم و تمام آنچه نقص است را به طرف مقابل نسبت دهيم
طبعا از لحاظ روحي دچار مشكل هستيم و نمي توانيم مشاركتي را جلب و جذب
نماييم. لذا من به دوستاني كه سال ها در دولت آقاي خاتمي با آنها همكاري
كردم، مي گويم پيش گرفتن يك نگاه اعتدالي به وقايع گذشته حركت مثبتي است و
اگر اين هدف محقق شود اين ظرفيت در مجموعه نخبگان اصلاحات هست كه سطح
مشاركت قابل ملاحظه يي براي اين جبهه را جذب كنند.
اصلاح طلبان با سوءتدبير به حاشيه رفته اند
وي
با بيان اين اعتقاد كه اصلاح طلبان به حاشيه رانده نشدند و خودشان با
سوءتدبير در حاشيه قرار گرفتند، افزود: تصميماتي كه اصلاح طلبان با حضور شش
كانديدا در عرصه انتخابات گرفتند كس ديگري نگرفته بود و اين قابل فكر است.
بالاخره اين سوالي است كه بايد از خودشان بپرسند آيا به حاشيه رانده شدند
يا خود را با طرز تلقي و تصميم گيري در حاشيه قرار دادند. يك تابويي را به
وجود آورده ايم كه خودمان نمي توانيم آن را بشكنيم و اين بالاخره بايد يك
روزي تمام شود. جبهه اصلاحات به هوش!
اجماع هيچگاه در دستور كار اصلاح طلبان نبوده
اين
كانديداي رياست جمهوري درباره امكان وحدت اصلاح طلبان، اظهار داشت: اصلاح
طلبان بايد براي رسيدن به اين هدف تلاش كنند، ولي اجماع و وحدت هيچ وقت در
دستور كار اصلاح طلبان نبوده و آنها به تضارب افكار و انديشه معتقد هستند و
من اين ادبيات را از آنها زياد شنيده ام. اما فكر مي كنم در انتخابات
رياست جمهوري دوره يازدهم بتوانند يك يا دو نفر از بين خودشان يا كساني كه
داراي شرايطي هستند كه مي توانند كانديداي اين جبهه قرار بگيرند را انتخاب
كنند و به جامعه معرفي كنند، در اين صورت امكان اينكه در انتخابات مشاركت
فعال داشته باشند، بيشتر است. وزير بازرگاني دولت اصلاحات درباره وضعيت
اصولگرايان در انتخابات پيش رو تصريح كرد: در گذشته وضعيت اصولگرايان وضعيت
تبعي بود و بعضي اصولگرايان مهم و شاخص به ما مي گفتند سلام ما را به
خاتمي برسان و بگو شما نه تنها جبهه اصلاحات بلكه ما را هم با معرفي اين شش
كانديدا دچار مشكل كرديد و زمينه بروز يك جريان فكري مثل اين دولت را شما
در جامعه فراهم كرديد. اما در اين دوره حضورشان تبعي نيست، چون دولت در آن
زمان سركار بود و طبعا جبهه اصلاحات با اين اقتداري كه داشت مي توانست
تصميم درست بگيرد و اصولگرايان به تبع آن اگر اصلاح طلبان دو كانديدا معرفي
مي كردند آنها هم دو كانديدا معرفي مي كردند و طبعا از ميان آن دو نفر
كانديداي دولت فعلي انتخاب نمي شد، اما آن موقع اين تفكر حاكم نشد، ولي
امروز جريان اصولگرايي جرياني نيست كه به تبع دولت و جريان اصلاح طلبي شكل
بگيرد و خودش فعال مايشاء است.
علت موجده بسياري از مشكلات اصولگرايان هستند
وي
با ذكر اينكه بخشي از قدرت موجود در عرصه سياسي امروز زاييده تفكر
اصولگرايي است، اظهار داشت: بعضي از دوستاني كه امروز دم از بعضي انتقادات
مي زنند خودشان علت موجده اين دولتند و در كنار آن تفكر و مويد اين حركات
بودند، لذا اينها امروز دچار تشتت شدند و مي بينيم امروز درباره جبهه
رهپويان، اگر قرار بود كانديدايي را معرفي كنند بهتر از آقاي ولايتي كسي
نبود، ولي امروز علاوه بر اينكه آقايان حداد و قاليباف و ولايتي حضور
دارند، آنها مسير ديگري را براي خودشان انتخاب كردند و سه نفر را به عنوان
كانديدا معرفي كردند و تازه به نظر نمي آيد آن سه نفر نيز كانديداي تمام
مجموعه رهپويان باشند. از اين منظر تعداد تكثر يافته كانديدا هاي مانده در
عرصه دوره يازدهم امر محتوم و قابل پيش بيني است بار آن بر شوراي نگهبان
تحميل مي شود، ولي در صورتي كه يك سياست ورزي عقلايي مورد توجه اصلاح طلبان
و اصولگرايان قرار بگيرد به طور طبيعي تعداد كانديداهاي مقبول كاهش پيدا
مي كند و شوراي نگهبان بار مسووليتش سبك تر مي شود و انتخابات شكل و شمايل
بهتري پيدا مي كند.
جناح ها به سمت سياست ورزي عقلاني پيش مي روند
محمد
شريعتمداري درباره علت تشتت در جبهه اصلاح طلبان و اصولگرايان، اظهار
داشت: ورود به صحنه انتخابات در اين دوران با توجه به آثار ذهني باقيمانده
ناشي از اتفاقات انتخابات دوره قبل كه خاطرات خوشي را تداعي نمي كند خيلي
با احتياط پيش مي رود. اين احتياط در زمان شروع ورود به صحنه انتخاباتي
براي همه احزاب و گروه ها و نحله هاي فكري در عرصه سياست ورزي در حوزه
مسائل مرتبط به انتخابات دوره 11 معطوف به حوادث گذشته است. اين احتياط
باعث تشتت مي شود و هر چه به ايام انتخابات نزديك شويم اين احتياط كمتر مي
شود و طبعا هر دو جناح به سمت يك سياست ورزي عقلاني هدايت مي شوند و به
موقع در اين دوره شاهد سياست ورزي هايي خواهيم بود كه نتيجه اش مشاركت
بيشتر مردم و وجود طرز تفكر هاي مختلف است كه پايگاه مردمي دارند و
اميدواريم نتايج با شكوهي بگيريم. عضو شوراي راهبردي روابط خارجي دفتر
رهبري با اشاره به موقعيت حاميان دولت در انتخابات آينده، عنوان كرد: دولت
در انتخاب يك كانديدا به عنوان نماينده تفكر خودش بسيار مقتدر است و دولت
ابزار اقتدار زيادي در اختيار دارد. زماني كه خودش به صراحت بگويد من مي
خواهم كانديدايي داشته باشم و استمرار قدرت خودش را طلب مي كند طبعا
هماوردي نابرابري شكل مي گيرد و اين تصور پيش مي آيد كه بعضي احزاب بدون
داشتن امكانات دولت مي خواهند با كانديداي منتخب دولت رقابت كنند و اين
صحنه نابرابر نه چندان خوبي پيشرو مي گذارد. اما اينكه حاميان دولت چقدر مي
توانند در انتخابات نقش ايفا كنند بايد گفت در گذشته هم اين حاميان نقش
بسيار جدي داشتند، ولي امروز مي خواهند صف ها به هم بزنند و يك اغتشاشي به
وجود بياورند كه معلوم نشود چه رخ داده است. در حالي كه مردم فهيم تر از
اين حرف ها هستند و دقيقا استقبال اصولگرايان از احمدي نژاد را به ياد
دارند كه درباره ايشان مديحه سرايي مي كردند و امروز انتقاد كردن از آنها
پذيرفتني نيست و مردم همه اين موارد را مي فهمند.
دولت قصد ورود به انتخابات دارد
وي
با ذكر اينكه منظور از دولت شخص رييس جمهور و اطرافيان نزديك ايشان هستند،
ابراز داشت: امروز دولت به صورت تشكل يافته يي مستقيما قصد ورود به عرصه
رقابت هاي انتخاباتي را دارد و مي خواهد در انتخابات مشاركت فعال داشته
باشد بدون اينكه حزب مشخصي وجود داشته باشد و حزب كانديدايي را معرفي كند.
اين موضوع هرچند از طرف دولت رد مي شود، ولي مورد تكذيب جدي قرار نمي گيرد و
طبعا اين پاسخ مثبتي تلقي خواهد شد و شواهد و قرائن هم اين را نشان مي
دهد. سفرهاي انتخاباتي و حركت هاي انتخاباتي كاملامحسوس وجود دارد و پيداست
برخي تصميمات با هدف مسائل انتخاباتي صورت مي گيرد و همه سياسيون درك
روشني از اين ماجرا دارند ولي در طيف اصولگرا حامي جدي براي دولت وجود
ندارد. شريعتمداري درباره احتمال حضور مشايي در انتخابات آينده، گفت: خيلي
روشن نيست كه مشايي از احمدي نژاد حمايت مي كند يا احمدي نژاد از مشايي.
ولي آقاي مشايي رابطه اش را با اصولگرايان سنتي كاملامشخص كرده است و از
همان اول هم چنين ديدي نسبت به اين موضوع داشته است. ولي تحليل رابطه روي
پرده و پشت پرده همكاري بين دولت و اصولگرايان سنتي و جبهه پايداري كار
بسيار سختي است، اما به نظر مي رسد مخالفت اصولگرايان با ايشان در جريان
رقابت هاي انتخاباتي است كه هر طيف با طيف هاي رقيب خود به مخالفت بر مي
خيزد. وي درباره احتمال رد صلاحيت كانديداي احتمالي دولت و راهكارهاي رييس
جمهور براي عبور از اين موضوع، اظهار داشت: من تصوير روشني از اينكه شوراي
نگهبان چه كساني را رد يا تاييد صلاحيت مي كند ندارم و ممكن است شوراي
نگهبان برخلاف تصوري كه وجود دارد كساني را تاييد يا رد كند. آقاي رييس
جمهور هم در اين زمينه كه علاوه بر حقوق قانوني خود كه مصرح در قانون اساسي
است ساير قوا را ملزم به رعايت يك حقوق نانوشته يي مي كند. خيلي دور از
ذهن نيست كه اگر اختلاف نظري وجود دارد اين نهاد هاي قانوني باشند كه در يك
تعامل و سازش ديدگاه ها و نظرات ايشان را بپذيرند، ولي فكر مي كنم ايشان
بايد به سمت محترم شمردن قانون پيش رود و همه توافقات را در چارچوب قانون
شكل دهد.
رقيب اصلي اصلاح طلبان كانديداي دولت است
وزير
سابق بازرگاني درباره حريف اصلي اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري
يازدهم، گفت: دولت حريف قدري است و نمي شود گفت دولت مي خواهد بيايد و در
انتخابات اعمال نظر و راي كند، ولي اصولگرايان سنتي هستند كه مهمند، اين
طور نيست به نظر من اصلي ترين رقيب ما كانديداي دولت است. وي در پاسخ به
سوالي كه آيا وضعيت اقتصادي امروز در ميزان مشاركت مردم در انتخابات موثر
خواهد بود، تصريح كرد: ممكن است مسائل اقتصادي مسائل مهم تر از انتخابات را
هم تحت تاثير قرار دهد. وقتي تامين معيشت مردم با مشكل مواجه است طبقه
متوسط جامعه و آنهايي كه ساكن شهرهاي بزرگ و متوسط هستند در خطر جدي قرار
مي گيرند و آثار ناشي از فشار تورمي زندگي آنها را تحت تاثير قرار مي دهد.
تصميماتي كه براي تامين نيازهايي مثل تخصيص مبلغي براي نيازهاي شب عيد مردم
اتخاذ مي شود به طور عام نه با نگاه به مفهوم بالابردن ميزان مشاركت مردم،
بلكه براي افزايش سطح رضايتمندي مردم از نظام كه اين حق مسلم متقابل بين
نظام و مردم است اتفاق مي افتد و حتما نابساماني وضعيت اقتصادي مردم مي
تواند در ميزان مشاركت آنها تاثيرگذار باشد.
نتايج انتخابات نشان مي دهد نارضايتي مردم كجاست
شريعتمداري
ادامه داد: مشاركت مردم در راهپيمايي 22 بهمن به معني تاييد عملكرد دولت
يا ساير قوا نبود، بلكه مردم مي بينند نظام جمهوري اسلامي ايران تحت فشار
همه جانبه بيروني است و معتقدند نظام با ادامه اين مسير به حل مشكلات آنها
اهتمام خواهد كرد و در نتيجه احساس ياس نمي كنند و براي حل مشكلاتشان در
ادامه اين مسير توسط دولت نظام جمهوري اسلامي ايران آنجا حاضر مي شوند و
تاييد خودشان را نسبت به كليت نظام نشان مي دهند. درباره انتخابات هم اصل
مشاركت مردم كه نشان دهنده مشروعيت نظام است بايد مورد توجه و اهتمام دولت
باشد و هرگونه اقدامي را كه اثر معكوس بر اين مشاركت بگذارد خنثي كند، اما
مردم به طور متقابل با توجه به اينكه به نظر مي رسد در فشار اقتصادي هستند
به انتخابات هم نگاهي مثل راهپيمايي 22 بهمن دارند و طبقه متوسط و فرودست
جامعه كه اساس نظام را به عنوان حامي خود مي شناسند و مي دانند كه نظام
نگاه ويژه يي نسبت به محرومان دارد اصل مشاركت را انجام مي دهند اما در راي
خودشان همين موضوع را منعكس مي كنند و وقتي آرا خوانده مي شود شما متوجه
مي شويد عدم رضايتمندي تا كجاست. وي افزود: بالاخره كانديداهايي در
انتخابات شركت مي كنند و نسبت به عملكرد ها نقادانه صحبت مي كنند و وقتي
اقبال مردم نسبت به آن اشخاص را در عرصه انتخابات مي بينيد به نوعي مردم هم
مشاركت و هم نسبت به وضعيت موجود اعلام راي كردند و من هم به عنوان
كانديدا تقاضايم از مردم اين است كه در انتخابات مشاركت فعال كنند و در
رايشان ديدگاه و نظرشان را نشان دهند. وزير بازرگاني دولت اصلاحات درباره
علت موجده وضعيت اقتصادي امروز عنوان كرد: دو عامل مهم در ايجاد اين شرايط
وجود دارد، يكي به مديريت نظام اقتصادي و اجرايي كشور برمي گردد كه حتي اين
اواخر مقام معظم رهبري هم كه خيلي محتاطانه نسبت به دولت كه بالاترين
مسووليت اجرايي را دارد انتقاد مي كنند، بخشي از بار اين مسووليت را به دوش
دولت محول كردند و ما هم پيش از اين در ارزيابي هايي كه داشتيم به اين جمع
بندي رسيده بوديم كه مورد تاييد رهبري هم قرار گرفت كه بخشي از اين ضعف به
ضعف در مديريت و نحوه اداره امور مردم برمي گردد و اين موضوع با نشانه هاي
مختلفي قابليت اثبات دارد. وي ادامه داد: بخش ديگرش به تحريم برمي گردد كه
آن هم شامل دو بخش است، يكي تحريم در اثر برخي اقدامات ناصحيح يا دامن زدن
به امر تحريم با سياست هاي نا صواب و يكي اصل تحريم كه تحريم كنندگان با
موجوديت نظام اسلامي فعلاتحت عنوان هسته يي مخالفت مي كنند و اگر مساله
هسته يي حل شود مسائل ديگري را براي مخالفت با جمهوري اسلامي مطرح مي كنند و
طبيعي است آن بخش از دست دولت خارج است، اما بخشي از موضوع تحريم هم به
سوء مديريت برمي گردد. پس اگر مشكلات اقتصادي امروز را بخواهيم دسته بندي
كنيم سه دوم آن به مديريت در عرصه تحريم و اركان اقتصادي و يك سوم آن هم به
مشكلات ذاتي ناشي از تحريم عليه جمهوري اسلامي برمي گردد. محمد شريعتمداري
درباره راهكار برون رفت از اين شرايط، اظهار داشت: اين موضوع راه حل
دوسويه دارد. از يك طرف در عرصه روابط خارجي اعمال سياست هاي صحيح در گفت
وگو ها كه در جريان 5+1در حال پيگيري است و ادامه چنين روشي در صورتي كه
غربي ها بخواهند حسن نيت خود را ثابت كنند يكي از اين راه حل هايي است كه
مي شود به آن پرداخت. در كنار آن با مفروض دانستن اينكه اين تحريم ها در
كوتاه مدت امكان رفع و رجوع ندارد، پيدا كردن راه حل هاي علمي و نحوه
برخورد با آثار اين تحريم مهم است و اگر تصميمات و راهكار ها صحيح بود يك
چنين سرنوشتي را پول ملي پيدا نمي كرد و نرخ تورم و نرخ بيكاري اين وضعيت
را پيدا نمي كرد و اين بايد مورد توجه و اهتمام جدي دولت قرار بگيرد كه
راهكارهاي جدي مقابله با آثار تحريم را مورد توجه قرار دهد.
همت ما برطرف كردن آثار تحريم دشمن باشد
وي
اضافه كرد: اگر تفاهم جدي صورت بگيرد، برداشتن اين تحريم ها به صورت خلق
الساعه ممكن نيست و ضرورت برنامه ريزي و نگاه عالمانه به مذاكرات بايد وجود
داشته باشد و به ثمر رسيدن مذاكرات يك راهكار جدي در حل مشكلات است. همت
ما بايد معطوف برطرف كردن آثار ناشي از تحريم وحشيانه دشمن باشد و در اين
زمينه دولت نيازمند استفاده از ديدگاه ها و نظرات نخبگان اين ملت و وسيع
كردن طيف همكاراني است كه در اين زمينه در حل مشكلات به كمك دولت بيايند.
اين كانديداي انتخابات رياست جمهوري درباره ارائه ديرهنگام بودجه و شائبه
تخصيص بخشي از بودجه براي مصارف انتخاباتي، گفت: هميشه همه دولت ها كه
اقبال خودشان را براي شركت در انتخابات اعلام مي كردند با اين نوع اتهامات
مواجه بودند و اين دولت خيلي صريح تر درباره اين موضوع صحبت كرده و طبعا
انگشت اتهام بيشتر متوجه اش مي شود، ولي من فكر مي كنم قواي نظارتي كشور
كار مي كنند و طبعا اگر چنين اتفاقات سوئي مشاهده شود دستگاه نظارتي كشور
بي تفاوت نخواهد بود و من نگراني نسبت به اين موضوع ندارم.
تاخير در ارائه بودجه تصميم سياسي بود
وي
اضافه كرد: يكي از تروكاژهاي سال هاي اخير اين است كه هر چه فرصت
نمايندگان براي بررسي لايحه بودجه محدود تر شود، طبعا تاثير گذاريشان بر
لايحه بودجه كمتر مي شود و دولت فكر مي كند بهتر است 98 درصد بودجه دست
خودش باشد تا 95 درصد آن و اين در صورتي است كه بخواهيم بگوييم دولت كارآمد
است ولي تصميمش يك تصميم سياسي است و به قانون عمل نمي كند و خلاف قانون
را به جان مي خرد. ولي از آن طرف با تيغ برنده بودجه چند دوازدهم مواجه مي
شود كه برنامه ريزي كشور را مختل مي كند و كشور را به قهقرا مي برد و امور
اجرايي كشور را فشل مي كند، ولي دولت به اين موضوع توجه جدي ندارد، هر چند
مجلس تا به حال تلاش كرده اين اتفاق كمتر بيفتد ولي از سويي دولت با توجه
به انحلال سازمان برنامه و بودجه توان اجرايي خودش را محدود كرده و قابليت
هاي لازم در اين مجموعه براي تقديم به موقع لايحه نيست يا اگر اين قابليت
در دولت هنوز حفظ شده دولت سازو كار هاي تصويب اين را در مجمع عمومي خودش
اعم از كميسيون هاي ويژه ندارد و نمي تواند در وقت قانوني بودجه را تحويل
دهد. عضو شوراي راهبردي روابط خارجي درباره علت مداراي مجلس با دولت، عنوان
كرد: به دليل وجود تحريم و سنگين بودن بار قوه مجريه در مقابل مردم و
اينكه هر وقت ضعفي در قوه مجريه به وجود مي آيد دودش به چشم مردم مي رود،
رهبري در اين دوران بيشترين حمايت ها را از دولت كردند و مجلس هم به تاسي
از رهبري تلاشش اين است كه در نقطه مقابل قرار نگيرد كه دولت مي خواسته يك
خدماتي را ارائه كند، اما مجلس با اهتمام به وظايف قانوني و نظارتي خود به
اين مشكل دامن زده و اين مداراي مجلس به تاسي از رويكردي است كه رهبري در
حمايت از دولت اتخاذ كردند و رهبري هم مي گويند دولت تحت تاثير تحريم است و
بايد خدماتي را ارائه كند و تا جايي كه مقدور است بايد از فشارهاي گوناگون
باشد تا خدماتي را به مردم ارائه كند كه دود اين دعواهاي سياسي به چشم
مردم نرود.
عملكرد دولت زمينه همانند سازي احمدي نژاد و بني صدر را در ذهن مردم به وجود آورد
وي
درباره بحث تشابه سازي احمدي نژاد و بني صدر كه اين روز ها مطرح است،
اظهار داشت: عبرت آموزي مهم ترين منفعت تاريخ است و اين نصيحت براي همه ما
خوب است. هر كس يك اعمالي را انجام دهد طبعا درباره اعمالش قضاوت صورت مي
گيرد و اگر به گونه يي به قانون عمل نكند و در تعارض با قوا قرار بگيرد و
احساس مي شود كه دولت براي همه مشكلات خودش ناچار به فرافكني و متهم كردن
قوا و تضعيف اركان نظام است. طبعا اگر صدا و سيما هم به آن نپردازد اين
تشابه سازي در ذهن مردم شكل مي گيرد و فكر مي كنم انگشت اتهام در اين موضوع
از خيلي وقت پيش به سمت دولت رفته بود و امروز صدا و سيما با اين برنامه
بيشتر به اين جو دامن زد، ولي مستقيما به اين موضوع اشاره نكرد اما طوري
بود كه شخصيتي مثل آقاي عسگراولادي با ديدن اين برنامه اين برداشت را كردند
و در نتيجه بخش سياسي جامعه و توده مردم هم در جريان اين ماجرا قرار مي
گيرند و اين هماني سازي وقتي زمينه عملي نشستن در ذهن مردم را پيدا مي كند
كه مردم مشابهت هايي در عمل دولت و عملكرد زمان بني صدر ببينند كه مهم ترين
اش مخالفت با برخي از منويات رهبري است كه به صراحت اعلام شده و مخالفت با
سياست هاي كلي نظام، عدم التزام به اجراي قانون، خودمحوري، دور زدن برخي
از قوانين موجود، نگاه فراقوه يي يا خارج از اختيارات يك قوه به حل مسائل
جاري كشور توسط قوه مجريه داشتن و احساس رسالت ويژه براي حل مشكلات خارج از
قوه مجريه در رفتار دولت مشاهده كردن همه اينها رفتارهايي است كه اين فكر
را در ذهن مردم محقق مي كند. اين كانديداي انتخابات رياست جمهوري در پاسخ
به اين گمانه زني كه ادبيات و برخي رفتارهاي اخير رييس جمهور براي جذب آراي
خاكستري اصلاح طلبان است، تصريح كرد: مهم ترين گفتماني كه از دولت در
گذشته مشاهده مي شد و مورد تقدير قرار مي گرفت گفتمان انقلاب اسلامي بود كه
نگاهش معطوف به حل مشكلات اساسي جامعه و معيشت مردم و مبارزه با فساد بود.
اما الان دولت با مشكلي مواجه است اگر درباره مبارزه با فساد صحبت مي كند،
امروز بعد از ؟سال مديريت دولت بر قوه مجريه همچنان مظاهر فساد را در سطح
عام و خاص مشاهده مي كنيم كه چهره هاي خشني از فساد در سطح عمومي جامعه
است. مردم هرگز قبول نمي كنند كه اين اتفاقات در قوه مجريه به وسيله قوه
ديگري دارد انجام مي شود و فساد در قوه مجريه را نمي شود به كس ديگري نسبت
داد. پس سخن گفتن از اين موضوع امروز مقداري سخت تر شده و زمان اينكه
بگوييم چيزهايي هم داريم كه رو كنيم گذشته است. چون دولت تمام شد و ظاهرا
چيزي نيست كه گفته شود چون در غير اين صورت تابه حال گفته شده بود يا بخشي
از آن به قوه مجريه برمي گردد كه گفتنش به مصلحت نيست يا صحبت كردن از
انقلاب اسلامي هم امروز حوايج ماندگاري دولت در عرصه انتخابات رياست جمهوري
11 را به وسيله يك نماينده يي كه او معرفي مي كند مرتفع نمي كند، پس تغيير
گفتمان شكل گرفته و حركت از سمت عدالت خواهي به سمت آزاديخواهي انجام شده
كه اين حركت خارج از محلي است. وي ادامه داد: اينكه دولت بحث حقوق اساسي
ملت را در پايان دولت مطرح كند يا سخن از مواردي بگويد كه در گذشته اين
الفاظ را استفاده نمي كرد، اين رويكرد مشكلات جديدي را به وجود مي آورد و
مشكلات گذشته را نمي تواند حل و فصل كند. نخبگان جامعه و توده مردم اين
گفتمان را از اين دولت نمي پسندند و اين صحبت ها را در ماه هاي پاياني دولت
دهم قبول نمي كنند و اين گفتماني كارآمد نيست. اين كانديداي انتخابات
رياست جمهوري درباره انصراف خود به نفع كانديداي اجماعي اصلاح طلبان، تصريح
كرد: من همواره از جهت ايجاد يك ائتلاف با افرادي كه از نظر فكري نزديك
هستند اعلام آمادگي كردم و پيشقدم هستم و معتقدم اين ائتلاف مي تواند به
تحقق مشاركت گسترده بيشتر مردم در عرصه انتخابات كمك كند و تشتت آرا
انتخابات را به سمت نتايج متكي به شانس مي برد و اين به مصلحت كشور نيست و
بايد به اين سمت حركت كنيم.
در صورت وجود كانديداي اجماع كنار مي روم
وي
ادامه داد: من با اين فكر همراهم و در صورت وجود يك كانديد اجماعي كناره
گيري مي كنم. من يك فرض را براي كناره گيري مطرح كردم كه حضور اشخاصي كه
بخش قابل ملاحظه يي از آنها اصلاح طلبند يا اصولادر جناحي نمي گنجند مثل
آقايان خاتمي، هاشمي، ناطق نوري و خميني شرط كناره گيري من است. ولي اگر از
اين دايره خارج شويم من اميدوار نيستم اصلاح طلبان و اصولگرايان به جز حول
اين چهره هاي معين به سمت اجماع بر يك نفر پيش بروند. محمد شريعتمداري در
پايان درباره احتمال اجماع اصلاح طلبان و اصولگرايان گفت: كساني كه داراي
اين پتانسيل هستند در هر دو جبهه وجود دارند ولي آماده مشاركت در انتخابات
نيستند يا به دلايلي حضور خودشان را نافع نمي دانند و كنار نشستند و طبعا
آن وقت افرادي باقي مي مانند ولي در اندازه يي نيستند كه اجماعي بر يك فرد
درباره آنها اتفاق بيفتد آن وقت مي توانند تعداد بيشتري از هر جناح كانديدا
شوند كه احتياج نباشد كسي به نفع ديگري كنار رود.
مهمترین محورهای گفتگوی محمد شریعتمداری، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با" روزنامه آرمان" بدین شرح است:
- فکر میکنم نماد تغییر باشم. بعد از دولت آقای احمدینژاد، اگر آقای مشائی هم بر سر کار بیاید، نماد تغییر است.
- معتقدم بعد از دولت آقای خاتمی کار کردن به مراتب سختتر از کار کردن بعد
از دولت آقای احمدینژاد است چراکه دولت آقای خاتمی حقیقتا دولت محبوب و
مقبولی بود و کار کردن بعد از آن و همچنین به دست آوردن محبوبیت بیشتر از
آن دولت، واقعا سختتر از دولتهای نهم و دهم است.
- مدیون خون 250 هزار شهید هستیم، نمیشود به این خونها بیتفاوت بود.
باید برای عزت جمهوری اسلامی تلاش کنیم و طبیعی است چون انسان هستیم خسته
هم میشویم.
- نگاهم به اداره دولت نگاه هماهنگکننده است. اداره دولت باید به وسیله
هماهنگکنندهای قوی باشد؛ نه باغبانی که همه گلها و بوته را تا زیر گردن
خود هرس میکند بلکه کسی که تلاش میکند تا درختانی که رشد و نمو کردهاند و
به زیبائی این باغ میافزایند.
- سعی میکنم تا آخر باشم و به نفع کسی کنار نکشم.
- حضور رئیس دولت اصلاحات یا آیتا...هاشمی یا آقا سیدحسن آقای خمینی و
آقای ناطقنوری است که اگر این بزرگواران قصد حضور داشته باشند، به حرمت
این افراد شرکت نمیکنم.
- اعتقاد دارم کاندیدایی که از دولت معرفی میشود به خاطر ابزاری که در دست
دارد، بزرگترین رقیب است. دولت با تمام قدرت قصد دارد در انتخابات حضور
داشته باشد.
- دغدغه جو انتخابات را دارم و امیدوارم انتخاباتی گرم بشود و همه احساس نشاط سیاسی کنند.
- کنار کشیدن یا نکشیدن یک بحث است و صحبت از عقلانیت بحثی دیگر. شما مطمئن
باشید درحالتی که فضای انتخابات سهقطبی شد و اصلاحطلبان توانستند
کاندیدای مورد نظرشان را با تایید شورای نگهبان به انتخابات بفرستند و
اصولگرایان سنتی هم در قالب هر ائتلافی چه 1+2 و چه 7+8 کاندیدایشان را
بفرستند و جبهه پایداری هم با دولت به تفاهم برسد و کاندیدای واحدی
بفرستند، معلوم است چندپاره شدن کاندیداها محلی از اعراب ندارد. ما که قصد
رقابت با آرای باطله را نداریم.
- واقعیت این است کسانی که میخواستند اصلاحطلبان از صحنه سیاسی کشور به
محاق بروند، دیدند که اصلاحطلبان این کار را با دست خودشان انجام دادند.
- منتظر این مناظرههای تلویزیونی هستم و زنده و مرده مناظره برای من یک
قیمت دارد والبته که با مناظره زنده موافقم اما اگر نشد به مرده آن هم تن
میدهم.
وعده شریعتمداری برای ریاستجمهوری: عقل و خرد جمعی را به کار خواهم گرفت
مژگان فرجی - محمد شریعتمداری، وزیر بازرگانی دولت
اصلاحات پس از پنج سال سکوت در دولت احمدینژاد با نزدیک شدن به زمان
ثبتنام کاندیداهای ریاستجمهوری اعلام کرد که درصدد است تا در انتخابات
سال 92 ریاستجمهوری به طور جدی به عنوان یکی ازکاندیداها وارد میدان شود.
شریعتمداری که از مشاوران مقام معظم رهبری نیز به حساب میآید حضور خود را
با انتقادهای تند از سیاستهای اقتصادی و دیپلماسی دولت احمدینژاد همراه
کرده است. وی در کنار اینکه اجرای قانون هدفمندی یارانهها از سوی محمود
احمدینژاد را حرکتی شجاعانه میداند اما شرایط اقتصادی در دولت محمد خاتمی
را مناسبتر از امروز میداند و بر این اعتقاد است که سند چشمانداز در
صندوقخانه دولت در حال خاک خوردن است.
روزنامه جهانصنعت اعلام کاندیداتوری او برای انتخابات ریاستجمهوری آتی
را بهانهای قرار داد و در مصاحبهای مفصل با وی درباره سیاستهای اقتصادی
او در دولت احتمالی آینده و نظرات انتقادیاش درباره فضای فعلی دیپلماسی
کشور به بحث و گفتوگو پرداخت.
این دور از مذاکرات هستهای را چطور پیشبینی میکنید؟
در مورد بحث هستهای این موضوع کاملا مشخص است که هر دوطرف یعنی کشور ما و
طرف مقابل اهدافی را دنبال میکنند که در نتیجه آن میخواهند به خواست
مورد نظرشان برسند. هدف طرف مقابل همانطور که البته از گذشته هم چنین بوده
تعلیق فعالیتهای هستهای کشور است حتی در حد کارهای تحقیقاتی هم سختگیری
صورت میگیرد اما جمهوری اسلامی طبق قوانین بینالمللی اقدامات خود را
تسریع بخشید و کاری را که در دولت سابق پایهگذاری شده بود بهطور قابل
ملاحظهای پیش برد و آن را به تولید انبوه رساند و از تلاش خوبی که در جهت
تولید بیشتر اورانیوم غنی شده آغاز شده بود نتیجه در خور توجهی گرفت.
غربیها هم البته برای واداشتن ایران قطعنامههای مکرری را به امضا رساندند
که رهبر معظم انقلاب در یکی از فرمایشاتشان این حرکت را به صدور قطعنامه
وحشیانه علیه جمهوری اسلامی ایران تعبیر کردند.
اما امروز به نظر میآید نگرانیها به برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران
در کل منتفی است زیرا بحث پذیرفتن حق فناوری صلحآمیز هستهای به میان
آمده است البته به نظر میرسد مخالفت آنها یک امر محفوظی است که برای
آبروداری انجام میشود زیرا با این روش میخواهند به مردم کشورشان بگویند
دلیل هزینه سنگینی که به خاطر عدم رابطه با ایران دادند چه بوده است زیرا
وقتی رابطه دو کشور به هم میخورد متضرر فقط یکی از آن دو نیست. یک بار
امریکن ویت هود در یک نامه سرگشاده درخصوص مساله گندم نسبت به بوش به دلیل
مخالفتش در همکاریهای تجاری با ایران معترض شده بود. همین امر نشاندهنده
متضرر شدن هر دو کشور است پس برای پاسخگویی نیاز به یک روش آبرومندی دارند
در اینباره ما هم باید شرایط را بهگونهای فراهم کنیم تا یک نوع آبروداری
برای آمریکاییها و 1+5 در نظر گرفته شود.
چگونه باید این ملاحظه را در نظر گرفت؟
اگر بهگونهای رفتار کنیم که هم ایران به خواستهای هستهای خود دست پیدا
کند و هم اینکه کشورهای مقابل در این زمینه بگویند که در کار انجام شده
موفق بودهاند وارد یک بازی برد- برد شدهایم. به طور مثال میتوان بیان
کرد کشور ما هیچگاه به دنبال سلاح هستهای نبوده است و اگر بهگونهای عمل
کنیم (در صورتی که آنها واقعا بخواهند این مشکل حل شود) تا درخصوص مساله
ساخت سلاح هستهای اطمینان کامل داده شود که ایران به دنبال آن نمیرود
(همین الان هم کاملا این موضوع روشن است) یعنی با یکسری اسناد و مدارکی بحث
فوق را تضمین کنیم، تصور آنها از داستان مورد اشاره این خواهد بود که
بالاخره ما فشار آوردیم و ایران هم پذیرفت.
این موضوع خود یک موفقیت و ایجاد شرایط مطلوب برای کشورهای غربی به حساب
میآید. بنابراین هر زمان به این تصمیم برسیم، مشکل حل میشود. تصورم این
است که در بین دو گروه فعلا چنین مسالهای پیگیری نمیشود و شاید دلیل
عمدهاش هم این باشد که ماههای پایانی دولت را طی میکنیم و آنها هم به
این میاندیشند که پس از تغییر دولت تصمیم با ثباتتری را اتخاذ کنند.
یعنی پس از تغییر دولت امکان تفاوت در تصمیمگیریها وجود دارد؟
به هر صورت شرایط باثباتتر است.
یعنی این پیشنهاد شما ممکن است پس از تغییر دولت عملی شود؟
تصور میکنم که موضوع هستهای روی میز است و بدون تردید یکی از مهمترین
مباحث در حوزه سیاست خارجی به حساب میآید. هر دولتی که در آینده سرکار آید
با استفاده از خرد جمعی، نظر خبرگان، بهرهمندی از تلاشهایی که تا امروز
صورت گرفته و دور نریختن تجربیاتی که برای ما درسآموز بوده است میتواند
در بحث هستهای قدمهای موثری بردارد.
در دولت آقای احمدینژاد هم به نظر میرسد که تمایل برای ایجاد چنین فضایی
وجود دارد زیرا در این دولت بارها از ایجاد رابطه با دولت آمریکا صحبت به
میان آمده است بنابراین چه دلیلی دارد که ما منتظر دولت آتی بمانیم؟
گفته میشود یکی رفته بود خواستگاری دختر کدخدا 50 درصد آن حل بود، یعنی
خواستگار راضی بود 50 درصد باقیمانده این بود که باید کدخدا موافقت میکرد
تا این ازدواج سربگیرد که این 50 درصد دوم کمی سخت بوده است. احمدینژاد
هم در طول دوره فعالیتش چنین نظری نداشت و در صدد نبود که قضیه هستهای حل و
فصل شود. قطعنامهدانها و... هنوز فراموش نشده است و مسیری که طی میشد
انتهایش به این شکل نبود حالا روش به شکل اعجابآوری تغییر یافته به نظر
میآید، همانقدر که شما متحیر هستید آنها هم متحیر ماندهاند که چرا چنین
شد.
با روی کار آمدن دولت هشتم و نهم روابط ما با برخی از کشورها تیره وتار
شده و ظاهرا از تعداد دوستان کاسته شده است، این را تایید میکنید؟
اگر تفاوتی بین دولت و ملت قائل شویم باید گفت جمهوری اسلامی ایران با
انقلابی شروع شد که نهضتی بود بنابراین انصافا خیلی نمیتوان فراز و فرود
توسعه روابط با همه دنیا از نظر تقسیمبندی کشور و ملتها را به پای سیاست
خارجی نوشت که امروز در این برهه در حال اعمال شدن است.
جمهوری اسلامی ایران دارای یک هویتی است. بر همین اساس باید گفت که این
انقلاب حامی مستضعفین جهان و مردمی به حساب میآید. پس وقتی صدای مسلمین در
هر گوشه جهان بلند میشود براساس تکلیف نمیتوان در برابر آنها بیتفاوت
بود. انقلاب کشور ما میتواند الهام و امید بخش برای مظلومان دنیای اسلام و
سایر ادیان باشد. چنین نگاهی به دنیا در شرایط امروز که براساس قطب بندی
بسیار سخت و پیچیدهای که دارد، یعنی آرمان و ایدئولوژی در آن بدون نقش است
طبیعی به نظر میرسد که هزینههایی را هم ایجاد خواهد کرد.
این بحث در تمام دولتها مطرح بوده، چه آن زمان از قوانین برنامه که
سیاستهای کلی نظام را در بر میگیرد بیبهره بودیم و با اعمال بهکارگیری
خردجمعی، عقلانیت و در نظر گرفتن اصول ارزشمند حکمت، عزت، مصلحت تلاش
میشد که روابط با دولتها در حداقل ممکن به هم بخورد و تا جایی که ممکن
است با حفظ روابط مطلوب با دولتها حرکت انقلاب اسلامی یک حرکت رو به رشدی
باشد چه الان که شرایط در کل تغییر کرده است. در تاریخ سیاسی ایران این
نکته وجود دارد که امام خمینی (ره) وقتی دیدند نخستوزیر رجایی در یک
موضوعی از این بحث تخطی میکند با آن مقام صحبت کردند و گفتند که «شما به
عنوان نخستوزیر به گونه دیگری باید صحبت کنید» یعنی بین ادبیاتی که خودشان
به کار میبردند به عنوان رهبر یک کشور که رهبری دینی مذهبی در خارج از
مرزها را هم داشتند با رییسجمهور که منتخب مردم برای اداره کردن یک
جغرافیای معین است و نماد ملی محسوب میشود، فرق قائل بودند.
روشن است وقتی این اصول مخدوش میشود با خود مشکل میآورد. در برخی موارد
در گذشته تلاش کردیم با استفاده از قدرت سلبی جمهوری اسلامی در دنیای خارج
نسبت به استقرار منافع ملی ایران و منافع مسلمین جهان گامهایی برداریم که
به نظر میآید با دردسرهایی مواجه شدیم. معتقد هستم با همه نکاتی که اشاره
کردید و متاسفانه با تایید آنها، تلاش داشتند یک اجماعی علیه ما با دستمایه
قرار دادن موضوعی به نام «فعالیتهای هستهای» اعمال کنند. ما علیالاصول
باید تمام سیاستهایمان را بهگونهای جلو میبردیم که مانع از شکلگیری
این اجماع میشدیم. گاهی اوقات برخی از سیاستها ما را در عمل به سمت تحقق
هدف آنها سوق داد یعنی اسراییل هیچگاه در سازمان ملل نمیتوانست یک امکان
اجماع برای مظلومیت خود فراهم کند که این امکان برای او به واسطه اشتباهات
صورتگرفته فراهم شد.
اگر ممکن است درباره این سیاستها مثال بزنید؟
وقتی ما در یک زمان قضیه هولوکاست را مطرح کردیم این امکان را به اسراییل
دادیم که از این موضوع برای ایجاد یک اجماع جهانی به نفع خود و علیه کشور
ما استفاده کند در حالی که در یک دوره کوتاه و پیش از آن جمهوری اسلامی
ایران با ابتکار عمل میتوانست روز گفتوگوی تمدنها را به تصویب جامعه
بینالملل برساند و سند ماندگاری را در این زمینه به جا بگذارد. این دو سند
که یکی به نفع اسراییل بود و یکی هم به نفع ما یک مقایسه خوبی میتواند از
بهکارگیری اصول عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی به دست دهد.
شما اگر احتمالا رییسجمهور آینده شوید در سیاست خارجی و فضای دیپلماسی چه
شیوهای را بیشتر مدنظر قرار میدهید؟ دنبالهرو گفتوگو تمدنها خواهید
بود یا اینکه بحث جدیدی را پیش خواهید گرفت؟
مثالی که زدم به عنوان یک خاطره خوش در یک گذشته نهچندان دور در حوزه
سیاست خارجی بود. ما در تمام ادوار نکتههای شیرین و تلخ در حوزه سیاست
خارجی داشتهایم. اوایل مسوولیت آقای خاتمی هم گاهی از این نقاط ضعف
بیبهره نبودیم اما هیچ دولتی حق ندارد فکر کند برای انقلاب جدیدی آمده
است. بعضی دولتها با این نگاه وارد عرصه شدهاند تا انقلابی را به پا کنند
و به واسطه همین شیوه تفکر کشور را به این وضعیتی که در حال حاضر مشاهده
میشود، رساندهاند.
معتقدم رییسجمهور آینده حتما باید به این سمت حرکت کند که تنها میخواهد
یک قوه از قوههای نظام را در یک دوره معین چهار ساله اداره کند. نه
ماموریتی در حل مشکلات همه ملت مظلوم عالم به عنوان رییسجمهور دارد و نه
مسوولیتی برای اداره جهان اسلام بر دوش رییس دولت قرار گرفته است وظیفهای
هم بابت نصیحت مسوولان سایر کشورها بر دوشاش نیست. فکر میکنم موضوعی که
بحث جمهوری اسلامی ایران نیست اصلا نباید مطرح شود. به طور مثال هزینه
دعوای بین یهودیهای سابق آلمان با دولت فاشیست آن کشور را امت مظلوم و
مسلمان ایران نباید پرداخت کند.
البته من طرفدار این دیدگاه هستم که دیپلماسی ایران باید تهاجمی باشد اما
این دیپلماسی را تخاصمی و ماجراجویانه نمیبینم و هر روز به دنبال تولید
یک بحران در گوشهای از جهان نمیگردم بلکه آن را در برابر دیپلماسی
انفعالی میبینم. این یعنی اینکه سفیر ما در یک کشور خارجی ماموریت دارد تا
حقوق ملت ایران را در آن جغرافیا جستوجو و تلاش نماید با ایجاد پیوندی
منفعت ملت ایران را فراهم کند که انگار دارد در یک بازی برابر فوتبال تهاجم
میکند به تیم مقابلش. آن تهاجم در قالب یک گفتمانی است که به آن میگوییم
در کنار اینکه ما همکاری داریم یک رقابت بسیار تنگاتنگی باید وجود داشته
باشد و لازمه رقابت روحیه تهاجمی است اگر شما نتوانید روحیه تهاجمی داشته
باشید، نمیتوانید در هیچ رقابتی با هیچ رقیبی وارد کارزار شوید و کیست که
نداند ما در دنیای امروز بدون کنترل و مهار رقبا نخواهیم توانست سهم جمهوری
اسلامی ایران را به حد لیاقتش برسانیم.
کارشناسان معتقدند که بدنه دیپلماسی ایران ناکارآمد است و به عبارتی پیر
شده و نیاز دارد که بهروز شود اما وزارت امور خارجه چنین اعتقادی ندارد،
نظر شما چیست؟
نظرم خیلی تند است و معتقدم طی سالهای گذشته ما دستگاه دیپلماسی کشور را کاملا از حیز انتفاع ساقط کردهایم.
شما از وزرای اقتصادی دولت خاتمی به حساب میآیید بنابراین ادامه سوالها
را در این رابطه مطرح میکنم، سند چشمانداز 20 ساله کشور در پایان دولت
آقای خاتمی ابلاغ شد، روند اجرایی آن را چگونه میبینید؟
سند چشمانداز درعمل در صندوقخانه دولت در حال خاک خوردن است ولی در شعار
چندین برابر تمام آن مواردی که در سند چشمانداز گفته شده، ادعای پیشرفت
میشود. ما در افق سند چشمانداز کشوری هستیم که باید به لحاظ علمی، فناوری
و تکنولوژیک و اقتصادی به جایگاه برتر در منطقه برسیم البته الان برخی از
سیاستمداران به صراحت میگویند ما سالهاست که در جایگاه اول قرار داریم
با این حساب لازم است یک عده خود را بشکنند و اعلام کنند که به دلایلی در
جایگاه چهارم یا پنجم قرار داریم.
والا اگر همین روند پیش رود نمیتوان امیدی به پیشرفت مطرح شده داشت. الان
در جزییات دستاندرکاران مطرح میکنند که مثلا در سال آینده 4/0 رشد
اقتصادی خواهیم داشت و حتی اعلام کردند که نرخ بیکاری زیر 10 درصد یعنی یک
رقمی که وعده داده شده بود، است. بهرهوری هم که قرار بود سهمش در قانون
برنامه پنجم یک سوم کل رشد اقتصادی و حداقل سه درصد با آن 2/2 درصدی که
قبلا در برنامه گذشته بود، باشد، جزیی از اجزای دهم درصد است. درباره تورم
نیز باید بیان کرد که در سال اول دولت احمدینژاد 4/11 درصد بود، یعنی
سالی که شش ماه آن دولت احمدینژاد و شش ماه بعدیاش دولت آقای خاتمی بود.
به عبارتی دیگر سال 84 روند رو به رشد تورم آغاز شد و امروز با گذشت چند
سال صحبت از 34 درصد نرخ تورم میشود که البته خیلی از مردم میگویند این
نرخ را نیز قبول ندارند. شاخص بسیار مهمی مثل سرمایهگذاری ثابت ناخالص
داخلی که نشانگر آینده متین یا فروافتاده رشد اقتصادی کشور است وقتی مقایسه
میشود با کسب نرخ استهلاک با کمال تاسف باید مطرح کرد که ما به شش درصد
رسیدیم در حالی که در دوران آقای خاتمی 12 درصد بود، این نشان میدهد که
حتی آیندهمان را دچار خدشه کردهایم. در حالی که سرمایهگذار داخلی دچار
مشکل است، سرمایهگذاری خارجی را هم از دست دادهایم. حتی با ایجاد اقتصادی
مقاومتی که بسیار مورد تاکید مقام معظم رهبری بود هم موفق نشدیم از مرزهای
صنعت، معدن، تجارت، خدمات و تولید کشور حفاظت کنیم. بخش قابل ملاحظهای از
سهم تولید خود را واگذار کردیم به دنیای خارج که این به معنای ایجاد
اشتغال میان مرزها و از بین بردن فرصت اشتغال در حوزههای داخلی است. با
افزایش دو برابری متوسط واردات کشور که به نظر من فاجعهای بزرگ به حساب
میآید قریب به 60 میلیارد دلار واردات طی هفت سال اخیر در مقایسه با 30
میلیارد دلار در هشت سال گذشته داشتیم که ترکیب این واردات موضوع خیلی خیلی
عجیب و غریبی است. با کمال تاسف واردات کالاهای سرمایهای که نشانگر حرکت
کشور به سمت توسعه است کاهش پیدا کرده و به شکل قابل ملاحظهای طی این
دوران اخیر در مقایسه با هشت سال گذشته واردات کالاهای مصرفی نهتنها کاهش
نیافته بلکه به شدت افزایش هم پیدا کرده است و این به شدت جای افسوس دارد.
در حوزه واردات کالاهای واسطهای که بین این دو وجود دارد ما نشانگر یک رشد
خوب هستیم در این دوره وقتی به جزییات آن مراجعه کردم دیدم که متاسفانه
اقلامی مثل گندم و بنزین در این طبقهبندی قرار داده شده است. وقتی سوال
کردم چرا بنزین باید در این طبقهبندی قرار گیرد، پاسخ گرفتم که چون بنزین
بخشیاش مورد مصرف وانتبارها قرار میگیرد چنین تصمیم گرفتهاند، این یک
توجیه منطقی نیست.
در جزییات که به نحو بسیار فاجعهآمیزی با اتفاقی که باید میافتاد فاصله
داریم حتی در ضریب جینی که صحبت میشود بهبود یافته با پرداخت پول به طبقه
فرودست جامعه حمایت به عمل آورده شده است البته این اقدام بسیار مثبت است
اما در کنار آن سیاستهای اقتصادی قرار گرفت که نمیشود نام آن را اجرای
هدفمندی یارانهها گذاشت تنها میتوان گفت پرداخت پول بیهدف به جای یارانه
بیهدف. شاید این اسم بهتری برای اجرای هدفمندی یارانهها باشد چون
هدفمندی یارانهها تبدیل شده به قانون. یک بسته بود که در آن 10 درصد سهم
برای بهداشت، 20 درصد برای دولت و 30 برای صنعت و تولید قائل شده بودند.
قرار بود ما یک استقراری در حوزههای مختلف تولید در کشور به وجود آوریم و
یک رضایتمندی توزیع شدهای که بخشیاش دستمزدها بود و بخشی دیگر منابعی بود
که میرفت نیازهای دیگر مردم را برطرف کند مثل بهداشت و درمان که چنین
نشد.
بهداشت و درمان از مباحثی است که الان مشکل و گرفتاری جدی مردم ماست و
اندک هستند کسانی که با دفترچه درمانی خود میتوانند در بیمارستانهای خوب
کشور از درمانهای درست بهره ببرند. قرار بود اینها را حلوفصل کنیم.
متاسفانه از مجموعه این طرح دیده میشود که بدون رعایت هیچ چارچوب قانونی
اجرا شده است. یک گزارش بسیار تکاندهندهای هم در این زمینه منتشر شده که
در آن گزارش عدم اجرای قانون به میزان 90 درصد در همه ابعاد هدفمندی
یارانهها مشاهده میشود و این بسیار کار عجیبی است.
با این حساب کار دولت بعدی با این سند باید چگونه باشد؟
ما یک تابلویی داریم که به دیوارها میزنیم و معتقدیم باید سند چشمانداز
مورد توجه و احترام قرار گیرد. لازم است تا گروهی این اهداف را مجددا مورد
مطالعه قرار دهند و با تغییر برخی نکات آن به اجرا بپردازند. این سند بارها
و بارها مورد تاکید همه مسولان مخصوصا مقام معظم رهبری قرار گرفته اما
متاسفانه همواره به نادرستی گزارش شده که در جهت سند چشمانداز حرکت
میکنیم در حالی که کوچکترین اعتنایی به آن نشده است یعنی وقتی قانونی
نوشته میشود قانونگذار باید از دولت این انتظار را داشته باشد که نسبت
تمام مصوبهایش را با سند چشمانداز تعریف کند اگر نگوید در فلان نقطه از
دنیا دارد در برابر سند چشمانداز حرکت میکند یا نمیکند نشان از این دارد
که نمیخواهد کنترل شود.
آقای خاتمی در دوره ریاستجمهوری خود درصدد برآمد تا هدفمندی یارانهها را
به اجرا درآورد که با مخالفت مجلس روبهرو شد در کنار این بحث طرح دیگری
هم مبنی بر تثبیت قیمتها مطرح شد. دلیل این کارها را چه میدانید، آیا با
انگیزه سیاسی همراه بوده است، یا اینکه در آن مقطع از زمان شرایط اقتصادی
چنین ایجاب میکرد؟
قانون تثبیت قیمتها اولین اقدام مجلس در زمان ریاست آقای حداد عادل بود.
در آن مقطع از زمان نظام قیمتگذاری به اینگونه بود که هر سال 10 درصد
افزایش قیمت داشتیم اما با اجرای هدفمندی یارانهها در این مقطع موافقت نشد
زیرا از شرایط اجرا تایید سران سه قوه بود و مقام معظم رهبری گفته بودند
که اجرا باید با توافق سران باشد اگر چنین میشد آن کار ما را به اهداف
نزدیک میکرد اما مجلس در یک اقدام سیاسی طرح تثبیت قیمتها را به تصویب
رساند و مانع دولت از افزایش قیمتها شد. فکر میکنم نمایندگان با این
اقدام یک وجیهه الملهای برای خود به دست آوردند و البته کاری هم به منافع
ایران نداشتند و تا حدودی هم با توجه به هدفشان شاید موثر بود زیرا معمولا
مردم از کسانی که مطرح میکنند مانع از افزایش قیمت میشوند خوشحالتر
هستند. اما مثل روز روشن بود کنترل قیمتها بدون منطق، گرانی بیشتری را با
خود به همراه خواهد آورد و کنترل گرانیهای بادکنکی با بیاعتمادی همراه
میشود. الان هم این روش دنبال میشود، یعنی رییس کل بانک مرکزی صبح در
تلویزیون یک صحبتی مطرح میکند شب موقع خوابیدن حرف دیگری میزند، فردا صبح
همان روز در برنامه سلام صبح بهخیر موضوع دیگری را بیان میکند و در
هرکدام از اینها یک سیاست پولی جدیدی را به زبان میآورد و نتیجه این شیوه
صحبت کردن تنها سبب فروپاشی اعتماد ملی میشود. یعنی وقتی دولت میگوید طلا
را ارزان میکنم، مردم برای خرید طلا از همدیگر سبقت میگیرند چون
میدانند بیچاره شدهاند و طلا قرار است با افزایش قمیت سه برابری روبهرو
شود.
در جلسهای در مورد حمایت از تولید ملی صحبت بسیار ارزشمندی را مقام معظم
رهبری مطرح کردند، بلافاصله یک عده که در آن جلسه بودند، گفتند «الان دولت
میخواهد از مقابله آن حمایت کند» این خیلی ذهنیت بدی است. دولت حتی در
هنگام مقابله کردن پایین یا بالای سربرگها این را مینویسد که قابل پذیرش
نیست. متاسفانه میبینیم بر اثر همین بیاعتمادی ملی ارز تبدیل شده به یک
کالا که این اتفاق بسیار شوم است. قبل از اینکه داستان انتخابات پیش بیاید،
کاغذ کیلویی سه هزار تومان بود، وقتی آمدیم وسط، آسمان تپید و کاغذ سه
هزار و 500 یا چهار هزار تومان شده است.
برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند که وضعیت نامناسب اقتصادی به دلیل وجود
تحریمهاست و عده دیگری بر این اعتقادند که عدم مدیریت صحیح عامل بوده
است، شما کدامیک از این موارد را تایید میکنید؟
وضعیت نامناسب اقتصادی یک بسته شوم است که یک ضلع آن رشد غیرقابل قبول
نقدینگی بدون تناسب با رشد تولید ناخالص داخلی است. هزار بار با طلا
بنویسید که اگر نقدینگی بدون تناسب با تولید ناخالص داخلی رشد کند، تورم
خواهد آمد چون این حرف را در جلسهای بیان کردم، گفتند که چنین نگویید، این
اطلاعات را غربیها در سر ما کردهاند و تنها برای این است که کشور را از
پیشرفت عقب بیندازند.
امروز دیدیم کسانی که اعتنایی به دیدگاههای علمی ندارند با انجام همین
کارشان 75 درصد از کیک نقدینگی را به نام احمدینژاد در کشور ثبت کردهاند.
در کنار این امر هدفمندی یارانهها هم بدون رعایت قانون اجرا شد که ضلع
دیگر این جعبه شوم است و تنها بر آن وجه از هدفمندی که سهلترین قسمت هم
بود اصرار ورزیده شد و در این رابطه کسانی مشارکت داشتند که از ضعف مفرط
مدیریت برخوردار بودند. گرانی به تنهایی به معنای تورم نیست اما به طور
سنتی انتظارات تورمی خلق میکند، این گروه ضلع سوم را تشکیل دادند و ضلع
چهارم هم تحریمهاست البته تحریم و فشارهای خارجی به دو بخش تقسیم میشود.
آن دسته از فشارهای خارجی ناشی از آثار ایستادگی در برابر زور و دفاع از
حقوق ملت ایران به وجود آمده که همه با تمام وجود حاضر به تحمل آن هستند به
شرطی که آن سه و نیم ضلع را بشکنیم.
بخش دیگر به خودزنیها و خودتحریمیها مربوط میشود که روشن است ما نباید
در تحریمها پیشقدم شویم، اگر میگوییم جنگ برای ما برکت بود نشاندهنده
جنگطلب بودن نیست. امام ما جنگطلب نبود اما وقتی جنگ صورت گرفت، گفتند که
ملت ما جنگ را به فرصت تبدیل کرد. یک رهبر باید این را بگوید تا ملتش به
پیش حرکت کند تا از یاس در جامعه جلوگیری به عمل آید. رهبری هم درباره بحث
هستهای همین مسیر را طی میکنند. اما این ابزار بازی با کلمات و ماجرایی
در خارج از کشور نیست. ما نباید به استقبال صدور قطعنامه برویم که بعد
بگوییم صدور قطعنامه و تحریم برای ما یک نعمت است، اگر نعمت است سه یا چهار
تا تیر هم بزنیم به همسایهها تا همه حمله کنند به مرزهای ما، ماهم در مرز
تجمع کنیم و جنگ شروع شود.
البته منظور از جملات بالا این نیست که هدفمندی یارانهها تنها عامل
افزایش تورم نیست زیرا وقتی بحث این قانون را مطرح میکنیم بخشی از نخبگان
جامعه به طور کامل میگویند که هدفمندی یعنی گران کردن تمامی کالاها که در
جامعه عرضه میشود چون قرار است که یارانه ناشی از ارز دولتی در برابر ارز
آزاد برداشته شود بنابراین کالایی که ارایه میشود گران خواهد شد. این
کالاها عمدتا محصولات زیربناهایی است مثل برق و آب و گاز و... طبیعتا تا
چنین گفته میشود انتظار تورمی تحریک میشود. البته خدا را شکر در یک ایامی
با هدایت مقام معظم رهبری، کنترل صحیح مطبوعات و رسانهها که انصافا در
این زمینه هم رسانهها خوب کار کردند و به مانند دوره دولت خاتمی که آقای
شریعتمداری در روزنامه کیهان با فونت 80 انتظارات تورمی را بالا میبرد
چنین نبود. هدفمندی آن انتظارات ناشی از اجرایش دیده نشد ولی سایر کارها که
مخدر انجام این کار شد منجر به این گردید که متاسفانه الان شاهد تورم بالا
در جامعه هستیم.
شعاری در دولت احمدینژاد مبنی بر آوردن نفت برسر سفره مردم مطرح شد که
ظاهرا اصرار برای پرداخت یارانه نقدی به دلیل طرح همین شعار هم بوده است که
براساس شواهد به نظر میرسد چندان هم موفق نبود شما تا چه اندازه با این
شعار موافق هستید؟
معتقدم که رجزخوانی طرف صحبتش باید دشمن باشد. معرفی صحیح توانمندیها
باید به مردم صورت گیرد و نباید از این امر بترسیم چون مردم همه چیز را
درباره کشور نمیدانند اما لازم است که گفته شود نباید این موضوع را
بهانهای برای برخی شعارها قرار داد زیرا شعار بیشعور ممنوع و شعاری که
پشت آن فکر و اندیشه نباشد مخرب است و کشور را به دره سقوط میکشاند. با
شعارهایی که پشتوانه ندارد مخالف هستم معتقدم هدفمندی یارانهها را نباید
منفی دانست همچنان بر این اعتقاد هستم که دولت با شجاعت این قانون را به
اجرا درآورد و وجوه دیگر کشور در همکاری با دولت بعد از اجرای هدفمندی
یارانهها خود را نشان دادند. به عبارتی دیگر دولت ریسک بزرگی در اجرا این
قانون کرد که ستودنی است البته این تعریفها همه برای اصل اجراست نه آن
چیزی که مجلس و سازمان بازرسی کل کشور گزارش دادهاند. این به هیچوجه قابل
تایید نیست. مانیفستی دکتر میرکاظمی در مجلس ارایه کرد که بسیار قابل اتکا
و خوب است. طرح هدفمندی یارانهها با وجود عناصری به مانند دکتر حسینی و
آقای فرزین به اجرا درآمد که اینها در این زمینه صاحبنظر هستند و اطمینان
دارم که اگر به نگاهشان توجه میشد وضعیت اجرا بهتر از این بود.
اوج شعارهایی که شما گفتید بدون فکر بوده است به نظر میرسد در سفرهای
استانی صورت گرفته سوال من این است که این سفرها تا چه اندازه در شرایط
اقتصادی امروز تاثیر گذاشته است؟
اگر بخواهیم این کار را ارزشگذاری کنیم سفرهای استانی از این حیث که یک
ارتباطی بین دولتیها و مردم به وجود آورد خوب بود. برخی میگویند
هزینههای خیلی زیادی به دولت تحمیل شد من معتقدم سفر استانی برای مذاکره
مستقیم با مردم و دیدن معضلات از نزدیک در کشوری مثل ایران که زیرساختهای
مخابراتی هنوز صددرصد محقق نشده و سرعت شبکههای اینترنت لاک پشتی و مایه
انزجار است مگر برای خواص، بد نیست زیرا مردم دوست دارند نمایندهای که
انتخاب کردند و وارد مجلس یا دولت شده است را از نزدیک ببینند. ما نیز
خودمان در دولت خاتمی این احساس علاقه مردم را درک میکردیم بنابراین تقویت
این کار خوب بوده و هیچکس نباید بگوید که کار بدی است اما ملبس کردن یک
کار خوب به بعضی از اقدامات بد باعث شد که از آن نتوان بهطور جدی دفاع
کرد. مثلا به چه دلیل باید در ماه 11، 280، 500 یا 700 مصوبه ابلاغ شود آیا
بودجه یکسال از 1/1 آن آماده توزیع نیست؟ آیا توسعه متوازن ایجاب میکند
که ما چنین رفتار کنیم؟ این روش غلطی است که مصوبات استانی داشته باشیم و
همه مردم استان را معطل کنیم که من بروم در آن شهر و بگویم که کجا باید راه
ساخته شود و کجا چه کاری دیگری باید صورت گیرد این یک کار بسیار ناپسندی
است.
از سوی دیگر این هم که گفته میشود این مصوبهها در سفر رییسجمهور محصول
کار فیالبداهه است، درست نیست اینها طرحهایی است که در قالب ملی یا
عمرانی در سازمان برنامه و بودجه سابق که الان معاونت شده است برنامهریزی و
تکمیل میشود. در استان فقط چکش نهایی آن در جلسه دولت زده میشود اما
حتما این هم هست که وقتی در استان وارد میشوند با شنیدن برخی مطالب از
زبان مسوولان محلی یا با رفتن در بین مردم در آن ناحیه برخی طرح و
برنامههای جدید را میبینند که نیازمند به اجرای آن هستند و همان جا تصمیم
میگیرند که با شکست هم مواجه میشود چون اگر دارای یک پشتوانه کارشناسی
لازم و توجیهی مواجه بود میتوانست در یک دفتر استانی قرار بگیرد ولی وقتی
پای صحبت مسوولان مینشینیم گفته میشود که ما از اول هم میدانستیم قابل
اجرا نیست اما تحت فشار قرار گرفته بودیم بنابراین به تصویب درآمد اما
اجرایی نیست. مهمترین نکته در این رابطه که باید به آن اشاره کرد به هم
ریختگی نظام بودجهای کشور است زیرا با این کار نمیتوانند تمام بودجه را
صرف کنند بنابراین باقی مانده آن به سال آتی موکول میشود. از سوی دیگر این
کار مشکل دیگری را هم به وجود میآورد و آن این است که تفریغ بودجه را با
دردسر مواجه میکند چون در پایان سال مالی پروژهها دیده میشود بنابراین
گزارشی که تفریغ بودجه اعلام میکند هیچ ارزیابی را نشان نمیدهد و تاریخ
پایان هم ندارد.
این به هم ریختگی منجر به فقیرتر شدن جامعه نمیشود؟
یک آدم پست مدرنی میخواهد که بتواند بین این دو ارتباط جدی برقرار کند.
فکر میکنم وقتی نظام برنامه و بودجه به هم میریزد ممکن است برآورده کردن
نیازهای اولیه مردم فراموش شود. اما بیشتر به نظر میآید این امر در
راهاندازی پروژههای عمرانی تاثیر داشته باشد که خصوصا در حوزه زیربناهاست
به عبارتی دیگر در سطح ملی و رشد اقتصادی کشور موثر خواهد بود و وقتی این
رشد اقتصادی منفی شد به شکل دیگری آثارش به زندگی مردم برمیگردد.
شما برای بهتر شدن زندگی مردم و کمتر دیده شدن فقر برنامهای دارید؟
ما برنامههای دولت آینده را در دو بخش کلی تقسیم کردهایم؛ اول
برنامههایی که جنبههای علمی و تئوریک دارند و در سایت، مطبوعات، کتب و
نشریات برای طبقه نخبه جامعه منتقل میکنیم تا مسیری را که میخواهیم طی
کنیم را بشناسند. در سطح دوم برخی از نیازهای واقعی مردم است که البته هنوز
کامل نشده آن را میبینیم. در این سطح تلاشمان این است که به جغرافیای
بخشهای معین متمرکز شویم با این توضیح که مثلا اگر ما در زمینه موضوع
مربوط به ایثارگران نقایصی میبینیم آن را بشناسیم تا بدانیم برای رفع این
نقص چه میتوانیم انجام دهیم یا اگر در قشر معلمان گرفتاری معینی وجود دارد
که معلمان از آن رنج میبرند یا اگر عام روستاییان دارای مشکل هستند به
آنها بپردازیم. تقسیمات جغرافیایی هم همینطور مثلا وقتی مراجعه کردیم به
یک شهرستان کوچک در صورتی که یک نیاز واقعی وجود داشته باشد که به آن توجه
نشده و با اندکی توجه میتوان کاری کرد، موردنظر قرار خواهد گرفت.
این بخشی از کارهایی است که قرار است صورت گیرد بنابراین کار اقتصادی ما
دارای دو حرکت جغرافیایی و اقشاری است. البته اینها با هم یک نسبتی با سند
چشمانداز و قانون برنامه پنج ساله یا با نظام قانونگذاری در آینده دارند
این هم ویژگی دیگر این برنامه است که پس از کامل شدن درباره آن توضیح داده
خواهد شد.
از زمان شناخت این مشکلات تا زمان بهبود و رفع آنها چه اندازه باید زمان صرف شود؟
نظام برنامهریزی کشور باید محترم شمرده شود بنابراین تلاش کردم در این
راه کمخطاترین مسیر مد نظر قرار گیرد. البته هر انتقادی هم که به آن وارد
باشد دور ریخته نمیشود زیرا اینها سرمایههای ما به حساب میآیند. باید
بدنه کارشناسی درست هدایت شود بنابراین وقتی یک برنامهای را تهیه میکنیم
باید متکی به آنها باشیم.
زمانی که جزییات یک برنامه چهار ساله در خارج از دیوارهای دولت نوشته
میشود و همان را روی میز میگذارند و میگویند ساکت، همین را باید اجرا
کنید این حرکت صحیحی نیست به همین دلیل میگویم نسبتم با سند چشمانداز و
قانون برنامه را معین میکنم بعد حرف میزنم که احیانا اگر نیازهایی در
بخشهایی دیده شود، اولویت تغییر کند. ما تما م برنامههای روسای جمهوری
ایران را در نرم افزار آوردیم و مشترکات و مستندات آن را خارج کردیم مثلا
گفتهایم 10 نامزد از کاندیداهای ریاستجمهوری که چهارتای آنها طی این
سالها رییسجمهور شدند مشترکا برفلان مفهوم تاکید کردهاند و فلان موضوع
را مشکل کشور دانستهاند پس مشکل به وسیله خرد جمعی کاندیداهای
ریاستجمهوری تشخیص داده شده است بنابراین باید در صدر قرار بگیرد تا اول
تکلیف این موضوع روشن شود. این نگاه کارشناسانه به موضوع است والا اینکه در
منزل بنشینند و چیزهایی را بنویسند همه بلدهستند.
با این حساب بحث فوق به آینده موکول میشود؟
بله. این چارچوبها را برای اولین بار است که بیان میکنم ولی انشاءالله محتوا را برای آینده میگذاریم.
شما به سند چشمانداز اشاره کردید و اینکه اجرای آن با مشکل مواجه شده ما
براساس همین سند قرار است در سال 1404 قدرت برتر در منطقه شویم برای همین
موضوع زمان هدررفته را چگونه میتوان جبران کرد؟
وقتی برخی کارها بد میشود بعد خوب از آب درمیآید. یکی از امیدهای ما این
است که بتوانیم با برخی از عناصر کلیدی که باعث این عقبماندگی شده با
شتاب بیشتری پیش برویم اما خب به هیچوجه نمیتوان وعده معجزه داد برخی از
عقبماندگیهای تاریخی ناشی از مدیریت ناصحیح کشور است اما تردید ندارم که
کارآمدی کشور را میتوان به شدت افزایش داد.
یکی از مهمترین گرفتاریهای امروز ما فاصله گرفتن از اهدافمان در سند
چشمانداز و پیوستهای آن است؛ یعنی بهکارگیری نظام ناکارآمد و دور شدن
از کارآمد و این هم به هیچوجه توهین به برخی از قلههای کارآمدی نیست. در
مجموع معتقدم در اهداف سند چشمانداز نقایص فراوانی داریم و برای حل این
مشکل بعضی از اصول مهم را باید اصلاح کنیم یکی از این اصول انتخاب هرکس در
جای مناسبش است یعنی واقعیت این است که تبیین مسوولیتها و شغلها در بین
مسوولان اجرایی یک کار درستی است اما به نظر میآید که همه قبول دارند در
انجام این کار یک شیرازهای به نام عقل وجود دارد اگر این عقل و خرد را به
کار نگیریم معنای آن این است که به صورت شانسی آدمها را برداریم و بگذاریم
و در این رابطه ممکن است کسی که فاقد شایستگی است بر جایی بنشیند که
جایگاه او نیست.
این تصمیمات خیلی عجیب و غریبی است که گرفته میشود بنابراین اصلاح نظام
مدیریت باید مورد توجه قرار گیرد که البته برخی از دوستان هم که آمدند در
این دوران هشت ساله کار کردند نیروهای کارآمدی هستند. البته نظام هزینه
مدیریت آنها را داده تا اینها مدیر شدند و در این فاصله بسیار سعی و خطا
صورت گرفته است خب حالا اینها توانمند هستند. عنصر دومی که به کار میگیریم
کرامت بخشیدن به موضوعی تحت عنوان همه چیز را همگان دانند، یعنی همان
خردجمعی است. بنده اگر رییس قوه مجریه شوم به عنوان رییس دولت اعلام میکنم
که تلاش مینمایم حرفی نزنم تا برای شما هزینه جدیدی به وجود آورد. تلاش
میکنم که رابطه کشور شما را با همسایگانتان بهبود ببخشم چون میدانم که در
همسایگی کشوری به خوبی زندگی کردن نیاز به آرامش است آدم باید خیالش از
همسایهاش راحت باشد. تلاش میکنم که مدیران امینی را به کار بگیرم که در
حرفهایم نیازهای شما را به خوبی درک کنند، تلاش خواهم کرد که عقل و خرد
جمعی را به کار گیرم، تلاش میکنم دروغ نگویم شاید در بعضی از مواقع در
مورد موضوعی صحبت نکنم چون ممکن است سبب اغتشاش شود اما من پرهیز میکنم از
اینکه چیزهایی را آمریکاییها بدانند و ایرانیها ندانند. مطمئن هستم که
الان یک چیزهایی هست که برخی از کشورها میدانند اما مردم کشور ما
نمیدانند باید شرایطی فراهم کنیم که این اصول سرجای خود بازگردد، خود به
خود کشور به کارآمدی میرسد و وقتی کشور کارآمد شد به طور طبیعی فاصلهای
که از اهداف شاخصهای سند چشمانداز گرفته شده با یک سرعت معقولی به سمت
اصلاحات میرود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اگر کار کردن پس از خاتمی و کسب محبوبیت خیلی سخت بوده، پس آفرین بر احمدی نژاد که توانست این محبوبیت را در اوج ان کسب کند.