به گزارش بولتن نیوز به نقل از رجا، دكتر محمد سليماني وزير اسبق ارتباطات و چهره نام آشنايي است كه هم اكنون يكي از نمايندگان مردم تهران در مجلس نهم محسوب مي شود.
شخصيت
علمي، آرام و با وقار دكتر سليماني بر كسي پوشيده نيست و بي شك وي را
بايد يكي از نخبگان انقلابي دانست كه همواره در در عين آرامش، روحيه
انقلابي خود را حفظ كرده است.
اين
عضو جبهه پايداري كه با ويژه نامه نوروزي هفته نامه پنجره گفتگو كرده
است، به تحليل مسايل سياسي روز و انتخابات رياست جمهوري يازدهم پرداخته و
به پرسش هاي متعددي در اين باره پاسخ داده است. در همين رابطه متن كامل اين
گفتگوي جذاب و خواندني را از نظر مي گذرانيد:
با توجه به اینکه حدود سه ماه
تا برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مانده است، ارزیابی شما از
آرایش سیاسی گروه های اصولگرا و همینطور اصلاح طلبان چیست و اینکه رقابت
اصلی در این دوره را میان کدام گفتمان ها می دانید؟
انتخابات رياست جمهوري 1392 انشاءالله
يكي از انتخابات پرشور و شاداب ملت ايران خواهد بود. اين انتخابات رقابت
بين گفتمانها است و به همين دليل سرنوشت ساز است. اگر گفتمان ناب و شفاف
امام (ره)، مقام معظم رهبري، انقلاب اسلامي پيروز گردد، كه انشاء الله
اينگونه خواهد بود، ملت ايران در چند سال آينده راه چند ده ساله را طي
خواهند كرد و به آرمانهاي اصيل نزديك تر و نزديك تر مي شوند.
همه چشم به اين انتخابات بسته اند.
مردم، كه بيش از 34 سال است از انقلاب اسلامي و آرمانهاي آن حمايت مي كنند و
تلخ و شيريني هاي بسياري داشته اند، بيشترين دغدغه را براي اين انتخابات
دارند. دوستداران انقلاب اسلامي و ملت شريف ايران كه در اقصي نقاط جهان
همواره مسائل انقلاب اسلامي را دنبال مي كنند، چشم به نتيجه اين انتخابات
دارند و اتفاقاً هر دو گروه فوق دست به دعا هستند و از خداوند متعال خير و
بركت را براي انقلاب اسلامي و رهبر آن مي خواهند. گروههاي جدا شده از مردم،
كه عمدتاً با تصميم غلط خود، خود را از مردم جدا كردند، نيز چشم به
انتخابات دارند. آنها از روي بغض و كينه و خودخواهي و گمراهي، همراه دشمنان
هستند و در صدد انتقام مي باشند، كما اينكه همواره در گذشته اين گونه بوده
اند.
گروههائي كه در داخل گرداب چرب و شيرين
دنيا افتاده اند و علي رغم همراهي با مردم و رهبري در مقاطعي از عمر
انقلاب، سرانجام حرام خور شدند و شكمهاي خود و دوستان خود را پر از حرام
كردند و در بزنگاههائي نظير فتنه 1388 از انقلاب جدا شدند و خودشان را در
كنار معارضين و معاندين انقلاب قرار دادند، نيز چشم طمع دارند. دست آنها،
با دست خودشان، كم و بيش از مديريت انقلاب كوتاه شد، حالا مي خواهند باز
گردند و به فساد خود ادامه دهند. گروههاي طرد شده توسط ملت، بدليل خيانت و
گمراهي نيز سودا در سر دارند.كساني كه تجربه بدي در محضر ملت و رهبر از خود
بر جا گذاشته و عملكرد آنها شبهه خيانت و رذالت دارد.
گروهها
و كساني ديگر كه در مقاطع حساس ملت ايران را تنها گذاشتند و خصوصاً در
جريان فتنه بسيار نمود پيدا كرد و با سكوت خود، دشمن را عملاً همراهي كردند
و از گفتن يك جمله خير خواهانه دريغ ورزيدند، نيز كله شان گرم شده و
خواهان بدست گرفتن اداره كشور هستند. اينان در امتحان ملت مردود شدند. چون
خواستند با دكان چند نبش براي خود كلاهي درست كنند. ولي مردم فهميدند كه
كلاه آنها پشم ندارد. دشمنان نظام مقدس اسلامي هم كه همواره پاي كار
عليه انقلاب هستند و تمام رسانه ها و بوق ها را فراهم كرده و مي كنند تا
بر نتيجه انتخابات اثر بگذارند و به زعم خود، آنها را كه مطلوبشان هست
پيروز انتخابات كنند.
پس صحنه انتخابات 1392 صحنه اي رقابتي
است كه در آن گروههاي با گفتمان كامل و تام و شفاف امام و رهبري و ملت و
گروههائي با اين گفتمان ولي رقيق شده و گروههائي با قصد انحراف و آلوده
كردن اين گفتمان و گروههائي ضد اين گفتمان حضور خواهند داشت. انشاءالله ملت
بصير ايران اين بار هم رأي به گفتمان كامل و ناب امام و رهبري خواهد داد.
سخنگوی جبهه پایداری انقلاب
اسلامی اعلام کرده است که پس از بررسی 70 نفر از کاندیداهای انتخابات ریاست
جمهوری در نهایت به یک فهرست 5 نفره رسیده است. ملاک های جبهه پایداری در
انتخاب این افراد چه بود؟
ملاك جبهه پايداري تعهد و پايداري بر
گفتمان كامل، شفاف، اصيل و پر بركت امام (ره) و رهبري است. گفتماني كه ملت
ايران عاشق آن است و آن را تجربه عيني كرده است. معيارهاي اين گفتمان علاوه
بر آنچه كه در قوانين مقررات است، نظير مدير و مدير بودن، رجل سياسي و كار
آمد بودن و غيره، بر منش و رفتار امام (ره) و رهبري تأكيد دارد.
اين گفتمان خدا را در سياست حاضر و ناظر
مي بيند. معياري كه يك موي كوخ نشينان را به همه كاخ نشينان نفروشد. پس
كساني كه براي خود يا دوستان و ياران خود كاخ ساختند و زمين دادند و وام
كلان دادند و در ماشين هاي چند ده ميليوني همراه با اسكورت نشستند و
فرزندان و دوستان و ياران خود را دوپينگ كردند و آنهائي
كه در شروع مسئوليت يك لاي قبا داشتند ولي پس از واگذاري مسئوليت معلوم شد
چنان فربه شده اند كه بيت المال را نزار و لاغر كرده اند، درمعيارهاي جبهه
پايداري نمي گنجند. سند اين معيار خانه امام (ره ) در جماران است.
معيار ديگر پايداري بر اصول انقلاب و
نمايش آن در صحنه عمل در سوابق گذشته است. بنابراين كساني كه در انقلاب
كاسبي كردند و آنهائي كه فرهنگ را به هم ريختند و مايه شرمندگي شدند و
آنهائي كه به دشمنان نظام لبخند زدند و كساني كه ملت شريف ايران قابلمه به
دست ناميدند و توهين به ملت كردند و آنهائي كه در مقابل توهين هاي به حضرت
امام (ره) سكوت كردند و آنهائي كه از عمل انقلابي خود بعداً اظهار پشيماني
كردند و آنهائي كه كساني كه امام را مي خواستند را موزه بفرستند طرد نكردند
و همچنان دوست مي شمارند و آنهائي كه ريخت و پاش را جزء و خاصيت سازندگي
ناميدند و تئوريزه كردند و از اين طريق دست چپاولگران به بيت المال را باز
كردند و خود با آنها نشستند و عيش بپا كردند و آنهائي كه مرعوب دشمن شماره
يك ملت ايران شدند و آنهائي كه به جاي خدمت و نوكري مردم، بيت المال را بي
صاحب دانستند و بي محابا از آن چشيدند و بخشيدند و آنهائي كه مفتون دشمن
شدند ولي توبه و اظهار پشيماني نكردند و آنهائي كه فتنه به پا كردند تا
نظام را دچار چالش كنند و آنهائي كه مي خواستند جام زهر به رهبري بنوشانند و
آنهائي كه جام زهر به امام (ره) نوشاندند، هيچگاه در اردوگاه جبهه انقلاب
اسلامي و جبهه پايداري نخواهند بود.
معيار جبهه پايداري براي معرفي كانديداي
رياست جمهوري منطبق بر خواست و اراده مردم و رهبر آنها است. معيارهائي كه
براي ملت عزت بياورد، دشمن را خوار و ذليل كند، پيشرفت و عدالت مطالبه اصلي
آن باشد، به پيشرفت همراه عدالت معتقد باشد يعني پيشرفت در سايه عدالت و از مسير مقاومت.
دستيابي به علم و فناوري را جزء پارامترهاي لازم براي اقتدار ملت بداند،
در دوره مسئوليت فعاليت اقتصادي خود را به هر نحوي تعطيل و ممنوع كند، به
بيت المال مثل مولا علي (ع) بنگرد، در سازندگي كشور لحظه اي منفعل نگردد،
بخشش و توجه به قاطبه ملت را نصب العين كند، روز تعطيل را هم براي خود غير
تعطيل كند، خستگي را خسته كند، فهم و اطاعت از ولي فقيه را بر خود فرض
بداند، در مقابل بيان و دستور رهبر و فرمانده كل قوا اجتهاد شخصي نكند،
بصيرت را از عمل عمار ياد گرفته باشد.
پا برهنگان را ولي نعمت واقعي خود
بداند، از وسوسه سياسيون مار خورده و افعي شده نهراسد، مهرباني با مردم مشي
او باشد و بر مردم سخت و ثقيل نگيرد، عمر خدمت را كوتاه و مختصر بداند،
مِهر خود را در دل و جان مردم بنشاند، در مقابل دشمنان ملت و اسلام قامت
افراشته داشته باشد و بلند رجز خواني كند و در مقابل مردم خاضع و خاشع و
نرم سخن باشد، پرچم انقلاب اسلامي را پرچم امام زمان (عج) بداند و باور
داشته باشد كه مي خواهد آن را با كف با كفايت رهبر انقلاب به دست صاحب اصلي
آن برساند، خود را سرباز فداكار ملت و رهبري بداند و براي خود درجه سرداري
تعيين نكند، بخواهد همه حال ايران را با جان و دل بسازد و فقط متوجه
طبقات مرفه نگردد.
اطرافيان را بسيار به جا و شايسته
انتخاب كند و رفتار آنان را كنترل نمايد، به مديران و دولتمردان عادل و با
تقوا معتقد باشد، نظارت بر صاحب منصبان را محكم بگيرد، ساده زيستي منشور و
مشي عملي گذشته و حال و آينده اش باشد و در يك كلام كام رهبر و ملت را با
عمل و رفتار خود شيرين كند و كام دشمن و گمراهان و فريب خوردگان و منافقان
قديم و جديد را تلخ نمايد. شعار براي جذب رأي خاكستري ندهد، بلكه براي اداي
تكاليف در جهت رفع دغدغه مردم باشد. اگر بخواهم ادامه دهم دهها صفحه مي
توانم بنويسم.
با توجه به همگرایی دو گروه
تحولخواهان و جبهه پایداری در مجلس نهم که زیر لوای "فراکسیون اصولگرایان"
به ریاست دکتر حدادعادل صورت گرفته، وحدت این دو طیف را در انتخابات پیش رو
تا چه اندازه محتمل دانسته و از نگاه حضرتعالی، پیش شرط های این وحدت
کدامند؟
تجربه
مجلس نكات و اثرات مثبتي داشت. اولاً نشان داد كه آنچه جبهه پايداري در
جريان مجلس نهم مي گفت و بيان مي كرد صحيح بود. ولي متأسفانه آن موقع
دوستان گروه تحول خواه هماهنگ نشدند و حتي به تخريب جبهه پايداري پرداختند.
الان هم در فراكسيون اصوالگرا آن طور كه بايد و شايد از ظرفيت اصولگرائي
بهره كافي برده نمي شود. لذا بايد در جريان انتخابات رياست جمهوري 92 هم جنبه آرمانگرائي داشت و جنبه واقع گرائي.
بنظرم اگر اصول و گفتمان ناب انقلاب
اسلامي معيار سنجش ها و وحدت ها و همكاري ها قرار گيرد، خداوند دلها را به
هم نزديك مي كند. لذا وحدت گروهها بستگي به ميزان دستيابي به اهداف دارد.
اگر اهداف خدائي باشد و در راستاي گفتمان امام و رهبري و انقلاب اسلامي در
اين صورت عملاً همه با هم همراه مي شوند. ولي اگر گروهي در تشخيص مصداقها
سلايق خود را به اصول اصلي و ناب انقلاب ترجيح دهد طبيعي است كه وحدت آن با
گروهي ديگر كه عمل خود را كسب رضاي خدا و مقيد به گفتمان امام و رهبر مي
داند سخت است. مگر اينكه خطري اساسي انقلاب را تهديد كند كه دفع آن خطر
جنبه وجوب پيدا مي كند.
ارزیابی شما از بازگشت دکتر الهام (عضو سابق شورای مرکزی جبهه پایداری) به دولت دهم چیست؟
ايشان
خودشان تصميم گرفته اند. خودشان معتقدند با نيت خير و خدمت به دولت دهم
برگشته اند. ايشان را انسان شريفي مي دانم و خاطرات خوبي از همكاريشان در
دولت نهم دارم. دعا مي كنم از گزند روزگار محفوظ باشند. در دولت خيلي افراد
هستند كه عضو گروههاي اصولگرا هستند. مثلاً معاون پارلماني رئيس جمهور
قائم مقام ايثارگران يعني يكي از اجزاء گروه تحولخواه است. بايد عملكردها
را مد نظر قرار داد و نقد كرد.
از مدتها پیش بحث اجماع جبهه
پایداری با دولت بر سر انتخابات ریاست جمهوری مطرح است. دبیر کل این جبهه
چندی پیش از این احتمال سخن گفته در حالی که مسئولان جبهه پایداری تاکنون
انتقادات زیادی از جریان حاشیه ساز دولت را مطرح کرده اند. بنظر شما آیا
ممکن است که دولت و جبهه پایداری در انتخابات آتی به یک گزینه واحد برسند؟
چنين مطلبي را دبير كل جبهه پايداري
نفرمودند بلكه ايشان فرمودند جبهه پايداري بدنبال گزينه اصلح است. لذا اصلح
اگر در خارج جبهه پايداري هم بود، آن را انتخاب مي كند و بحث مبنايي كردند
نه مصداقي. بارها ايشان و سخنگوي جبهه پايداري اعلام كرده اند كه احتمال
نمي رود گزينه جبهه و دولت يكي باشد و جبهه پايداري بدنبال گزينه مورد قبول
خودش است كه همان گزينه اصلح است.
تاکنون تحلیل های بسیاری از
کیفیت حضور اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سازدهم مطرح شده است.
بنظر شما اصلاح طلبان چقدر شانس دارند تا اعتماد افکار عمومی را متوجه خود
سازند؟
در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران هر كس
مي تواند رأي بدهد. سر صندوق تفتيش عقيده صورت نمي گيرد. لذا عده اي از
اصلاح طلبان كه خوش خيم هستند و خود را درون نظام مي بينند حتماً رأي مي
دهند. اگر چه امروز بايد از اصلاح طلبي تعريف جديدي داده شود. سردمداران
جريان اصلاح طلب خودشان با دست خودشان، خود را در چاهي انداختند كه حالا
حالا گرفتارند. خود را از مردم جدا كردند و در جريان فتنه به دشمن و
اردوگاه دشمن نزديك شدند. الان بايد درون خود مرزها را روشن كنند.
مردم
ايران اسلامي از خود مي پرسند كه ما اين درد را به كجا ببريم كه يكنفر را
بعد از انقلاب، در حاليكه هيچ كاره بود، نماينده مجلس، معاون نخست وزيري،
معاون رئيس جمهور و وزير كرديم و حدود 26 سال در رأس بود ناگهان تلاش كرد
فرهنگ كشور را به هم بريزد و مقداري هم ريخت و رفت لندن نشين شد و امروز هر
روز از اين آژانس خبري متعلق يا منتسب به استكبار به آژانس ديگري و از
كشور متخاصم با جمهوري اسلامي ايران به كشور متخاصم ديگري مي رود و عليه
ملت ايران صحبت مي كند. مگر مردم ايران چه بايد براي او مي كردند كه
نكردند؟ حال جريان اصلاح طلبي بايد مشخص كند: آيا اين فرد را جزء خود و جزء
سران خود مي داند يا نه؟ حتي چنين مطلب ساده اي را براي مردم ايران روشن
نكرده اند. حال چگونه انتظار دارند كه سران شريك در فتنه يا هوادار فتنه
گران يا چهره هاي شاخص اصلاح طلب كه دل دشمنان را شاد كردند و خاطر ملت را
آزردند، بيايند و نفر دوم كشور شوند؟ اين حرف غير منطقي و غير كارشناسي و
غير قابل قبول است.
لذا چهره هاي اصلي جريان اصلاح طلب
گرفتار در عملكردي مخرب خود هستند و بايد لك ننگ فتنه را از دامن خود پاك
كنند و اگر معتقدند كه مي خواهند به دامن ملت برگردند بايد اول از محضر
رهبر و ملت عذر تقصير بطلبند. لذا در شرايط فعلي ملت ايران به اين چهره هاي
مخدوش روي خوش نشان نخواهد داد و بعيد است بتوانند رأي قابل توجهي كسب
كنند. اين امر را چهره هاي شاخص اصلاح طلبي بخوبي درك كرده اند و ظاهراً
اميد آنها به بازگشت بدون هزينه با شركت در انتخابات رياست جمهوري و معرفي
يك كانديدا است.
آیا در صورت حضور قوی اصلاح طلبان (حضور هاشمی و خاتمی) وحدت و اجماع اصولگرایان بر روی یک نامزد را پیشنهاد می کنید؟
بديهي است اگر خطري اساسي انقلاب را تهديد كند، انتظار تديبر و تصميم صحيح است. البته توجه شود بعضي
از كساني كه الان علم كانديداتوري برپا كرده اند و خود را اصولگرا مي
نامند، فرقي با اين دو نفر ندارند و ظاهراً فقط تقسيم كار شده است. جريان
اصولگرائي بايد در اين وضعيت فريب افرادي كه پشت صحنه با اين دو نفر
پالوده مي خورند و تمام هم و غم آنها رسيدن به قدرت از هر طريقي است را
نخورد.
بعنوان سوال آخر تحلیل شما از
ائتلاف سه گانه اصولگرایان(ائتلاف 2+1) چیست و فکر می کنید این ائتلاف تا
چه میزان می تواند زمینه ساز پیروزی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری
یازدهم باشد؟
بنظرم پاسخ اين سؤال را افكار عمومي و
گروههاي مختلف فعال در جامعه داده اند. ظاهراً به صورت فردي اين اقدام شده
است چون تشكلهاي همسو با هر يك از اين سه نفر اظهار بي اطلاعي مي كنند و
اكثر اصولگراها نسبت به اين تركيب و سرنوشت آن ترديد جدي و ابهامات اساسي و
سؤال مبنائي دارند. تا حالا هم نتوانسته نظرها به خود معطوف كند. انتخابات
نبايد شبهه شركت سهامي پيدا كند.
تجربيات گذشته نشان مي دهد كه منطق ملت
هم نمي پذيرد. يك ابهام اين است كه آخر كار معلوم نيست كه اگر توافق بر يك
نفر شد، هواداران دو نفر ديگر به فرد توافق شده توسط اين سه نفر رأي دهند.
مردم ايران مستقل تصميم مي گيرند و به فرد اصلح از ديدگاه خود رأي مي دهند.
رأي دادن در ايران دستوري و خواهش و تمنائي نيست. از طرف ديگر
مردم سؤال مي كنند آيا كسي كه در مديريت هاي قبلي اش مباني و اصول اوليه
اصول گرائي را رعايت نكرده است و صدها شاهد دارند چگونه مي توان انتظار
داشت اگر اين فرد رئيس جمهور شود اصولگرائي را له نخواهد كرد و مايه
شرمندگي آنها نخواهد شد؟ فردي كه از اول باكي از حيف و ميل بيت المال
نداشته و ندارد، چگونه مي خواهد گفتمان اسلام ناب محمدي (ص) را پياده سازي
كند؟