حرفهای جنجالی فراستی درباره فرهادی
حرفهای جنجالی فراستی درباره فرهادی :«جدایی...» از «آرگو» توهین آمیزتر است.فرهادی ابتدا یک فیلمنامه نویس متوسط بود
حرفهای
جنجالی فراستی درباره فرهادی :«جدایی...» از «آرگو» توهین آمیزتر است
ابتدا یک فیلمنامه نویس متوسط بود
مسعود فراستی دربخشهایی از گفت و گوی خود با مثلث حرفهای جنجال برانگبری را
زده است .
به گزارش پارس توریسم فراستی گفته :ما در این سینما پدیدههایی را پیدا
خواهیم کرد، از جمله پدیده فرهادی که مستقل از این سینما میایستند. ما تا
به حال دو هزار و خردهای جایزه گرفتهایم، اما هیچکدام از این جایزهها
متعلق به سینمای ایران نیست. همه شان به شخص فیلمساز تعلق دارد. پدیدههایی
هم که به این سینما میآیند شخصی اند؛ بنابراین جوایزی هم که میگیرند
شخصی است چون ما چیزی به اسم سینما نداریم. فیلم داریم، جزو 10 کشور اولی
هم هستیم که تولید داریم، در جایزه گرفتن هم فکر میکنم جزو پنج تای اول
هستیم، اما سینما نداریم. چون ساز و کار سینما نداریم. ابر و باد و مه و
خورشید و فلک در کار میافتند تا یک نفر فیلمش اسکار میگیرد. جالب است که
بعدش هم میگویند چون امسال ما نرفتیم، «آرگو» جایزه گرفت. من میگویم
«آرگو» و «جدایی نادر از سیمین» ادامه همدیگرند. البته فرهادی اصولا از
ابتدا در دام روشنفکری بود. او ابتدا یک فیلمنامه نویس متوسط بود، بعد با
استعدادکی که داشت جلو رفت و یکی، دو فیلم متوسط ساخت که یکی از آنها
«چهارشنبه سوری» بود که به نظر من همچنان بهترین فیلمش است، بعد هم با
دوربین روی دست و «الی» بازی و کمی هوش فیلمی ساخت که حالا خیلی از
فیلمهای دیگر مثل همین «قاعده تصادف» هم تحت تاثیرش هستند. «درباره الی»
فیلم متوسطی بود که میخواست حرف بزرگتر از دهنش بزند، اما نتوانست. بعد از
این فیلم فرهادی این حرف را گندهتر کرد و گفت من میخواهم درباره اخلاق
جامعه حرف بزنم. این حرف کو؟ کجاست؟! برای منافع دروغ گفتن، متعلق به دوران
قبل از سوفسطاییهاست! فرمی هم در کار نبود و فیلم شخصیتپردازی هم نداشت.
همه تیپیکال بودند. دوربین روی دست در سکانس آشپزخانه به نظرم غیرمنطقی
است. حالا فیلمبردار کلاری است، باشد اما شیوه غلط است. این فیلم یک سوژه
است که فرهادی آن را گرفت، چون سینمای جهان کوتوله بود، نکته دیگر هم اینکه
فیلم موقع درستی بود و با یکسری فیلم جدی برخورد نکرد و دیگر اینکه حرف
مهمی میزد، از ایران برویم. همه اینها نتیجهاش میشود 50 جایزه به اضافه
اسکار.
فراستی در پاسخ به سوالی که یعنی تفکر این دو فیلم را یکی میدانید؟گفته
:بله، آنها ادامه یک تفکر هستند. من همان موقع هم گفتم، «جدایی...» ادامه و
در جهت تحریم است. پیامش هم رفتن از ایران است.
این منتقدان نه چندان محبوب سینما در پاسخ بع این اظهار نظر که آن موقع که
هنوز تحریمها به این شدت نشده بود..می گوید :ولی شروع شده بود، آن موقع هم
گفتم آمریکا تحریم میکند، به «جدایی...» هم جایزه میدهد. پس این دو در
تضاد با هم نیستند و ادامه یکدیگرند. «آرگو» هم همین است. در «جدایی...»
میگوید در ایران همه دروغ میگویند و به همین خاطر باید از ایران رفت
اتفاقا در«آرگو» کمتر این را میگوید. مخاطب را سی سال به عقب میبرد و
میگوید انقلابتان خوب است. در پنج دقیقه اول میگوید خوب شد که شاه را از
مملکت بیرون انداختید. اما بعد که نوبت به گروگانها میرسد، میگویند ما
از شما برتریم و عقده حقارت آمریکاییها را یک مقدار سرپوش میگذارد. به
نظر من «جدایی...» از «آرگو» توهین آمیزتر است و حرفهای تندتری نسبت به من
ایرانی میزند. در آنجا میگوید همه ایرانیها دروغگو هستند و برای اینکه
نجات پیدا کنیم باید برویم و بچه را هم همراه خودمان کنیم. در این بین
تکلیف ما با «آرگو» روشن است، چون یک فیلم آمریکایی است یک سانت راست
میگوید، درعوض 99 درصد هم دروغ. آخر سر هم آمریکا را قهرمان میکند و به
فیلم جایزه هم میدهند. این در حالی است که «آرگو» یک فیلم سطحی و دسته
دهمی است. آمریکایی ها وضعشان خراب است. وقتی مجبورند به این فیلم جایزه
بدهند نشان میدهد سینمایشان خراب است. دیگر از آن سینمای قلدری که جهان را
فتح میکرد، خبری نیست. اگر آن سینما «آرگو» است باید خجالت بکشید.
«لینکلن» بد است، «جانگوی آزاد شده» تارانتینو فاجعه است، اصلا به نظرم
جنگولک بازی است. جالب است در سینما لابی و سیاسی بازی میکنند، زن رئیس
جمهور را هم وادار میکنید از کاخ سفید نام این فیلم را به عنوان برنده
بخواند. وقتی سال گذشته من سر «جدایی...» گفتم این جایزه سیاسی است همه
گفتند نه آقای فراستی تو همه چیز را توطئه میبینی! یا مساله شخصی داری.
حالا امسال چه شد؟! آنها از کاخ ریاست جمهوری جایزه دادند و ثابت کردند
همه چیز سیاسی است. از آن طرف برگزارکنندگان اسکار هم چقدر ضعیف هستند که
به راحتی پذیرفتند جایزه از کاخ خوانده شود. زن رئیس جمهور میتوانست یک
قدم پایین تر بیاید و در مراسم حضور داشته باشد. بقیه فیلمهای آمریکایی را
هم دیدهام، یکی از یکی ضعیف ترند. آنها دیگر حرف جدیای در سینمایشان
ندارند و دیگر آن سینمای پرطمطراق و فاتح جهان نیست. شکوه و سرگرمیاش را
از دست داده. اسپیلبرگ «لینکلن» را میسازد که واقعا خندهدار است. یک پلان
«لینکلن» جان فورد به کل فیلم اسپیلبرگ میارزد.
البته خود اصغر خان هم اعتراف كرد در مورد فيلمش و اسكارش