به گزارش
بولتن نیوز به نقل از
رسانه ایران در حاشیه تغییرات اخیر در صدای امریکا، "ماشاءالله عباس زاده" در مقاله ای با عنوان "صدای امریکا در محاق" در
رادیوکوچه
می نویسد که زمزمه هایی از سوی سیاستمداران امریکایی در جهت تعطیلی
احتمالی دو رسانه دولتی صدای امریکا و رادیو فردا به گوش میرسد.
آقای
عباس زاده این گونه آغاز می کند که "همانند همیشه خبر کوتاه بود و از
منبعی مشخص منتشر شد: «کاوه باسمانجی آخرین سردبیر صدای امریکا نیز بر کنار
شد.» سردبیری که پس از مدتها هیاهو و جنجال، ناکارامدی، غوغاسالاری،
باندیگرایی، جا به جاییهای غیر کارشناسیِ کارکنان در سه سال و نیم اخیر –
پس از خیزشِ دموکراسی خواهانه ایرانیان – به عنوانِ نیرویی تکنوکرات به
کار گرفته شده بود، قادر به مهارِ جاریهِ آن جمع ناهمگون نشد و بسیار
بیشتر از انتظار کارشناسان، رفت."
این نویسنده که خود را "کارشناس ارشد امور رسانههای وزارت کشور دولت اصلاحات" معرفی می کند ابراز می دارد:
وفقِ
سیاستِ اعلامیِ شورایِ دولتیِ پخش و اطلاع رسانیِ صدای امریکا، مأموریتِ
اصلی آن همانا «اطلاع رسانی، تعهد و ارتباطِ مردم در سراسر جهان در حمایت
از آزادی و دموکراسی» اعلام شده است. بدین روی طبیعی است که عناصری همچون
«ارتقایِ دموکراسی» و«اعتلایِ مفاهیمِ آزادی»، به عنوانِ راهبردِ بنیادینِ
شورای سیاستگذاریِ رسانههایِ مذکور، مهمترین رکنِ سنجش برای
برنامهریزیهایِ آتی و تدوینِ سیاستهایِ جدید است و این مهم مستقیم به
چگونگیِ پیشبردِ و تحققِ سیاستهایِ تاکنونشان مرتبط است. در این میان
«مخاطب»، به عنوان نقش کلیدی و تعیین کنندهای است که میباید باروری و
ارتقایِ مفاهیمِ مذکور را متبلور سازد.
کاهشِ روز افزون
مخاطبانِ صدای امریکا به گونهای سیر فزاینده گرفت که سیاستگذارانِ عرصه
تصمیمهایِ استراتژیکِ رسانهای در ایالاتِ متحده امریکا از جمله سناتور
صاحب نفوذیِ به نام «تام کبورنِ» جمهوری خواه از ایالتِ آریزونا، ادامه
کارِ صدای امریکا و رادیو فردا را تنها اضافه بار و هزینهای میداند که
مالیات دهندگانِ امریکایی، میپردازند. شبکه
تلویزیونی «من و تو»، با ۹ میلیون دلار بودجه سالیانه، با جذب ۳۷درصد مخاطب
مقام نخست را در طول تاریخ رسانههای فارسی زبان برون مرز به خود اختصاص
داده است. این در حالی است که «بخش فارسی صدای امریکا» وابسته به دولت
ایالات متحده امریکا با بودجه سالیانه ۲۳ میلیون دلار، کمتر از پنج درصد
مخاطب را جذب کرده است.
اما در این میان، «رادیو فردا» وابسته به
دولت ایالات متحده امریکا، با بودجه ۱۲ میلیون دلاری، تنها یک دهم درصد –
یعنی از تعداد کارکنان آن رسانه نیز کمتر- که در وضعیت شکنندهای قرار
گرفت. ماشااله عباس زاده در مورد رادیو فردا اظهار می
دارد که "این روزها رادیو فردا در نظر سنجیِ سالانهِ خود که به مناسبتِ
آغاز سالِ جدیدِ ایرانی هر ساله برگزار میکند، نامِ یکی از کنشگران
سیاسیِ صاحب نام و محبوبِ مردم را که از قضا چهره برگزیدهِ سالِ پیشِ همان
رسانه بود، حذف کرد و موجی از آزردگی مخاطبان را در اعمالِ سانسوری چنین
بیمحابا برانگیخت."
وی می نویسد: بودجهِ ۲۳ میلیون دلاری بخشِ
فارسی صدای امریکا صرفا بودجهای است که به امورِ فنی و انسانی شبکه
تخصیص دارد و بنابر مجموعه بودنِ نهادِ صدای امریکا و عدم پرداخت هر گونه
بودجههایِ جاری برای ساختمان و تکنولوژیهای فنی، در عمل، معادل بودجهای
آن در قیاس با یک تلویزیون همچون «من و تو» که با همان ۹ میلیون دلار
هزینهی ساختمان و فیزیکیِ شبکه را هم دارد، حدود ۴۰ میلیون دلار است.
این
کارشناس رسانه ای معتقد است که نظر سنجی مذکور که تقریبا از میانِ 20 هزار
کاربرِ ایرانی از سوی یکی از مجریانِ با سابقهِ اخراج شدهِ تلویزیونِ
ایران صورت پذیرفت، حاویِ نکاتِ جالبی است که به برخی از دادههایِ
منتشره میپردازیم:
حسب نتایج حاصله از مخاطبان، پس از تلویزیون من
و تو با ۳۲درصد، «بیبی سی پرشین» ۱۷ درصد، «جمتیوی» ۱۰ درصد، نشنال
جئوگرافیک فارسی ۸ درصد و شبکهِ موسیقی «پی امسی» ۵ درصد مخاطب را به
خود اختصاص دادند. وی می افزاید: هرچند نظر سنجیِ مذکور،
به شیوه علمی- میدانیِ محض صورت نگرفت و بعضا برخی از دادههایِ موجود
به ویژه در خصوصِ رسانههایِ داخلی همچون شبکهِ سوم سیما کمی ناهمگون با
عالمِ واقع به نظر میرسد، اما حسبِ نتایج نظر سنجیهایِ دیگری که از سوی
موسسه اینترمدیا وابسته به شورایِ سیاستگذاریِ رسانههای دولتی امریکا
(بی بی جی) در سال ۲۰۱۱ انجام گرفت مطابقت دارد.
در هر دو نظرسنجی بینندگان بخش فارسیِ صدای امریکا حدودِ پنج درصد اعلام شده است. آقای
عباس زاده درصدد اسیب شناسی برآمده و بیان می دارد که عوامل موثر در
افزایش و یا کاهش احتمالی مخاطبان در یک رسانه قطعا تک بعدی نیست و به
گونهای ترکیبی و چند منظوره قابل بررسی خواهد بود:
یکم؛ عناصر
انسانی که خود شاملِ ویژگیهای مختلف میشود. «سیما» و «صدای» در
تلویزیون، «صدا» در رادیو و مشی نگارش و واژگان در حوزهِ رسانههای چاپی
مهمترین و نخستین گزاره تاثیر بر مخاطب هستند.
وفقِ آموزههایِ
نوین علمِ ارتباطات این بخش همراه با امورِ فنی و تکنولوژیِ خودِ رسانه در
حوزهِ «رسانه به مثابه پیام»، طبقهبندی میشود که طیفِ متنوعی از مکانیسم
ارتباط همچون مجریان، گردانندگان برنامه و حتی برنامهسازان را در بر
میگیرد.
و اما دومین فاکتور که از سوی راقم این مقال به عنوان
«عناصر انسانی غیرمستقیم و یا غیرمسئول»، نامیده میشود، شاملِ مهمانان،
مدعوین و مشارکتکنندگان در برنامهها است که از قضا این بخش بالاترین
میزانِ چالش را در رسانههای موردِ بحث (رادیو فردا و صدای امریکا) بر کشید
و یکی از ارکانِ عمدهِ «تنش و توقع»، را میانِ برخی دیگر از کنشگران
دامن زد.
مشخص نبودن مولفههای دعوت از مهمانان،
پرسوناژسازیهای کنشگرانِ کمشناس، اشتهارگشاییهای الیگارشیک، غیرپژوهشی
بودن فرایندِ ارتباط و روابط میان کارکنان و کوشندگانِ مدعو، جذبِ فعالینِ
موسوم به سیاسی، مدنی و حقوق بشری به جای روزنامهنگارانِ مدرن و
یکجانبهگرایی در انتخابِ مهمانان که یکسویهنگری را سنگین کرده بود، از
جمله نقاطِ مبهم و ضعفی است که به طور مشخص متوجهِ «مدیریتِ رسانه»ای
مذکور بوده است. از سوی دیگر، بنابر رویهای دیرین و
روالی معمول، خود سریهایِ تکروانه، عدمِ قابلیت کارِ تیمی و گروهی در
میانِ ما ایرانیها از یکسو و ساختارِ لابیپذیر و اعتمادمدارِ افراطیِ
سیاسیونِ ایالاتِ متحده در تاثیرپذیریِ تخریبهایِ تنش آفرینانِ غیر
کارشناس از سوی دیگر عواملی هستند که به موازات هم، بر معضلاتِ موجود
افزود.
در این میان، غیرِ پاسخگو بودنِ شورای سیاستگذاری رسانه
در قبال سیاستهای «حذفی» و «ریزشهای کارکنانِ کارآمد» و جایگزین سازیهای
نیروهایِ کم آشنا به امورِ ایران و یا احتمالا کم بنیه، از دیگر عواملِ
ابهامآفرینی بودند که منجر به اعتمادسوزی و بالطبع کاهشِ مخاطب و در نتیجه
ناکارآمدی سیاستِ هدفِ سازمانی که همانا «ارتقایِ دموکراسی» است، شدهاست.
تعطیلیِ ناگهانی برنامهِ پر بینندهِ «پارازیت»، حذفِ مجری و
روزنامهنگارِ پیشکسوت برنامهِ تفسیرِ خبر همراه با دو مهمانِ نام آشنایِ
ستونِ ثابتِ آن از جمله چالشهایی بوده است که کماکان نیاز به رفع ابهام
دارد.
ماشااله عباس زاده با اشاره به رویه های تجزیه طلبانه برنامه
پرگار در تلویزیون بی بی سی فارسی و حضور تجزیه طلبان در این شبکه و البته
موج انتقادات و اعتراض های میهن دوستانه مخاطبان ایرانی به بی بی سی می
آورد: این رویه در دیگر رسانههای حرفهای پارسیزبان همچون بیبیسی
پرشین ملاحظه میشود و حتی مجریِ برنامهِ «هارد تاک» (گفت وگوی چالشی) به
منظورِ رفع ابهامِ مدام، پس از انجامِ یک مصاحبه با شخصیتی صاحبنام مجبور
به پاسخگویی میشود و نسبت به لحنِ احتمالیِ جانبدارانه یا جهتمندانه
نسبت به مهمانی و یا جریانی، به پسفرست (فیدبک)ها پاسخ میدهد.
پوزشخواهی بیبیسی در اعتراضِ جمع بیشماری از ایرانیان نسبت به دعوت
از دو مهمانِ موسوم به «فعالین هویتطلب» که رگههایی از ایران ستیزیشان
به مشام مخاطب استشمام شد، نمونهای از مشیِ اهتمام و احترام به مخاطبان
است.
این کارشناس رسانه ای در پایان مقاله خود با یادآوری مجدد
احتمال تعطیلی صدای امریکا و رادیو فردا می نویسد: حال که زمزمههایی از
سیاستگذارانِ واشینگتنی مبنی بر تعطیلیِ احتمالی دو رسانهِ مورد اشاره
به گوش میرسد، و از سوی دیگر روزنامه نگارانِ آزاد و غیرِحاکمیتی دسته
جمعی و گروهی بازداشت میشوند و روزنامههای نسبتا مستقل، پی در پی تهدید و
تعطیل میشوند، بر کنشگرانِ سیاسی و مدنی وظیفهِ مضاعف است که همه گونه
همتِ خویش را به کار گیرند تا «افق» اطلاعرسانی صدای امریکا را روشن نگاه
داریم و تضاربِ آرا را جایگزین تضارب اشخاص نماییم و هیچ صدایی حتی یک دهم
درصدی را نکشیم و نخاموشانیم و با «همافزایی» فزاینده به فراگردِ
«همسویی» و «همسودی» بکوشیم.