قطر به سمت «الانجی» رفت و ما خط لوله را انتخاب کردیم. قطریها به دنبال این بودند که با تاسیسات الانجی، گاز را مایع کنند. میدانید که گاز طبیعی در منفی163 درجه به مایع تبدیل شده و با کشتیهای مخصوص حمل و نقل میشود. ایران با طراحی خط لوله، یک مجموعه را تشکیل داد که یکی از آنها به «IPI» مشهور شد یعنی خط لوله گاز میان ایران، پاکستان و هند.
خط لوله دیگر، صادرات به اروپا بود که یکی از مسیرهای پیشنهادی ما، ترکیه بود به این شکل که از قسمت اروپایی آن به یونان و سپس از طریق دریا به ایتالیا و اروپای مرکزی منتقل شود. بعدها اروپاییها خط نابوکو را طراحی کردند که از آنکارا آغاز و از طریق عبور از بلغارستان به مرز اتریش منتقل میشد. پس از اینکه اروپاییها شروع به مانعتراشی کردند و ترکها هم قدری زیادهخواهانه با ماجرا مواجه شدند، ما به سمت خط لوله موسوم به «Persian pipe line» رفتیم.
نگارنده دو بار در زمان وزارت آقایان زنگنه و نوذری، معاون برنامهریزی وزارت نفت بودم. سناریوهای مختلفی برای این خط طراحی شد که یکی از آنها از عراق، سوریه و مدیترانه عبور کرده و به جنوب ایتالیا میرسید. مسیر دیگر به آذربایجان و گرجستان رفته و از طریق دریای سیاه به بلغارستان ختم میشد. یک مسیر هم همان مسیر ترکیه بود. در واقع مسیرهای دیگر برای جلوگیری از زیادهخواهی ترکها طراحی شد تا ایران فقط به نابوکو به عنوان تنها انتخاب موجود، محدود نشود. ایران آمادگی دارد با خط ترانزیتی سرخس به جاسک، گاز این کشور را به آنجا منتقل کرده و به سایر مشتریان ترکمنستان، تحویل دهد.
طراحی اولیه و مسیریابی این خط ترانزیتی نیز در دوره مسوولیت من انجام شده بود. یکی دیگر از خطوط نیز از جاسک به کشور عمان از طریق دریا طراحی شده بود و از جاسک به فجیره نیز مطالعات اولیه صورت گرفته است. در واقع شرایط اقلیمی ایران، نوعی مزیت ایجاد میکند تا به سوی ساخت خطوط لوله حرکت کند چون هزینه آن کمتر از مایعسازی و تبدیل کردن گاز مایع شده به گاز طبیعی معمولی است.
در طراحی اولیه در خط لوله صلح، قرار بود صدمیلیون مترمکعب روزانه گاز به جنوبشرق فرستاده شود که 80میلیون متر مکعب روزانه برای هند و پاکستان صادر شده و 20میلیون هم صرف نیازهای این منطقه در داخل کشور شود. در زمان فعالیت آقای غنیمیفر، فرمول قیمت با این دو کشور، نهایی و توافقات اولیه حاصل شد. همه اینها در مسیر خودش پیش میرفت تا توطئههای بینالمللی علیه ایران شکل گرفت که به این روند آسیب زد. در این میان یک نکته روشن است. انرژی موضوعی نیست که هند و پاکستان درخصوص آن ریسک کنند و تحت فشار آمریکا، سرنوشت و آینده خود را در معرض خطر قرار دهند.
خط لوله گازی تا ایرانشهر به بهرهبرداری رسیده و بهزودی به چابهار هم خواهد رسید و تا مرز، ادامه خواهد یافت. در برنامه مفصل وزارت نفت آمده که ایران باید صاحب چهار قطب پتروشیمی در سواحل جنوبی باشد. قطب اول بندر امام و قطب دوم در عسلویه ایجاد شده، قطب سوم توسط شرکت ملی پتروشیمی در چابهار در حال پیگیری است و قطب چهارم در جاسک ایجاد خواهد شد. قبلا خط انتقال اتیلن غرب از عسلویه تا مهاباد طراحی شد و با موفقیت به بهرهبرداری رسید و اکنون باید «اتان» را منتقل کنیم چون تجربه میگوید که امر راحتتری است. بر همین اساس شرکت ملی پتروشیمی بنا دارد تا « اتان» را از عسلویه به جاسک آورده و سپس به چابهار منتقل کند.
در حال حاضر هم انتقال «اتان» و هم انتقال «متان» برای قطب پتروشیمی جاسک و چابهار در برنامه قرار دارد که متان به چابهار منتقل میشود و اتان از عسلویه با خطی مستقل از جاسک به چابهار میرود. از یک نکته نیز نباید گذشت. تقاضای هند و چین برای انرژی روزبهروز افزایش مییابد. این دو کشور در سال 1995 روی هم 11درصد نفت جهان را مصرف میکردند و اکنون احتمال نیاز 34درصدی درباره آنها داده میشود.
علاوه بر گاز طبیعی، هند، سالانه بیش از 10میلیون تن اوره نیاز دارد که ایران میتواند در قطب جاسک و چابهار با سرمایهگذاری هند، این میزان «اوره» برای صادرات به این کشور را تولید کند تا برای دو کشور، تعاملی «برد ـ برد» باشد. اما فارغ از اینکه بتوان با دیپلماسی، این موضوع را حل کرد باید بتوانیم فرآوردههای پتروشیمی را از گاز استحصال کنیم و سواحل مکران را که مورد تاکید مقام معظم رهبری نیز هست توسعه دهیم.
برای پی بردن به اهمیت این سواحل، میتوان گزارش راهبردی جدید مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص را مطالعه کرد که یکی از آنها، لزوم توسعه قطب جاسک و چابهار است. یکی از راههای جلوگیری از خامفروشی نفت این است که منابع هیدروکربور اعم از نفت و گاز را به فرآورده تبدیل کنیم. یکی از این فرآوردهها برق است و مهم خواهد بود که برای تولید 20هزارمگاوات برق از گاز خط لوله استفاده و آن را صادر کنیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com