کد خبر: ۱۲۲۸۳۹
تاریخ انتشار:

بازخوانی دیدگاه‌های امام خمینی (ره) در زمینه انقلاب اسلامی ایران

اولین نكته‌ای كه در بازسازی نظریه انقلاب در اندیشه امام خمینی مشهود است تفكیك بین دو انقلاب مادی و معنوی است كه هر یك دارای ویژگی‌های مختص خویش است. هر چند به فرمایش ایشان «قوه مقاومت در برابر ستم و بی‌عدالتی دولت، جزو طبیعت ساختمان بشر است، لكن هدف از شوریدن و مقاومت كردن وجه تمایز این دو انقلاب است.

مقدمه:

بولتن نیوز : شناخت كامل و همه جانبه‌ی چهره‌ی ممتاز حضرت امام خمینی (ره) بدون بررسی ابعاد گوناگون شخصیت ، اندیشه‌ها، مواضع و عملكرد ایشان در مراحل مختلف حیات اجتماعی ـ‌ سیاسی ممكن نیست. امام خمینی (ره) با تدوین و تحكیم پایه‌های نظری نظام سیاسی مبتنی بر دین و تمهید مقدمات عملی آن و گسترش دادن اسلام سیاسی و بسیج كردن مردم مسلمان ایران، سلطنت 2500 ساله شاهنشاهی را ساقط و نظام جمهوری اسلامی  ایران را جایگزین آن ساخت.  در این نوشتار تلاش شده است اندیشه‌ سیاسی امام خمینی (ره) در نقد حكومت پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران بررسی و كنكاش قرار داده شود.

 

 ضرورت انقلاب اسلامی

در اندیشه سیاسی حضرت امام (ره) استبداد خصلتی است كه به تدریج در سلطنت مطلقه ، تبدیل به عادت می‌شود. عادت به این شیوه حكمرانی ، آزادی‌های سیاسی جامعه را نابود می‌سازد. چنین مشكلی نه از طریق وعظ و نصیحت حل می‌شود و نه مشروطیت توانست نسبت به تقلیل یا حذف آن همت گمارد. لذا حضرت امام مسوولیت تمام نابسامانی‌های موجود را در رأس هرم حكومت ... می‌داند و راهكار آن را سرنگونی سلطنت و برپایی حكومت اسلامی توسط ولی فقیه می‌داند. به طوری كه برای نخستین بار در كتاب ولایت فقیه خویش ، از انقلاب سیاسی نام می‌برد و خواستار سرنگونی سلطنت می‌گردد:

»شرع و عقل حكم می‌كند كه نگذاریم وضع حكومت‌ها به همین صورت ضد اسلامی یا غیر اسلامی ادامه پیدا كند. دلایل این كار واضح است، ‌چون برقرای نظام سیاسی غیر اسلامی به معنی بی‌اجرا ماندن نظام سیاسی اسلام است. هم چنین به این دلیل كه هر نظام سیاسی غیر اسلامی، نظام شرك آلوده است چون حاكم‌اش طاغوت است و ما موظفیم آثار شرك را از جامعه‌ی مسلمانان و از حیات آنان دور كنیم و از بین ببریم و باز به این دلیل موظفیم شرایط اجتماعی مساعدی برای تربیت افراد مؤمن و با فضیلت فراهم سازیم واین شرایط درست ضد شرایط طاغوت و قدرت‌های نارواست ... ما چاره نداریم جز این كه دستگاه‌های حكومتی فاسد و فاسد كننده را از بین ببریم و هیأت‌های حاكمه خائن و فاسد و ظالم و جائر را سرنگون كنیم. این وظیفه‌ای است كه همه مسلمانان در یكایك كشورهای اسلامی می‌باید انجام بدهند و انقلاب سیاسی را به پیروزی برسانند.» (1)


اما انقلاب سیاسی در فضایی كه اكثریت عالمان دینی و روشنفكران ایرانی متأثر از گفتمان مشروطیت بودند، تحولی بعید به نظر می‌رسید. به ویژه آن كه بسیاری از مراجع حوزه علمیه به دلیل سرخوردگی‌های ناشی از فرجام مشروطیت و نیز ترس و واهمه از تعرضات علنی ‌رضاخان ، در انزوا به سر می‌برند و علاقه چندانی به بازگشت مجدد به عرصه‌ی سیاست نداشتند. ‌در این شرایط حضرت امام وارد عرصه سیاست شد و به نقد دولت پهلوی پرداخت.


جسارت امام خمینی در نقد جدی و صریح دولت، شجاعتی بود كه بسیاری از طرفداران مشروطه از انجام آن ناتوان بودند.(2) بدون شك ایستادگی حضرت امام در قبال حوادثی چون لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و كاپیتولاسیون نقش مهمی ایفا كرد. به ویژه آن كه حضرت امام با كشاندن مبارزه به كانون اصلی آن یعنی حوزه علمیه قم، عملا علما و مراجع وقت را به یك رویارویی ناخواسته كشاند. و بخش وسیعی از روحانیون و مراجع را به نیروی اپوزیسیون مبدل ساخت. بنابراین وضعیتی پدید آمد كه امام خمینی رسما اعلان می‌كند «موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیله طرحی كه لازمه‌اش بقای آن است، خیانت به اسلام و قرآن كریم و مسلمین و ایران است و هر كس با هر اسم ، با آن موافقت نشان دهد، مطرود و اجتناب از آن لازم است.»(3) همچنین در پاسخ به سؤال روزنامه الهدف لبنان و رادیو اتریش مبنی بر این كه رژیم شاه تصمیم دارد قانون اساسی را با شریعت اسلام متناسب كند می‌افزاید «اینها همه دروغ است. اگر راست می‌گویند، اول چیزی كه در قانون اساسی مخالف با اسلام است، سلطنت شاه و اصل رژیم سلطنتی است»(4) كه باید برداشته شود.

 

 بازسازی نظریه انقلاب

اولین نكته‌ای كه در بازسازی نظریه انقلاب در اندیشه امام خمینی مشهود است تفكیك بین دو انقلاب مادی و معنوی است كه هر یك دارای ویژگی‌های مختص خویش است. هر چند به فرمایش ایشان «قوه مقاومت در برابر ستم و بی‌عدالتی دولت، جزو طبیعت ساختمان بشر است، لكن هدف از شوریدن و مقاومت كردن وجه تمایز این دو انقلاب است. از دیدگاه امام خمینی «همه انقلابات به جز انقلاب اسلامی، به دنبال اهداف مادی بوده و در حصار از میان رفتن یك حكومت و روی كار آمدن حكومتی دیگر محدود شده‌اند. این انقلاب با انقلاب سایر كشورها و انقلاب‌هایی كه در دنیا اتفاق افتاده است فرق دارد. انقلاب‌هایی كه در دنیا تاكنون اتفاق افتاده است قدرت را از دست یك قدرتمند، یك جابر ، به دست جابر دیگری كه یا مثلا این‌ یا بالاتر از این است منتقل كردند. شما مطالعه كنید در حال انقلاب‌هایی كه در دنیا پیدا شده است یا كودتاهایی كه هر روز واقع می‌شود و شده است ، ببینید كه آن وضع آن جا چطور است. جز این است كه با اغفال مردم یك انقلاب پیدا شده است و یك قدرتی را به كنار گذاشته‌اند یك قدرت مشابه او یا بدتر از او سر كار آورده‌اند؟ هیچ در حال ملت‌ها فرق حاصل نشده است یا حال ملت‌ها بدتر شده است.» (5) انقلاب فرانسه، شوروی و سایر انقلاباتی كه در عالم واقع شده است یك انقلاباتی بوده است و رژیم‌ها تغییر كردند. رژیم دیگر حكومت تغییر كرده به حكومت دیگر. اما انگیزه ، انگیزه مادی است. انگیزه دنیایی بوده است آن وقتی كه روسیه قیام می‌كند و رژیم سابق را از بین می‌برد انگیزه‌اش این بوده است كه این دنیا دست من باشد نه دست او».(6)


از این رو انقلاب‌های معمول دنیا در منظر حضرت امام ، به واسطه بروز فشارهای طولانی و طاقت فرسای اقتصادی ـ سیاسی از یك سو و منازعه قدرت میان نخبگان سیاسی از سوی دیگر ، به وقوع پیوسته‌اند.به طور كلی از منظر حضرت امام ، سلطه عواملی كه به مسأله سرنگونی و نیز برقراری و ثبات نظامی اسلامی منجر شد عبارتند از:

الف) اراده‌ی الهی

تأثیر عنایت خداوند در پیروزی نهضت اسلامی به گونه‌ای بود كه به اعتقاد حضرت امام ، پیش از آن كه دریابیم كه چه عوامل ذهنی و عینی موجب پیدایش انقلاب اسلامی شد باید پدید آمدن نفس شرایط را محصول اراده الهی بدانیم «این انقلاب ، نه با تبلیغات من و شما به راه افتاد و نه هم روحانیت جنود خداوند بود. هیچ كس از جناح‌های سیاسی نمی‌تواند ادعا كند كه او خالق انقلاب است. اگر اراده خداوند به آن تعلق نمی‌گرفت حتی شعار مرگ بر سلطنت پهلوی نیز بر زبان هیچ یك از شماها جاری نمی‌شد.» (7)


ب) آگاهی و هوشیاری مردم

حضرت امام در جمع شاگردان خود در نجف كه بعدها مسوولیت آگاهی بخشی مردم را بر عهده گرفتند فرمود «ما موظفیم ابهامی را كه نسبت به اسلام به وجود آوردند، بر طرف سازیم. تا این ابهام‌ها را از اذهان نزداییم ، هیچ كاری نمی‌توانیم انجام دهیم. ما باید این ابهامی را كه بر اثر تبلیغات سوء چند صد ساله نسبت به اسلام در اذهان حتی بسیاری از تحصیل كرده‌های ما پیدا شده رفع كنیم ... شما مطمئن باشید اگر این مكتب را عرضه نمایید و حكومت اسلامی را چنان كه هست به دانشگاه‌ها معرفی كنید، دانشجویان از آن استقبال خواهند كرد. دانشجویان با استبداد مخالفند. با حكومت‌های دست نشانده و استعماری مخالفند. با قلدری و غارت  اموال عمومی مخالفند. با حرام‌خواری دروغ پردازی مخالفند. با اسلامی كه چنین طرز حكومت اجتماعی و تعالیمی دارد هیچ دانشگاه و دانشجویی مخالفت ندارد»(8)

 

ایشان با بیان تفاوت اسلام با دینی كه به عنوان  افیون توده‌ها معرفی می‌شود می‌فرماید «می‌خواهند مسلمین را خراب كنند، می‌خواهند مسلمین را از اسلام جدا كنند و مسلمین خواب بروند و آن‌ها مال مسلمین را بخورند. این افیون است، نه اسلام.» در حقیقت تمیز اسلام اصیل از دروغین و متوجه ساختن مردم به آن، همان انقلاب درونی است كه به فرمایش حضرت امام ، تا حاصل نشود، انقلاب بیرونی یا جابجایی قدرت صورت نخواهد پذیرفت.

 

 ج)تزلزل دستگاه سركوب هیأت حاكمه

گسست به وجود آمده كه به تعبیر حضرت امام به دو قطب متضاد ملت و دولت مبدل شده بود با آغاز بحران‌های سال 56 به یك رویارویی جدی و شورش همگانی تبدیل گردید. خیزشی كه با نگارش مقاله‌ی توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات درباره امام خمینی در هفدهم دی ماه همان سال آغاز شد سرانجام با سقوط حكومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران به پایان رسید. به طوری كه شاه نیز تصور می‌كرد می‌تواند تظاهرات و اعتصابات را با استفاده از ارتش و نیروهای مسلح همانند قیام پانزده خرداد 42 خاموش كند. اما چنین نشد. و حتی بدنه‌ی ارتش نیز متأثر از جریان انقلاب به انقلابیون پیوستند و موجبات تسریع در پیروزی انقلاب را فراهم ساختند. «یك ملتی كه هیچ ابزار نداشت ... بر یك قدرتی كه تا دندان مسلح بود و دنبالش هم آمریكا بود كه می‌گفت ما پشتیبانی می‌كنیم ... این قدرتی كه پشتوانه‌اش هم قدرت بود ... به دست این‌ها از بین رفت. البته ارتش هم كمك كرد اما بعد از این كه این‌ها فریادهایشان را كردند كه آن‌ها را هم متحول كردند. ارتش‌ها از این فداكاری كه به خیال خودشان برای آن مردك داشتند، منحرف كردند به این طرف، یك عده‌ای كه البته از آن بزرگ‌ها بودند كه فرار هم كردند .... دیگران هم متحول شدند نیروی هوایی هم همین طور، نیروهای دیگر هم همین طور ،‌ هوانیروز هم ، همافران این‌ها متحول شدند. این تحولات هم كه در آن‌ها پیدا شد باز یك امر عادی نبود كه این طور متحول كرد یك ارتشی را. متحول كرد كه بتوان بر خلاف شاه ... قیام كنند».(10)

 

د) لزوم آگاهی بخشی رهبران نهضت

حضرت امام با بیان این مطلب كه بزرگترین كاری كه از ما ساخته است بیدار كردن و متوجه ساختن مردم است (11) علمای اسلام را به نشر حقایق و گفتگو با مردم دعوت و از آنان می‌خواهد كه در برابر جنایاتی كه رخ می‌دهد سكوت نكنند. از این رو وظایف اصلی كارگزاران ، زدودن زنگارهای فراموشی از اسلام واقعی و عرضه خالصانه آن به عموم مردم و نقد وضع موجود و ناسازگاری آن با آموزه‌های اسلام اصیل و بالاخره معرفی مقصرین اصلی چنین اوضاعی است.

 

هـ)‌انعطاف ناپذیری نظام سیاسی و كاهش تدریجی مشروعیت

روند تدریجی آگاهی مردم از دو مؤلفه‌ی اسلام اصیل و ناسازگاری نظام سیاسی وقت با آن، خود تحول تدریجی مشروعیت آن نظام را فراهم می‌ساخت و شكاف ساده‌ی جامعه با دولت تبدیل به یك شكاف فعال می‌نمود. گسست یا شكاف به وجود آمده به دو طریق می‌توانست ترمیم یا فعال گردد. راه حل اول آن بود كه ساختار قدرت ، با دركی عمیق از بحران مشروعیت و نا همخوانی ذهنی و عملی مردم با آن ، از خود انعطاف نشان دهد و به مطالبات جامعه‌ی دینی تن دهد. و راه حل دوم آن بود كه لجاجت دولت و بی‌كفایتی آن در حل بحران، مردم را علاقمند به براندازی راه‌های خشونت آمیز نماید. مسلم بود كه رژیم شاه، ساختاری غیر منعطف داشت و شاه نمی‌توانست بین خود و مخالفین تفاهم ایجاد كند. اگر یك كشور بخواهد یك كشور سالمی باشد باید بین دستگاه حاكمه با ملت تفاهم باشد ، مع‌الاسف «رژیم‌های شاهنشاهی و به خصوص در رژیم اخیر، این معنا عكس بود. یعنی دستگاه حاكمه كوشش می‌كرد با ادعا ، فشار ، آزار ، شكنجه ، حبس و امثال این‌ها با ملت رفتار كند و ملت هم اگر زور نداشت كوشش می‌كرد كه مالیات نپردازد. از زیر بار همه چیز در برود هر چه بتواند كارشكنی كند برای دولت و از این جهت دهی شكاف بین مردم و دولت حاصل می‌شد و هم هیچ پشتیبانی نداشت و دستگاه حاكمه یك امر به خیال خودش مستقلی بود كه هیچ ارتباطی با ملت نداشت. ملت هم به او هیچ اعتماد نداشت. او را دشمن خودش می‌دانست با پایگاه نداشتن در پیش ملت ناچار باید كنار بروند و رفت. این باید یك  عبرت باشد برای دولت‌ها.» (12)

 منابع:

1ـ امام خمینی ، ولایت فقیه ، تهران ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، 8373 ، ص 40

2ـ فراتی ، عبدالوهاب ، اندیشه‌های سیاسی امام خمینی ، تهران‌، مؤسسه انتشاراتی احیاگران ، 1380 ، ص 80
3ـ صحیفه نور ، ج 1 ، ص 590

4ـ صحیفه نور ، ج 2 ، ص 483

5ـ صحیفه نور ، ج 19 ، ص 269

6ـ صحیفه نور ، ج 20 ، ص 63

7‌ـ صحیفه نور ، ج 3 ،‌ص 204- 207

8ـ امام خمینی ، همان ، ص 77

9ـ صحیفه نور ، ج 3 ، ص 4-8

10ـ صحیفه نور ، ج 5 ، ص 227

11ـ در جستجو راه از كلام امام (دفتر دهم ، انقلاب اسلامی ، تهران ، امیركبیر ، 1361 ، ص 46

12ـ صحیفه نور ، ج 7 ، ص 169
 
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین