هدفمندی یارانه ها به خصوص در شرایط اقتصاد مقاومتی و تحریم ها، اثرات درآمدی خاص خود را دارد. / سازمان هدفمندسازی یارانهها کمتر از نصف آن مقداری که به مردم پرداخت ميکرد درآمد داشت و بنابراين با کسری مواجه بود. در نتیجه تورم تشدید شد و بدهی بانکها به بانک مرکزی افزایش یافت...
گروه اقتصادی ـ وقتی نرخ سود بانکی و نرخ دستمزد ودرآمد خانوار، متناسب با تورم و آزادسازی انرژی، تغییر نکند، موجب می شود که با افزایش قیمت انرژی، هزینه خانوار بالا رود و تورم نیز افزایش پیدا کند و چون وضع مالی دولت نامساعد است وضع بنگاهها نیز نامساعد می شود
به گزارش
بولتن نیوز، از سوی دیگر، دستمزد حقیقی نیروی کار کاهش می یابد و نسبت به تورم با کاهش قدرت خرید کارگر همراه می شود.
چون نرخ سود بانکی کاهش یافته، درآمد واقعی مردم از سپردهگذاری نیز کاهش می یابد.
اگر یک دستهبندی کلی در خانوارها به دو گروه خانوارهای فقیر و خانوارهای پردرآمد داشته باشیم، یارانهای که دولت می دهد، برای خانوارهای فقیر ارزشمند واثرگذار است و قدرت خرید آنها را افزایش می دهد، اما در بخش ثروتمند جامعه تاثیری ندارد.
اما به خاطر رشد نرخ ارز و سکه وطلا، بخشی از سپرده ثروتمندان به سمت بازار سفته بازی و سکه و طلا می رود.
یعنی گروههای پردرآمد جامعه، سبد کالا و سرمایه گذاری خود را به سمت ارز و طلا بردند.
گروههاي کمدرآمد جامعه هم با مواد غذایی و نیازهای اولیه سعی کردند خودشان را در برابر تورمی که اتفاق افتاده بود، تطبیق دهند اما چون ارزش دستمزدشان کم شده بود، اتکایشان به یارانه دولت افزایش یافت.
دولت بیش از توازن دریافتیاش از فروش انرژی به خانوارها پرداخت کرد. یعنی قبل از این که درآمدی از محل فروش برق و گاز داشته باشد به مردم یارانه داد.
در نتیجه یک سرفصل جدید به کسری بودجه دولت اضافه شد. طبیعتا هزینههاي خود دولت هم در نتیجه افزایش هزینههای انرژی بالا رفت و همچنین به خاطر تحریمها، درآمد حاصل از فروش نفت هم کاهش یافت. بنابراین کسری بودجه دولت، عدد قابلتوجهی شد. بنگاههای تولیدکننده انرژی نیز قبل از افزایش قیمت انرژی تحت فشار بودند اما زمان زیادی می برد که درآمد بیشتر کسب کنند و ضمن این که برای دولت، اولویت با پرداخت یارانه نقدی به مردم است تا این که بخواهد به شرکت های تولید انرژی پول پرداخت کند.
در حالی که اگر دولت بعد از فروش کالا، و با یکی دوماه فاصله به مردم یارانه بدهد و اجازه دهد که شرکت برق و شرکت گاز، پول خود را دریافت کنند وبرای توسعه کارها خرج کنند و طلبکار مردم نباشند، کار بهتر پیش می رود .
در حال حاضر تنها شرکت گاز حدود 5 هزار میلیارد تومان از مردم طلبکار است و وقتی مردم باقبض های بالای گاز مواجه می شوند حداقل چند روز و چند ماهی با تاخیر پرداخت می کنند. در حالی که یارانه نقدی خود را خرج کرده اند.
اما اگر دولت، حداقل این قبض گاز را از حساب مردم کم کند و مازاد را به آنها بدهد، باعث می شود که روند تولید گاز و برق نیز بهتر انجام شود.
پس از افزایش قیمت به خاطر اینکه بین دریافتی و پرداختی سازمان هدفمندسازی یارانهها توازن برقرار نبود، کل منابعی که از فروش انرژی حاصل ميشد، اول به سازمان هدفمندسازی یارانهها ميرفت و بعد از آنجا به بنگاههای تولیدکننده انرژی پرداخت ميشد. مثلا اینطور نیست که وقتی ما بنزین ميزنیم و به پمپ بنزین پول پرداخت ميکنیم، این پول درآمد شرکت پخش و پالایش باشد و بعد بگوییم درآمد شرکت پخش و پالایش حالا ميتواند درآمدش را با هزینههایش یعنی نفتی که قبلا 5 دلار از شرکت نفت میخریده و حالا 30 دلار شده است، تطبیق دهد.
پول بنزینی که ما از پمپ بنزین ميخریم به حساب سازمان هدفمندسازی یارانهها ميرود. قبوض برق و گازی که ما ميپردازیم، به حساب سازمان هدفمندسازی یارانهها ميرود. بنگاههای تولیدکننده انرژی هم باید بابت هزینه هایشان منابع مورد نیاز خود را از این شرکت دریافت کنند نه از فعالیت واقعی اقتصادی خودشان.
بنابراین عملا سمت عرضه انرژی در معرض دو مشکل توامان قرار گرفت. یکی تحریم که فشار اصلیاش روی شرکتهاي تولیدکننده انرژی و بخش بالا دستی بود. دیگری هم مشکل مالی در بخش پاییندستی و در نتیجه به هم خوردن رابطه مالی بین فروشنده، خریدار، دولت و سازمان هدفمندسازی یارانهها.
این مجموعه، اختلالهاي جدی در کارکرد سیستم بخش عرضه انرژی ایجاد کرد.
عدم تعادل در سیستم بانکی به دلیل افزایش فشار بنگاهها روی سیستم بانکی تشدید شد؛ کسری بودجه دولت به خاطر افزایش کسری سازمان هدفمندسازی یارانهها و تحریمها تشدید شد؛ کسری تراز پرداختهای ما به خاطر هجومی که به بازار ارز شد، شدت گرفت؛ در بازار انرژی در سمت تقاضا بهبود رفتار و در سمت عرضه اختلال رفتار ایجاد شد و مجموعه اینها عدم تعادل بازار کار را تشدید کرد.
بهطور بسیار جدی با یک فاجعه زیست محیطی به دلیل آلودگی هوا مواجه شدیم.
سازمان هدفمندسازی یارانهها تقریبا کمتر از نصف آن مقداری که به مردم پرداخت ميکرد درآمد داشت و بنابراين با کسری مواجه بود. در نتیجه تورم تشدید شد و بدهی بانکها به بانک مرکزی افزایش یافت.
عدم توجه به اثرات سرریز اصلاح بازار انرژی در سایر بازارها و اجرای این طرح همراه با شدت گرفتن تحریمها منجر به عدمتراز مالی دولت در پرداخت نقدی یارانهها، افزایش نرخ ارز، کاهش مجدد نسبی قیمتها در مقایسه با قیمت فوب خلیج فارس، شکلگیری مجدد قاچاق و از آن سمت هم کاهش ارزش حقیقی یارانه نقدی شد.
قدرت خرید یارانه نقدی 45 هزار تومانی الان چقدر شده است؟نکته مهم در هدفمندی این است که برای چند سال باید یارانه نقدی پرداخت شود تا توان خرید مردم و کسب وکار تقویت شود اما باید اقتصاد به گونه ای اصلاح شود که درآمد خود مردم چند برابر این یارانه شود و نیازی به آن نداشته باشند.
یعنی به تدریج باید توان کسب و کار مردم جایگزین این یارانه ها شود و تا بلندمدت نباید روی این یارانه نقدی حساب بازکنیم
با توجه به افزایش سطح عمومی قیمتها برای خانوارها، یارانه 45 هزار و 500 تومانی را که در آذر 89 به مردم پرداخت ميشد اگر در ماه شهریور 91 ارزیابی کنید چیزی حدود 30 هزار تومان شده است. وشاید الان حدود 27 هزار تومان شده باشد. یعنی قدرت خرید مبلغ پرداختی که دولت به خانوارها ميداد، کاهش قابل توجهی پیدا کرد.
وقتی قیمت مهمی مثل انرژی افزایش پیدا میکند، طبیعتا نمیشود، هیچ سیاست جبرانی نداشته باشیم. چند راه برای این کار وجود دارد. یکی از راههایش این است که به همه به صورت مساوی پرداخت کنید، اما فقط به این منظور که در یک فاصلهای بنگاهها راه بیفتند؛ یعنی مثلا وقتی ميرسیم به مرحلهاي که دیگر این 45500 تومان دیگر رسیده به 15 و 10 هزار تومان دیگر مردم واقعا از شغلشان درآمد کسب کنند.
این فاصلهاي که دوران گذار است را یارانه نقدی ميتواند جبران کند. ولی اگر عکس این روی دهد، یعنی آنکه روند بنگاهها بدتر شود و وزنی که دولت به صورت یارانه ميدهد افزایش پیدا کند، این خلاف مسیر درستی است که ما باید طی کنیم. یعنی عملا مردم، زندگی روزمره شان بیشتر به پرداختهاي دولت وابسته ميشود که طبیعتا آن پرداختها هیچ رابطهای با کارآیی در سطح خرد و با منبع موجود در سطح کلان ندارد، اگر به عدد قابلتوجهی در زندگی مردم تبدیل شود، انگیزه کار و تلاش را تحتالشعاع قرار خواهد داد.