صحبت
انتخابات كه به ميان ميآيد تمام حوزههاي فعال در جامعه به صورت خودكار و
ناخودآگاه درگير اين موضوع مهم ميشوند. اين مسئله زماني بيشتر
خودنمايي ميكند كه به موعد انتخابات نزديك و نزديكتر شويم؛ در اين برهه
آنها كه ميخواهند حضوري قدرتمند در عرصه انتخابات داشته باشند سعي ميكنند
به نوعي قدرت خود در تمامي حوزهها را به رخ رقبا بكشند و طبيعتاً حوزه
ورزش نيز از اين قاعده مستثني نيست.
جريان انحرافي نفوذ كرده در بدنه
دولت مدتهاست كه در جستوجوي راهي براي حضور در ورزش است. اين جريان كه
پايگاه اجتماعي چندان مطلوبي در بين آحاد مردم جامعه ندارد و به نوعي حتي
مقابل نظرات و آراي مردم كوچه و بازار نيز قرار دارد اين روزها سعي دارد
تا با تأثيرگذاري در امر ورزش و قراردادن مهرههاي خود در رأس كار طوري
وانمود كند كه موفقيتهاي به دست آمده در عرصه ورزش كشور، ثمره كار اين
جريان و حضور آدمهايش در رأس مديريت ورزش است.
شنيدهها حاكي از آن
است كه جريان انحرافي كه خيلي دير به فكر جلب حمايت هواداران ورزش و
بهرهبرداري از احساسات حاكم بر ميدانهاي مسابقات ورزشي افتاده است در
اين ماههاي آخر قبل از انتخابات رياست جمهوري درصدد است با به دست گرفتن
مديريت دو تيم بزرگ استقلال و پرسپوليس از حمايت طرفداران پرشور و
پرتعداد اين دو تيم در تهران و سطح كشور به سود خود استفاده كند. گفته
ميشود جريان انحرافي حتي گزينه مورد نظر خود را براي مدير عاملي پرسپوليس
هم معرفي كرده و نبايد تعجب كرد اگر طي همين روزها جانشين رويانيان از
بيرون باشگاه سر برآورد و پشت صندلي مديرعاملي پرسپوليس بنشيند.
و البته اين اتفاقي است كه در صورت وقوع بايد خيلي زود منتظر تكرار آن و اين بار براي فتحاللهزاده و استقلال باشيم.
آنچه
مسلم است اينكه موفقيت استقلال و پرسپوليس پس از سالها، آن هم در آستانه
انتخابات نهم و سرنوشتساز رياست جمهوري، تنها به نام كساني ثبت ميشود كه
در زمان كسب اين موفقيتها سكان هدايت مديريتي سرخابيهاي پايتخت را در
اختيار داشته باشند، به خصوص اينكه اين دو تيم در حال حاضر با مديران عامل
فعليشان روزهاي پرتنش و پرحاشيهاي را سپري ميكنند، بنابراين كسب
موفقيت در سايه آرامش با مديريت جديدي كه از سوي جريان انحرافي براي آنها
انتخاب ميشود ميتواند پايگاهي مردمي و البته ميليوني را براي آنها دست و
پا كند، پايگاهي كه همانطور كه عنوان شد اين جريان از داشتن آن بيبهره است
و توان به ميدان آوردن آن را نيز ندارد. ولي تصور كنيد جمعيتي را كه پس از
پيروزي استقلال يا پرسپوليس از ورزشگاه آزادي به سمت تهران حركت ميكند به
طور حتم شور و نشاط اين جمعيت نيروي محرك هر موتور در راه ماندهاي
ميتواند باشد. جريان انحرافي كه در به دست گرفتن سكان وزارت ورزش تا حدودي
ناكام ماند حالا دوباره براي تسلط بر ورزش دورخيز كرده است و البته دست
روي يكي از حساسترين نقاط گذاشته، بايد به انتظار روزهاي حساس پيشرو
ماند؛ روزهايي كه بيترديد نقش تأثيرگذاري در اتفاقاتي كه قرار است در
آينده نه چندان دور رخ دهد ايفا ميكند، روزهايي كه بصيرت و دورانديشي
بيش از پيش فوتباليها و جامعه ورزش را ميطلبد.