ناتو شریک حمله نظامی علیه سوریه؟
هجمه تبلیغاتی شدیدی که غرب علیه سوریه آغاز و این کشور را به دخالت نظامی تهدید کرده، چیزی جز اذعان به شکست نیست.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از ندای انقلاب، خبرگزاری "الشرق الجدید" در مقالهای به قلم سرتیپ «امین حطیط»، کارشناس امور استراتژیک منطقه به بررسی احتمالات دخالت و مشارکت ناتو در امکان حمله نظامی به سوریه میپردازد و می نویسد: کشورهای غربی که بیش از ۲۱ ماه است، جنگ خصمانهای را علیه سوریه به راه انداختهاند به تازگی جمعبندی و تجزیه تحلیل تازهای از آخرین وضعیت حاکم بر سوریه آن هم به صورت یکپارچه ارائه دادهاند، طوری که گویا بسیار شتاب دارند تا راه حل بحران سوریه را به نفع هم پیمانان خود خاتمه دهند. راه حلی که با تسویه حساب قضیه فلسطین هم ارتباط دارد. گویا غرب بیش از این نمیتواند در انتظار بماند و برای رسیدن به اهداف خصمانه خود آماده دخالت نظامی به صورت مستقیم یا تدریجی در سوریه است و در این راستا تدابیری هم اتخاذ کرده است، از جمله: – تصمیم ناتو جهت پاسخ به درخواست ترکیه در خصوص نصب سامانههای موشکی پاتریوت در مرزهای سوریه به بهانه محفاظت از مردم ترکیه در قبال حملات احتمالی طرف سوری که مدتی است، نبرد دفاعی خود علیه تروریستهای مسلح را آغاز کرده است و تقریبا همگی این تروریستها توسط ترکیه از حیث جغرافیایی، سیاسی و لجستیکی حمایت میشوند و ترکیه برای آنها به عنوان یک پایگاه محسوب میشود. - تهدید سوریه به سختترین مجازاتها توسط غرب، آمریکا، ناتو و کشورهای اروپایی در صورت استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه تروریستهایی که کشورهای غربی با سرکردگی آمریکا از آنها حمایت و پشتیبانی میکنند. – افشاگری روزنامه صهیونیستی «معاریو» در خصوص برنامه جدید غرب جهت حمله زمینی به سوریه جهت دسترسی و تسلط بر انبارهای سلاحهای شیمیایی این کشور تا به این وسیله به ظن خویش مانع استفاده نظام سوریه از این سلاحها و در اختیار گذاشتن آنها به حزب الله شوند. گفته شده برای اجرای این طرح ۷۵ هزار نیروی نظامی غربی و اسرائیل و شماری از رژیمهای عربی تجهیز و سازماندهی شدهاند. – افزایش هجمه تبلیغاتی علیه سوریه و رواج و اشاعه سقوط احتمالی آن با الفاظ و عباراتی مثل: تا چند لحظه دیگر ... تا چند ساعت آینده...تا چند روز آینده ... تا هفته بعد ... تا دو هفته ... به سقوط آن چیزی باقی نمانده است ... به طوری که عوامل زیادی هم هستند که (هم اکنون از ذکر نام آنها معذور هستیم) به این هجمه تبلیغاتی کمک میکنند. اما قبل از پیشبینی اوضاع جاری در سوریه با توجه به مطالبی که ذکر شد و اینکه آیا واقعا در آینده جنگی در سوریه رخ خواهد داد یا خیر، منطق سلیم حکم میکند تا به چند نکته ژئوسیاسی و نظامی و شرایطی که با آن همراهی میکند، توجه کنیم: - شکست نقشه نظامی گسترده غرب برای سقوط دمشق توسط ۴۰ هزار نیروی مسلح و با پشتیبانی پیشرفهترین تکنیکهای ارتباطی و حمایتهای تسلیحاتی از جمله موشکهای دستی ضد تانک و ضد هوایی توسط غرب؛ نقشهای که در آن بر راه حل برون رفت از بحران سوریه آن هم به نفع طرفهای متجاوز تکیه شده بود. اما ارتش سوریه توانست در حلقه این آتش بر گروههای تروریستی غلبه کند و در کمتر از ده روز به کار هزاران نفر از آنها خاتمه دهد. - شکست طرح آمریکا در برقراری وحدت بین معارضین سوریه در برابر موجودیت سیاسی این کشور تحت نظارت و رهبری کاخ سفید همزمان با اقدامات این کشور در مصر وتونس و لیبی؛ همچنین ناکامی آمریکا در نشان دادن و تبیین مخالفت معارضان سوری با هرگونه دخالت خارجی و رد هرگونه خشونت به عنوان راه حلی برای پایان دادن به بحران سوریه؛ همچنین نفوذ ایران و روسیه در نظام دمشق در مقابل نفوذ آمریکا در میان معارضین از دیگر علل ناامیدی و ناکامی آمریکاست که منجر به عقب راندن و محدود کردن غرب در اقدامات خودسرانهاش در سوریه و تشکیل ائتلاف معارضین سوری و به رسمیت شناختن این ائتلاف توسط برخی کشورها شد. - شکست نقشه امریکا در قطع ارتباط بین محور مقاومت، یعنی ایران و سوریه و مقاومت لبنان با مقاومت فلسطینی و قضیه آن با تمرکز بر جلوگیری از پیوستن حماس به این محور و تاکید بر اینکه ناکامی در ممانعت از پیوستن حماس به محور مقاومت بمنزله چشم پوشی و عقب نشینی از ۷۸% از اراضی سرزمینهای اشغالی فلسطین و پذیرش دولتی با قدرتی محدود محسوب می شود و این نه تنها منجر به انحلال دولت حماس در غزه نخواهد شد، بلکه سایر جناحهای مقاومت فلسطینی را هم به الحاق به این محور تشویق خواهد کرد تا تنها گزینه واقعی و جدی برای آزادی فلسطین فقط گزینه مقاومت باشد. ناظران براین اساس نتیجه میگیرند که غرب به خاطر ایجاد توازن در منطقه و در پی جبران شکستهای خود در عرصه سیاسی و نظامی و استراتژی هجوم هولناک و گسترده بر علیه سوریه دست زده است. آنها تاکید میکنند که شدت خسارات و ضربات وارده به غرب به اندازهای است که کشورهای غربی نمیتوانند آن را نادیده بگیرند و تصور اینکه غرب به راحتی در برابر این شکستها تسلیم شود، هم کمی سخت به نظر میرسد، به ویژه اینکه عرصه بین المللی و به خصوص عرصه منطقهای درمرحله بحرانی به سر میبرد که همان تلاش غرب برای ایجاد خاورمیانه ی جدید و ساختار جدید آن است و به همین خاطر است که غرب در صدد سرپوش گذاشتن بر شکستهای خویش برآمده است. همچنین باید تاکید کرد که غرب رفتار خود را تغییر نداده است، اگرچه خود را در جبههای بین المللی برای مقابله و پاسخگویی در برابر هرگونه احتمالی آماده میکند اما براین باور است که هنوز زمان جنگ و مداخله مستقیم نظامی فرا نرسیده و بلکه حتی وقوع آن را هم بعید و غیرممکن میداند، با این حال غرب تنها راه دخالت را در مداخله نظامی و شعلهور ساختن منطقه میداند تا بتواند به نوعی صحنه را به نفع خود تغییر دهد، اما چون فعلا زمان مداخله نظامی را مناسب نمیداند، آنچه از آن سخن میگوید، صرفا و تنها جنگ روانی است و هدف از این هجمه تبلیغاتی جبران خسارتهای متعدد و ضربات سنگین متحمله و تلاش جهت بازگرداندن توازن به منطقه است، اما جبهه مقابلی که متعلق به سوریه است، اقدامات غرب را چه در عرصه منطقه ای و چه در عرصه بین المللی بیپاسخ نگذاشته است. واکنش سوریه طوری بوده که غرب نتواند به اهداف خود دست یابد. در ادامه به برخی از این موارد اشاره شده است: – تصمیم روسیه در اجرای قرارداد فروش موشکهای استراتژیک به سوریه (موشکهایی که کارایی آنها معادل کارایی موشکهای پاترويوت است). این قرارداد منجر به از بین رفتن محتوای قرارداد ناتو میشود و مانع تغییر معادلات منطقهای به نفع غرب است. – اقدام ایران در شکار هواپیمای بدون سرنشین آمریکا (عقاب قندهار) که تاثیر منفی زیادی بر روحیه آمریکا گذاشت، به طوری که آمریکا در ابتدا مجبور به انکار این ادعا شد و نتوانست به پیروزی ایران در سه عرصه تکنولوژی، نظامی و استراتژیک اعتراف کند. – برخورد آرام و همراه با اعتماد به نفس سوریه در قبال مساله سلاحهای شیمیایی و ناکام گذاشتن غرب در این قضیه به طوری که وجود هرگونه سلاح شیمیایی و استفاده آن در کشتار مردم سوریه را نفی کرد. شایسته است قدری روی عبارت «کشتار مردم سوریه» دقت و تامل کنیم که این مطلب از چشم کارشناسان و افراد آگاه پوشیده نیست ... خلاصه اینکه: آنچه از آن به عنوان مداخله نظامی از جانب غرب مطرح میشود، تنها یک جنگ روانی به حساب میآید و در واقع واکنشی است، به جبران شکستهای غرب، اما غرب به خوبی میداند که دستیابی به اهدافش از راه مداخله نظامی تقریبا محال و غیر ممکن است و راه حل بحران سوریه نیاز به یک جدول زمانی دارد تا همه گروههای تاثیرگذار بر بحران این کشور بتوانند وارد مذاکرات شوند. از این رو تصمیم اخیر آمریکا تحت عنوان ایجاد «جبهه پیروزی» یک طرح تروریستی است تا قبل از ورو به مذاکرات آینده دستان خود را از جنایات به وقوع پیوسته در سوریه کوتاه کند. در پایان باید گفت، جبهه مدافع سوریه در اداره و مدیریت این نبرد دفاعی در همه جوانب سیاسی، نظامی و استراتیژیک و حتی در جنگ روانی علیه غرب به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته است که منجر به این نتیجهگیریها شده است.