وطن امروز:
فعالیتهای رسانهای پیش از موعد خاندان هاشمیرفسنجانی و شخص وی، یک سال مانده به زمان انتخابات در چند دوره گذشته افزایش معناداری یافته است. بخشی از مردم علاقهمند به سیاست چنین واکنشهایی را به مفهوم تاثیرگذار بودن و تصمیمسازی هاشمی در آینده سیاسی کشور تعبیر میکنند اما اوراق تاریخ انقلاب روایتگر دوران افول هاشمی در چند سال اخیر است. تقریبا بعد از 9 دی، همه سیاستمداران عاقل و علاقهمند به حضور مستمر در عرصه سیاست کشور از بازی فاش زیر بلیت این خاندان بشدت پرهیز کردهاند به نحوی که هاشمیها برای باقی ماندن در اذهان عمومی ناچار به انجام عملیاتهای انتحاری پیدرپی شخصیت شدهاند. مصاحبههای متنوع و مختلف با رسانههای صهیونیستی و آویزان شدن به روزنامهها و سایتهای درجه 3 اصلاحطلبان که از تیراژ خوب و قدرت تاثیر مناسب در جامعه برخوردار نیستند تنها به همین علت در دستور کار قرار گرفته است. به قول معروف از «دل برود هر آن که از دیده برفت» منتها تفاوت این مثل در بیان تاریخ این خاندان آنجاست که هاشمیها اول از «دل» مردم بیرون رفتند و حال چیزی نمانده به لطف جفتکهای سیاسی فتنهگران و مدیریت بینظیر صحنه سیاست کشور، از دیدهها نیز اندکاندک حذف شوند.
شیوه مدیریت جمهوری اسلامی در برخورد با ناراضیان و ناسازگاران با وزن سیاسی بالا به اندازهای برنامهریزی شده است که از قابلیت تدریس در محیطهای دانشگاهی برخوردار است. در هر سیستمی همیشه تعدادی عنصر ناراضی که تمایل به برهم زدن شیوه بازی سیاست و تحمیل روشهای خود به سایرین دارند، یافت میشوند.
بدترین شکل مقابله، مبارزه خشونتزاست و در مقابل قطعا بهترین شکل اداره، مدیریت فرد و اطرافیانش با توسل به حداقل درگیری و فضاسازی حداکثری است. بهترین نمونههای اداره ناراضیان در تاریخ انقلاب، نمونه کنترل حسینعلی منتظری و کاظم شریعتمداری است. هر دو این افراد در مقایسه با ناراضیان فعلی از دفتر و دستک باشکوهی به علت تکیه زدن بر کرسی مرجعیت و پتانسیل براندازی بالاتری برخوردار بودند. با وجود اینکه امام خمینی(ره) از قدرت کافی برای مقابله رو دررو برخوردار بودند شأن مبارزه حکم میکرد تصمیماتی اتخاذ شود که حداقل ریزش مردمی را در پیش داشته باشد. پس سلب مرجعیت و حصر خانگی به عنوان آخرین مرحله مقابله با فتنه شریعتمداری در نظر گرفته شد در شرایطی که عدهای تندرو که اتفاقا خود را دلسوز نظام و امام نیز میشمردند از «اعدام انقلابی» این افراد و اطرافیان درجه یک سیاسیشان حمایت میکردند. تیتر یک خبر رسانههای دشمن مثل بیبیسی و العربیه شدن به بهانه دیدار با جمعی مجهول از ایثارگران یا عدهای ناشناس به نام فارغالتحصیلان ادوار دانشگاه آزاد یا نمایندگان هیات علمی فلان دانشکده، خبر از صحت و دقت مهندسی نظام در خلع سلاح دوستانه عناصر ناراضی و انزوای سیاسیشان دارد. تاریخ نشان از این دارد که افراد در شرایطی وارد جنگ روانی- رسانهای با مردم به محوریت فرزندان و نزدیکان خود میشوند که «ابزار» یا «پتانسیل» کافی برای قدرتنمایی باقی نمانده باشد. در حالی که صدای «بوم بوم» این طبل توخالی به گوش برخی از اصحاب سیاست هنوز سنگین و قدرتمندانه میرسد! واقعیت این است که سطح جنگ رسانهای از ناامنی خیابانی پایتخت به «دیزی چرب و چیپس و پفک» پسر زندانی حاج آقا در بیمارستان نزول کرده تا شاید تحت فشار «چربی دریافتی اضافی»؛ یک هاشمی، زیر آنژیو سکته کند یا از بوی «توالت فرنگی و حشرهکش» زندان خفه شود و چند روزی خوراک برای دوام سیاسی تهیه شود. کفگیر استوانههای
فتنه گری به ته دیگ سیاست خورده و دوام وابسته به «جان دادن» عزیز کردههاست. تحلیلها نشان میدهد جبهه انقلاب به درستی زمان قطع بازوان جنگ رسانهای خاندان هاشمی را تشخیص داد. به زندان افتادن فائزه و مهدی که به هیچ وجه از وزن سیاسی یا حتی محبوبیت اجتماعی در جامعه برخوردار نبودند موجب شد برای حریف گزینهای به جز تمکین به قانون باقی نماند چون رودررویی با قانون در چنین شرایطی موجبات ریزش شدید حداقل اطرافیان باقیمانده را فراهم میکرد. نگارش نامه کذایی مادر مهدی و فائزه یا مصاحبه با عنوان «بچههای من هم مثل بچههای مردم» یعنی پایین آمدن اجباری از پلههای قدرت به واسطه فشار منطق استوار بر ارزشهای انقلاب اسلامی! توجه کنید همان پدری ناچار به بر زبان آوردن چنین «برابری دردناکی» شده است که برابر دستگیری و به زندان افتادن داماد خاندان هاشمی یا کرباسچی که وی را فرزندخوانده سیاسی حاج آقا میخواندند حاضر به پذیرش همسطحی با ملت نشده بود. آنها که سعی در القای این موضوع دارند که جبهه انقلاب از برخورد مستقیم با هاشمی یا کروبی و موسوی «ترس» دارد، خواسته یا ناخواسته در زمین حریف بازی میکنند. بزرگترین «عمل» هاشمی و دوستان در شرایط فعلی سرمایهگذاری بر گزینه «خشونتزایی» و سر باز زدن مردم از فرمان رهبری با عنوان شیرین «کمکرسانی به فرمانده» است. چه بسا در نظر داشته باشند با تحریک مردمی و بالا بردن فتیله جنگ روانی شرایطی مشابه آبان 76 قم را با واسطه قرار دادن هواداران خود هاشمی فراهم سازند. «بصیرت» حکم میکند در شرایط اقتدار نظام جمهوری اسلامی و رهبر بزرگش، درگیر صحنهسازیهای مزورانه حریف از قدرت افتاده داخلی نشده و چشم به عرصههای نبرد جهانی بدوزیم. اینها فریادهای آخرین یک غریق پیش از استغراق کامل است. در میان مدیریت فرمانده دعا کنیم و اطاعت، کفایت میکند. یا علی از تو مدد