وطن امروز:
محسن جندقي
گوجه فرنگی آنقدر گران شده بود که با 10 کیلوگرم گوجه میشد یک ربع سکه طلا خرید. حباب قیمت گوجه موجب جنب و جوش مسؤولان شد و حتی در صحن علنی مجلس درباره چرایی افزایش بیرویه نرخ گوجه از بالاترين مسؤول اجرایی مملکت سوال شد. رئیسجمهور در همان جلسه جمله معروف «نزدیک خانه ما گوجه ارزان است» را بر زبان جاری کرد و در هیات دولت درباره ورود به بازار گوجه فرنگی و مبارزه با گرانفروشی، تصمیات گوجهای گرفته شد. واکنش رئیسجمهور در آن برهه بر ترکیدن حباب قیمتی این محصول کشاورزی تاثیر بسزایی گذاشت و قول وی مبنی بر ایجاد آرامش در بازار میوه و ترهبار موجب شد سودجویی سودجویان بیش از چند روز دوام نداشته باشد. شخص اول اجرایی کشور به مردم اطمینان داده بود این مشکل بزودی حل خواهد شد و حتی توصیه کرد برای خرید گوجه هیچ کس عجله نکند چون ارزان خواهد شد و همه دیدند این اتفاق افتاد. به مردم در روزی که به آرامش روحی احتیاج داشتند، خوراک روانی مناسبی داده شد و بازار گوجه آرام شد.
اما در بازار ارز چه اتفاقی روی داده است؟ واحد پول سایر کشورها در هر کشوری وسیلهاي حیاتی برای انجام مبادلات تجاری و سایر هزینههاست. قطعا یک اروپایی وقتی بخواهد حتی برای تفریح به آمریکا برود واحد پول خود را به دلار تبدیل خواهد کرد و این وضع برای تبادل کالا و ایجاد تجارت امری ضروری است. در بین کشورها تفاوت نرخ واحدهای پولی از معادلهای علمی و نه هیجانی پیروی میکند و ثبات در نرخ ارزها ابتداییترین اصل در مبادلات است.
این طبیعی است که کشورها برای حفظ ارزش پول ملی تلاش میکنند و قطعا هیچ کشوری خود را مستقل مطلق نمیداند و به روابط با سایر کشورها احتیاج دارد. اینکه تولید داخلی و بازار ما به ارتباط با سایر کشورها احتیاج دارد یک نیاز اقتصادی یکطرفه نیست و به این ارتباط اقتصادی و تجاری، همه کشورها حتی ابرقدرتها هم احتیاج دارند. بدینترتیب افزایش نرخ ارز و سقوط ارزش پول ملی میتواند از لحاظ اقتصادی ضربات جبرانناپذیری به جامعه وارد کند که تورم و گرانی بیحد و حصر را که امروز مشاهده میکنیم نتیجه همین بیثباتی و عدم اطمینان به مسؤولان است. مسؤولان کشور به گونهای رفتار میکنند که گویا نمیدانند چه اتفاقی در بازار در حال روی دادن است، آیا بازار آشفته و بیثبات در همه صنوف و افزایش قیمتها و عدم نظارتها را کسی میبیند؟ سکوت و انفعال دولت و مسؤولان به گونهای است که گویی از این بیثباتی استقبال میکنند. مردم انتظار دارند دولت با اتخاذ سياستهاي درست و عدم فرافكني، فرصت را از فرصتطلبان خرد و كلان براي سودجويي بگيرد و مانع از تكرار تجربهاي چون ورود بانكها به بازار دلار، ناتواني دركنترل افزايش قيمت مرغ و گوشت و كمبود خوراك دام شود كه هر يك از اينها نقطه ضعف مديريتي در كارنامه دولت به شمار ميرود. فریاد سکوت مسؤولان امروز بیشتر از «سرخط خبرها»ی آن طرف آبیها شنیده میشود، چراکه هیچ حرکتی از سوی دولتیها دیده نمیشود تا نتیجهای حداقل روانی در جامعه داشته باشد. آیا ارز و وضع بازار مانند گوجه فرنگی اهمیت ندارد؟ آیا امروز زمان اتخاذ تصمیمی گوجهای فرا نرسیده است؟ زمان تصمیمگیری مسؤولانه برای ایجاد آرامش در بازار ارز چه موقع است؟ آیا مسؤولان اجرايي کشور نباید برای ایجاد آرامش در جامعه، به مردم اطمینان بدهند که طرحهایی در دست اقدام دارند. آیا بازار هم اکنون به یک شوک مسؤولانه احتیاج ندارد؟ آیا وضع فعلی کماهمیتتر از زمان بحران(!) گوجهفرنگی است؟ قطعا درباره وضع فعلی، سوالات بسیاری است که مسؤولان باید به آن پاسخ دهند اما نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که مسؤولان اجرايي قبل از تبدیل شدن این چاله به چاهی بحرانی باید سکوت دلخراش را بشکنند و اقدامی انقلابی انجام دهند، اگر بخواهند.
تانيايي گره ازکاربشروانشود