کد خبر: ۵۲۳۷۵۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/

کسی که بر خدا توکل کند، مغلوب نمی‌شود

از امام باقر ع روایت شده است: کسی که بر خدا توکل کند مغلوب واقع نمی‌شود؛ و کسی که به خدا پناه جوید، شکست‌خورده و فراری نخواهد شد.

حجت الاسلام سوزنچیگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب امروز به آیه 48 سوره احزاب پرداخته شده و در آن آمده است:

وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ كَفی‏ بِاللَّهِ وَكيلاً

سوره احزاب (33) آیه 48

ترجمه
و کافران و منافقان را اطاعت مکن و از آزار و اذیت‌شان بگذر و بر خدا توکل کن؛ و کافی است که خداوند وکیل [کارساز] باشد.

حدیث

1) از امام حسن عسکری روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند: ... هنگامی که رسول الله مسجد مدینه را بنا کرد و دری برایش قرار داد و مهاجران و انصار هم هریک دری به سوی مسجد باز کردند، خداوند عز و جل خواست حضرت محمد و آل ایشان را به فضیلتی متمایز گرداند، پس جبرئیل از جانب خداوند متعال نازل شد که درها را از مسجد رسول الله ص ببندید قبل از اینکه عذابی بر شما نازل شود. پس اولین کسی که رسول الله به سراغش فرستاد تا در را ببندد، عباس بن عبدالمطلب بود؛ او گفت: [دستور] خدا و رسولش را گوش می‌دهم و اطاعت می‌کنم (سمعاً و طاعتاً) و فرستاده‌ای که سراغش رفت معاذ بن جبل بود.
مدتی بعد عباس عبور ‌کرد و دید حضرت فاطمه س جلوی درب منزلش نشسته و حسن و حسین همراهش نشسته‌اند. گفت: چه شده اینجا نشسته‌ای؟ نگاهشان کنید: گویی ماده شیری است که بچه‌شیرهایش جلویش هستند. گمان کرده‌ای رسول الله عمویش را خارج می‌کند و پسرعمویش را داخل نگه می‌دارد؟
رسول الله ص به آنها رسید و فرمود: چه شده اینجا نشسته‌ای؟
حضرت زهرا س فرمود: منتظر دستور رسول الله برای بستن درها هستم.
ایشان فرمودند: خداوند دستور به بستن درها فرمود و از این میان رسول خود را استثنا کرد؛ و شما جان رسول الله هستید.
اندکی بعد عمربن خطاب آمد و گفت: من دوست دارم وقتی شما به محل نماز خواندنتان می‌روید شما را نگاه کنم. اجازه بدهید پنجره‌ای را به مسجد باز نگه دارم!
حضرت فرمود: خداوند اجازه نداده است.
گفت: به اندازه صورتم؟
فرمود: خداوند منع فرموده است.
گفت: به اندازه‌ای که با یکی از چشمانم نگاه کنم؟
فرمود: خدا منع فرموده است؛ واگر می گفتی به اندازه سر سوزنی، باز هم اجازه نمی‌دادم، و به کسی که جانم به دست اوست سوگند، من شما را خارج و آنها را داخل نکردم، بلکه خداوند شما را خارج و آنها را داخل کرد. سپس فرمود: برای احدی از کسانی که به خدا و روز قیامت ایمان دارند سزاوار نیست در حالی که محتلم هستند شب را در این مسجد به صبح آرند مگر محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و برگزیدگان از آل ایشان، همان پاکان از اولاد ایشان، علیهم‌السلام.
امیرالمومنین ع ادامه داد: در این جریان، مومنان رضایت دادند و تسلیم شدند، اما منافقان به خشم آمدند و ناراحت شدند، و نزد همدیگر رفتند و گفتند: آیا نمی بینید که محمد ص دائما فضائلی را به پسرعمویش اختصاص می‌دهد تا ما را با شرمندگی کنار بزند، به خدا سوگند اگر در زمان حیاتش سخنش را اجرا کنیم بعد از وفاتش با آن مخالفت خواهیم کرد؛ و عبدالله بن اُبَیّ [منافق معروف] هم که به سخنشان گوش می‌داد لحظه‌ای عصبانی می‌شد و لحظه‌ای آرام می گرفت و به آنها می‌گفت: همانا محمد یک آدم خدایی (متألّه) است، مبادا رودررو با او درافتید، چرا که هرکس با یک فرد خدایی رودررو درافتد زیانکار و حسرت‌زده بازخواهد گشت و روزگارش تباه خواهد شد؛ آدم زیرک و باهوش کسی است که خشم خود را فرو برد و منتظر فرصت بماند. در این حال بودند که یکی از مومنان، زید بن ارقم، بر آنها وارد شد و گفت: ای دشمنان خدا! خدا را تکذیب می‌کنید و به رسول الله ص طعنه می‌زنید و در دین او حیله می‌ورزید؟ به خدا سوگند که رسول الله ص را از وضع شما خبردار خواهم کرد.
عبدالله بن اُبَیّ و آن جماعت گفتند: به خدا سوگند اگر خبردارش کنی تکذیبت می‌کنیم و نزد او سوگند خواهیم خورد و آنگاه حرف ما را قبول می‌کند، سپس به خدا سوگند کسانی را می‌آوریم که علیه تو شهادتی دهند که مستلزم قتل یا بریدن دستت و یا جاری کردن حد بر تو باشد.
با این حال زید نزد پیامبر ص آمد و حکایت عبدالله بن ابی و اصحابش را به ایشان گفت و خداوند نازل فرمود: «اطاعت مکن از کافران» [یعنی] کسانی که – ای محمد – وقتی آنان را به ایمان به خدا و دوستی با تو و دوستانت، و دشمنی با دشمنانت دعوت می‌کنی، آشکارا در مقابلت می‌ایستند «و منافقان» [یعنی] کسانی که در ظاهر از تو اطاعت می‌کنند و در باطن با تو مخالفت می‌ورزند «و بگذر از آزار و اذیت‌شان» [یعنی] آن سخنان زشتی که در مورد تو و خانواده‌ات از آنان واقع شد «و بر خدا توکل کن» در به نهایت رساندنِ کار تو و استوار ساختن حجت تو؛ که همانا مومن کسی است که حجتش پیروز خواهد شد، هرچند [خودش] در دنیا مغلوب واقع شود، چرا که عاقبت برای اوست؛ زیرا غرض از سختی‌هایی که مومن در دنیا می‌بیند رسیدن به نعمت جاودانه در بهشت است و این برای تو و آل تو و اصحاب تو و شیعیانشان حاصل خواهد شد...

التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص17-19

2) از پیامبر ص روایت شده است: مومنی که با مردم رفت و آمد دارد و بر آزار و اذیتشان صبر می‌کند اجرش بیش است از کسی که با آنها رفت و آمد ندارد و بر آزار و اذیت آنها هم صبر نمی‌کند.

مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص193

3) سعد الخیر یکی از اصحاب امام باقر ع است که نامه‌ای خدمت ایشان می‌فرستد و ظاهرا از نامردی‌های مردمان منطقه خویش گلایه می‌کند. حضرت پاسخی برای او می‌نویسند که در فرازی از آن آمده است: و بدان – خدا رحمتت کند- که محبت خدا به دست نمی‌آید مگر با بغض بسیاری از مردم، و به ولایت او نمی‌توان رسید مگر با دشمنی آنان، و تحمل این در ازای آن برای آنان که اهل دانستن‌اند خُرد و آسان است. برادرم! همانا خداوند عز و جل در امت هر پیامبری شماری از اهل علم را قرار داد که هر که را گمراه شود به هدایت می‌خوانند. بر آزار و اذیتهای آنان صبر می‌کند؛ دعوت‌کننده به سوی خدا را اجابت می‌کنند و خود به سوی خدا دعوت می‌نمایند؛ پس آنها را بشناس – خدا رحمتت کند – چرا که آنان در جایگاهی رفیع‌ند هرچند که دنیا آنان را در جایی پست نگه داشته باشد؛ همانا آنان با کتاب خدا مردگان را زنده می کنند و با نور خدا کورها را بینا می‌سازند؛ پس چه بسیار کُشتگان ابلیس را که زنده کرده‌اند؛ و چه‌بسیار گمراه سرگردانی را که هدایت نمودند؛ جان خود را پیش روی مهلکه بندگان بذل می‌کنند و چه نیکوست اثر آنان بر بندگان و چه زشت است اثر بندگان بر ایشان.   الكافي، ج‏8، ص56

4) از امام باقر ع روایت شده است: کسی که بر خدا توکل کند مغلوب واقع نمی‌شود؛ و کسی که به خدا پناه جوید، شکست‌خورده و فراری نخواهد شد. جامع الأخبار(للشعيري)، ص118

 

تدبر

1️⃣ شروع این سوره با همین تعبیر بود که ای پیامبر از کافران و منافقان اطاعت مکن؛ که در آنجا اشاره شد که این تعبیر نشان می‌دهد که اولا منطق واحدی بر رفتارهای کافران و منافقان وجود دارد؛ و ثانیا پیامبر باید مراقبت کند که آن منطق، مبنای تصمیم‌گیری‌های خودش و مومنان نشود و اینکه در همانجا هم بعد از این دستور، از پیامبر خواست که بر خدا توکل کند و خدا را کافی دانست، نشان از سختی آن دستور اول داشت. در این آیه همان دو مضمون را آورد با این تفاوت که بین دو توصیه فوق عبارت «وَ دَعْ أَذاهُمْ: آزار و اذیتشان را رهاکن» را افزود.

این تکرار و آن افزوده شاید می‌خواهد نشان دهد که: هم این اطاعت نکردن از منطق کافران و منافقان چقدر اهمیت دارد، و هم اینکه گمان نکنید که این اطاعت نکردن از آنان بدون دردسر خواهد بود؛ آنان حتما کارشکنی‌هایی خواهند کرد و آزاری از آنان به تو خواهد رسید، اما اینها تو را از پیمودن این مسیر سست نکند، به این آزار و اذیت‌ها بی‌اعتنا باش و بر خدا توکل کن که او خودش همه چیز را جبران خواهد کرد.

ثمره اخلاقی اجتماعی

کسی که می‌خواهد در راه خدا گام بردارد، باید انتظار اذیت‌های جدی از جانب دشمنان خدا را داشته باشد؛ و این دشمنان خدا، تنها کافران و دشمنان علنی خدا نیستند؛ بلکه منافقان، و کسانی که در ظاهر خود را همراه نشان می‌دهند نیز در عرض کافران، اما به اسم دین و دینداری، به آزار و اذیت مشغول خواهند بود!

 

2️⃣ ترکیب «أذاهم» هم می‌تواند اضافه به فاعل (آزار و اذیتی که آنها انجام می دهند) باشد و هم اضافه به مفعول (تو آنها را آزار دهی)؛ و نه‌تنها در احادیث معصومین ع، بلکه در مفسران هم از همان صدر اسلام، هر دو تفسیر مطرح شده است
(مثلا تفسیر اول توسط مجاهد، به نقل البحر المحیط، ج8، ص488؛ و تفسیر دوم توسط کلبی، به نقل مجمع‌البیان، ج8، ص568) در هر دو صورت، مراد از این تعبیر، دلداری دادن به پیامبر ص و دعوت ایشان به صبر است؛ در صورت اول، از او می‌خواهد اهمیتی به آزار و اذیتی که از آنان می‌رسد ندهد؛ و در صورت دوم، از او می‌خواهد که در مقابله با آنها تعجیل نکند.

نکته) واضح است که نهی از اذیت کردن آنها، به معنای این است که فعلا اقدام به مقابله به مثل نکند؛ و اصل «مقابله به مثل کردن» به هیچ عنوان اقدام غیراخلاقی‌ای نیست (چنانکه در دفع تجاوزگران هم تعبیر «به همان اندازه تجاوز کنید» آمده است؛ بقره/194) و اگر پیامبر ص از آن نهی شده، نه نهی از مردم‌آزاری، بلکه نهی موقت از «مقابله به مثل کردن» و توصیه به صبر بیشتر در برابر آزار و اذیت‌هاست؛ لذاست که در برخی از احادیث که این آیه را به این معنا دانسته‌اند، حکم آن را با آیاتی که اجازه جهاد داده، منسوخ اعلام کرده‌اند.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۷
0
0
توکل به خداوند دانای جهان آفرینش برای رسیدن به موفقیت و پیروز ی هر کار مشروعی باید با خرد ورزی و آگاهی به خداشناسی قرآنی و پایبندی صادقانه به لوازم قرآنی این خدا شناسی همراه باشد.
در حال فراهم بودن شرط فوق می توان برای رسیدن به خواست خود از راه این توکل، چنانچه علم و حکمت خداوند در زمینه ی مصلحت شناسی موضوع توکل اقتضای اجابت را داشته باشد ، امید داشت.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین