داستان

مردی در عالم رویا فرشته­ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده­ای ...
کد خبر: ۴۰۷۳۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۲

هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.آن‌ها براى این که...
کد خبر: ۴۰۷۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۲

کد خبر: ۴۰۷۳۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۲

دو دوست با پای پیاده از جاده­ای عبور می­کردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود سخت آزرده شدد ولی...
کد خبر: ۴۰۷۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۲

کد خبر: ۴۰۶۸۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۱

کد خبر: ۴۰۶۸۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۱

کد خبر: ۴۰۶۸۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۱

کد خبر: ۴۰۶۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۱

کد خبر: ۴۰۶۸۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۱

مرد با عصبانیت دست كودك را گرفت و چندین مرتبه ضربات محكمی بر دستان كودك زد بدون اینكه متوجه آچاری كه در دستش بود شود.در بیمارستان كودك به دلیل...
کد خبر: ۴۰۶۸۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۱

از سیاره‌ی دیگر آمده‌ام، شاید تعجب بکنید وقتی که بدانید ...
کد خبر: ۴۰۶۰۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۸

سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود. پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و...
کد خبر: ۴۰۶۰۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۸

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.
کد خبر: ۴۰۶۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۸

قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمیرسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می‌ایستادم و گوش میکردم و لذت میبردم ...
کد خبر: ۴۰۶۰۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۸

صدا پاشنه‌ی چکمه‌هاش را می‌شنیدم. می‌دوید صِدام می‌کرد. آن‌طرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین...
کد خبر: ۴۰۶۰۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۸

کد خبر: ۴۰۶۰۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۸

کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوش‌شان رسانید...
کد خبر: ۴۰۵۶۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۷

اشکالی ندارد من زیباترین زن جهان خواهم شد و او فقط به من نگاه میکند...
کد خبر: ۴۰۵۶۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۷

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!...
کد خبر: ۴۰۵۶۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۷

قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمیرسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می‌ایستادم و گوش میکردم و لذت میبردم ...
کد خبر: ۴۰۵۳۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۶

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین