جام جم آنلاين: گوشمان پر است از خبرهاي خوب، دهانمان شيرين است از طعم خوش اتفاقات دلچسب، اما دستمان خالي است. دستمان خالي است چون سلسلهوار، خبرهايي به ما ميرسيد كه مثل حباب، سست و بيپايه بود؛ يك تلنگر كه به اين حبابها خورد، از هم پاشيد.نمي دانم چرا به اين حبابها دل خوش كرده بوديم، با اينكه ميدانستيم معمولا در حوزه زنان اتفاق بزرگي كه معجزه كند، روي نميدهد.
ما رسانهايها ديده بوديم كه هرگاه برنامهاي براي بهبود شرايط زندگي زنان نوشته ميشود يا آنقدر خام است كه خيلي زود مخالفان زير بار انتقادها لهاش ميكنند، يا وقتي پخته است، عزم جزمي براي به ثمر نشاندن آن وجود ندارد.
اما با اين حال دوباره نوشتيم كه بزودي ساعت كاري زنان شاغل كم ميشود تا آنهايي كه همسر و فرزند معلول يا بيمار صعبالعلاج دارند يا خودشان خانواده را سرپرستي ميكنند، اميدوار باشند كه ساعت كارشان از 44 ساعت در هفته به 36 ساعت ميرسد.
ولي اين نيز يك حباب بود كه ما بيهوده روي ديوارش يادگاري نوشتيم. اين حباب ديروز تركيد و اين خبر را به گوشمان رساند كه اين طرح به محض مطرح شدن در هيات وزيران از دستور كار دولت خارج شد تا در كنار ساير طرحهاي از دستور خارج شده، بايگاني شود و گرد فراموشي رويش بنشيند.
حالا ما ماندهايم با خبري كه نوشتيم و مردمي كه اميدوارشان كرديم. مركز امور زنان در چند سال اخير همواره گزارش عملكردهايي داده تا تحسين همگان را برانگيزد اما آنچه كه در جامعه لمس ميشود نه اتفاقات تحسين برانگيز، بلكه تكرار همان شرايط و دشواريهاي قبل براي زنان است.
براي همين است كه ما استنباطمان بر درجا زدن در حوزه زنان است با اين تفاوت كه حالا اخبار مربوط به زنان رسانهاي ميشود تا اقدامات، بزرگتر و پرابهتتر به نظر برسد.
براي يك رسانه، دروغگويي بدترين و ناخوشايندترين صفت است، براي يك نهاد دولتي نيز طرح هاي بدون اجرا؛ اما حالا هم اين برچسب به ما رسانهها چسبيده و هم آن اشكال به اين نهاد دولتي.
هر چند براي ترميم اعتمادها دير نيست. شايد اين راه خوبي باشد كه مركز امور زنان به جاي در بوق و كرنا كردن طرحهايي كه هنوز عاقبتشان معلوم نيست، به انجام كارهاي پژوهشي روي بياورد تا بلكه از دل نتايج حاصل از پژوهش، طرحهاي پخته و مفيد به حال زنان بيرون بيايد .
مريم خباز - گروه جامعه