1- هر چند كه متن گزارش سرّي كميته وينوگراد درباره جنگ 33 روزه منتشر نشد، اما در
نسخه ويرايش شده و منتشره، چند جمله كليدي وجود دارد. كميته وينوگراد 17 سپتامبر
2006 (26 شهريور 1385 - يك ماه پس از جنگ 33 روزه) آغاز به كار كرد و 8 ماه بعد، پس
از مصاحبه با 70 مقام سياسي و نظامي از جمله ايهود اولمرت نخست وزير وقت، گزارش
مقدماتي خود را در 13 مارس 2007 (10 ارديبهشت 1386) منتشر كرد. 6 ماه بعد، گزارش
مفصل تري منتشر شد كه البته موارد سرّي از آن حذف شده بود. اين گزارش فراتر از
اعلام شكست ارتش اسرائيل، از يك فاجعه خبر مي دهد. «رهبري سياسي در جنگ 33 روزه
دچار بحران و سردرگمي بود. اولمرت مسئول اصلي شكست در جنگ است. با وجود طراحي و
هماهنگي 4 ماهه، اين جنگ فاقد طرح روشن و راه كارهاي جايگزين بوده است. هماهنگي و
تناسبي ميان سناريوها و آنچه در عمل در جريان بود، وجود نداشته است. ارتش اگرچه با
برنامه ريزي قبلي وارد جنگ شد اما با سردرگمي رفتار كرد. دكتريني براي خروج از جنگ
وجود نداشت. ما در برابر حملات موشكي حزب الله ناتوان بوديم. تصميم استراتژيكي وجود
نداشت».
گزارش آن روز وينوگراد تير خلاص به رهبري سياسي اسرائيل بود و اين رهبري پس از آن
هرگز زنده نشد. نشان به آن نشان كه 2 سال بعد وقتي جنگ غزه آغاز شد، تزيپي ليوني
وزير خارجه گفته بود «براساس برآورد دستگاه هاي امنيتي مي توان حماس را ظرف 3 يا 4
روز نابود كرد». استناد او به اظهارات مئير داگان رئيس موساد بود كه در ديدار با
مقامات مصري در منطقه طابا ادعا كرد «مرگ حماس نزديك است و جنگ با آنها بيش از يك
هفته طول نخواهد كشيد». آن جنگ اما 22 روز طول كشيد و حماس به عنوان اسطوره جديد
مقاومت از بطن همين جنگ سر بلند كرد. هنگامي كه رژيم اسرائيل مجبور به اعلام آتش بس
و شكست در جنگ عليه باريكه اي به طول 40 كيلومتر و عرض 6 تا 11 كيلومتر شد، روزنامه
هاآرتص بر نكته مهمي انگشت گذاشت. «مشكل تنها اولمرت نيست بلكه مشكل ما اين است كه
نمي دانيم چگونه جنگ هاي خود را به پايان ببريم تا به شكست تفسير نشود. دستاوردهاي
60 ساله ما با اين جنگ از بين رفت». اولمرت 4 سال پس از آن تجربه تلخ مي گويد «از
شنيدن برخي اظهارات دولتمردان براي جنگ و ايجاد يك داستان اغراق آميز عميقاً نگران
شده ام. نتانياهو و باراك مردم ما را وحشت زده كرده اند».
2- هيئت حاكمه اسرائيل- اعم از موافق جنگ و مخالف خوان- عزاي چه چيزي را گرفته اند؟
آوي ديختر وزير دفاع غيرنظامي جديد اسرائيل مي گويد «اسرائيل با خطرات امنيتي از
جانب سوريه و لبنان و غزه مواجه است اما خطر ايران بسيار جدي تر است. از هنگام
برپايي اسرائيل، اين نخستين بار است كه موجوديت ما به خطر افتاده است». بي ترديد
ايران نقش منحصر به فردي در زدن تيشه به كمر رژيم اسرائيل دارد اما واقعيت اين است
كه تهديد در درون مرزهاي جعلي اسرائيل بومي شده است، همچنان كه بحران چند لايه در
اطراف اين رژيم زبانه مي كشد. اسرائيل رژيم منحصر به فردي است. تنها حاكميتي در
جهان است كه «ملت» ندارد و پس از تأسيس - اشغال سرزمين ملتي ديگر- اقدام به جعل ملت
كرده است! اغلب آنها كه از اتيوپي و روسيه و آمريكا و اروپا و آمريكاي لاتين به
سرزمين هاي اشغالي آمدند، به خيال زندگي توأم با آسايش و رفاه به اين سرزمين مهاجرت
كردند. بنابراين كش چنين ملتي! بند به كمترين ناامني اقتصادي و سياسي است و در صورت
مزمن شدن احساس ناامني و آشفتگي، همان هويت ملي نيم بند درمي رود! تنها در صحنه
خيابان نبود كه به عنوان اتفاق منحصر به فرد جهاني، 12 صهيونيست طي همين چند ماه
اخير اقدام به خودسوزي و خودكشي كردند. در سطح رهبري و حاكميت نيز بي سابقه ترين زد
و خوردهاي سياسي در رژيم به شدت پنهانكار و امنيتي اسرائيل آشكار شد و مقامات سياسي
و نظامي اين رژيم با تعابيري نظير احمق، ديوانه، رواني، ياوه گو و... از يكديگر ياد
كردند. اين حجم از مجادله در رژيم به غايت امنيتي تل آويو بي سابقه است همچنان كه
سابقه ندارد آنها به جاي توسل به اصل غافلگيري، شيپور جنگ را- آن هم از سر گشاد-
بنوازند.
آنها به وضوح وحشت زده اند، همچنان كه روزنامه، يديعوت آحارونوت هفته گذشته نوشت
«حزب الله در جنگ 33 روزه زهر چشم بدي از مقامات اسرائيل گرفته است.» صهيونيست ها
در حالي با حزب الله پنجه در پنجه درانداختند كه خاطرشان از رژيم حسني مبارك جمع
بود و مي دانستند دستگاه امنيتي عمرسليمان چگونه حلقه محاصره غزه را كامل كرده است.
اما امروز در قاهره صداي حاكميت اسلامگرايان با شعار الله اكبر بلند شده است. راه
اندازي بحران در سوريه نيز پس از 18ماه، هراس استراتژيك مقامات تل آويو را افاقه
نكرد هيچ، كه بيم آن مي رود سوريه جديد قدرتمندتر و تهاجمي تر از گذشته قد علم
كند.تصور كنيد در چنين فضايي، انبار خشم ملت فلسطين منفجر شود يا حتي شهروندان!
يهودي بر فلسطيني ها پيش دستي كنند و در برابر هيئت حاكمه تل آويو به سيم آخر
بزنند. 12 صهيونيستي كه بنزين بر سر خود ريختند و خود را به آتش كشيدند، سيگنال هاي
ضد امنيتي رعب آوري را مخابره كردند كه براي دريافت و رمزگشايي از آنها نياز به شين
بث (سرويس امنيت داخلي اسرائيل) نيست. پيام اين اغتشاش هاي آميخته به خودزني اين
بود كه ايدئولوژي اسرائيل بزرگ حتي درون ديوارهاي بتوني حائل ترك برداشته است.
چگونه مي توان از معترضان چند مليتي زهر چشم گرفت؟ تصويرسازي از جنگ و توزيع ماسك و
انتشار پيامك هاي هشدار درباره حملات موشكي و برجسته سازي خبرهاي گاه و بيگاه
درباره آزمايش سپر موسوم به گنبد آهنين! حتي مخالفان جنگ در تل آويو هم به اين
تصويرسازي و ارعاب كمك مي كنند تا دوباره فضاي بسته امنيتي به تل آويو برگردد و
گنبد آهنين سياسي- امنيتي در پايتخت برقرار شود. رژيم تل آويو در واقع اكنون چند
ميليون تبعه صهيونيست خود را گروگان گرفته و آنها را از حركت گريز از مركز مي
ترساند. دولت در واقع حكومت نظامي اعلام كرده و پيشاپيش فيگور خودكشي گرفته تا ديگر
كسي خودكشي نكند. آنها موازنه وحشت را با شهروندان! خود برقرار كرده اند در حالي كه
بهتر از هر كس مي دانند جرئت جنگ با هم پيمان بزرگ تر حزب الله و حماس را ندارند.
3- رژيم تل آويو، صرفاً دردسري براي مردم لنگه به لنگه و بي وطن خود نيست. امروز
مقامات آمريكايي و اروپايي كه زماني به اين رژيم به چشم پايگاه استراتژيك براي قبضه
خاورميانه مي نگريستند، اسرائيل را مايه دردسر و گرفتاري مي دانند. به تعبير
متيوگولد سفير انگليس در تل آويو «جايگاه اسرائيل در دنيا هر روز ضعيف تر مي شود. و
اين روند سرعت تازه اي به خود گرفته است. منظور من افراد عادي نيستند بلكه
نمايندگان پارلمان ها و شخصيت هاي مهم جهاني هستند كه يك به يك از تأييد اسرائيل
منصرف مي شوند». امروز فقط جمهوري اسلامي نيست كه اسرائيل را غده سرطاني و اسباب
رنج ملت ها توصيف مي كند. كافي است به اجلاس سران گروه 20 در كن فرانسه- اواسط آبان
سال گذشته- بازگرديم كه ميكروفون باز مقابل ساركوزي و اوباما، قضاوت واقعي روساي
جمهور فرانسه و آمريكا را آشكار كرد. ساركوزي در آن گفت وگوي درگوشي مي گويد «از
دروغ گويي هاي نتانياهو خسته شده ام و ديگر تحمل ديدن او را ندارم» و اوباما پاسخ
مي دهد «از دستش خسته شده اي؟ من چه بگويم كه بايد هر روز با او سروكله بزنم؟». هر
روز كه «فرومايگي هاي اسرائيل»- تعبير سالها پيش هنري كيسينجر- فزوني مي گيرد،
سياستمداران بيشتري در غرب به اين باور مي رسند كه هزينه هاي رژيم صهيونيستي با
فايده هاي آن مطلقا تناسب ندارد. به همين دليل بي سابقه ترين اختلافات ميان سران
رژيم صهيونيستي و آمريكا درگرفته است.
4- گفته اند و درست گفته اند كه «گرز بايد خورند پهلوان باشد». گرز جنگ با ايران
خيلي گنده تر از قواره مقامات تل آويو است و بامزه تر اينكه به تصريح اوري آونري
(نماينده سابق كنست و روزنامه نگار پرسابقه صهيونيست) «نتانياهو و باراك اگر هم
ديوانه باشند، مشنگ نيستند... يكي از نكات چشمگير شرايط فعلي اين است كه فرماندهان
ارتش و مقامات امنيتي آشكارا با حمله نظامي به ايران مخالفند. اين از موقعيت هاي
نادر است و سؤال اين است كه رهبران سياسي چگونه مي توانند جنگي سرنوشت ساز را شروع
كنند در حالي كه همه مشاوران نظامي كه قابليت هاي نظامي و بخت پيروزي ما را مي
دانند، مخالف آن هستند؟»
اما آونري تنها تحليلگري نيست كه ضعف مفرط اسرائيل در برابر ايران را درك مي كند.
ايهود ياري تحليلگر آمريكايي- اسرائيلي ارديبهشت ماه سال 1387 در نشريه جروزالم
ريپورت تحليلي نوشت كه همچنان معتبر است. «شبكه نفوذي كه ايران در اطراف خاورميانه
از عراق تا لبنان ايجاد كرده، مي تواند اسرائيل را در صورتي كه به ضربه زدن به
ايران بينديشد، مورد تهديد جدي قرار دهد و جبهه نبردي سخت را در لبنان، فلسطين و
حتي خليج فارس باز كند. اين يك راهبرد پيچيده براي بازدارندگي است... نتيجه آن كه
آمريكا پس از 16سال سياست دولت هاي كلينتون و بوش در منطقه به دام افتاده است... ما
آمريكايي ها به جنگ ايران نمي رويم و نبايد هم برويم.» اسرائيل كه جاي خود دارد،
رابرت گيتس وزير دفاع بازنشسته آمريكا دهم اسفند 89 (30فوريه 2011) در مراسم فارغ
التحصيلي دانشگاه افسري وست پوينت با صداي بلند اعلام كرد «هر وزير دفاعي كه پس از
من، رئيس جمهور آمريكا را براي لشكركشي به خاورميانه و آسياي غربي ترغيب كند، حتما
مغزش معيوب است و بايد مغز او آزمايش شود. چنين ايده هايي هراس انگيز است. هركس پس
از اين چنين مشورتي بدهد، ابتدا بايد مغز او را آزمايش و مداوا كرد.»
5- يك اتفاق مبارك در حال رخ دادن است و آن اينكه برخلاف سياست اسرائيل در طول دهه
هاي گذشته مبني بر پنهان شدن پشت ديگر كشورها، اين رژيم ماهيت خود را از سر استيصال
بيرون مي ريزد و خود را به عنوان تهديد ثبات و امنيت جهاني نشان مي دهد. بهمن ماه
سال گذشته وقتي سران رژيم صهيونيستي تودهني سختي از خطبه هاي ولي امر مسلمين در
نمازجمعه تهران خوردند، نتانياهو اعضاي كابينه خود را فراخواند و از آنها خواست
درباره جنگ با ايران «ورّاجي و لفاظي» نكنند. به گزارش راديو اسرائيل او به اعضاي
كابينه خود گفته بود «اصلا در مورد تهديد عليه ايران چيزي نگوييد. چنين سخناني چيزي
جز زيان به دنبال ندارد و موجب مي شود اسرائيل در خط مقدم رويارويي با حكومت اسلامي
قرار گيرد. شما سخنان برخي رهبران منطقه را شنيديد كه هيچ چيز مانع آنها نيست و
اسرائيل را تهديد به نابودي مي كنند.» اين همان ترجمان سخنان سال گذشته ايهود باراك
است كه گفته بود «ما كشور كوچكي هستيم و نبايد در خط مقدم درگيري با ايران قرار
بگيريم.»
با اين وصف گزاره طلايي گزارش كميته وينوگراد- با همه سانسورهايش- حكمفرماست و آن
اينكه اسرائيل فاقد سكاندار است. آنها از سر ترسي كه عمق و ابعاد آن توصيف ناپذير
است عربده مي كشند در حالي كه مي دانند خطايي از جنس خطاهاي 2006 و 2008، تير خلاص
به شقيقه رژيم اسرائيل است. با اين همه جبهه مقاومت آن گونه كه سيدحسن نصرالله گفت
سالهاست ارتكاب چنين خبطي را از سوي صهيونيست ها انتظار مي كشد.
محمد ايماني
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
در ضمن حاضریم برای خودکشی شما بنزین
سهمیه ای خودمان را در اختیارتان بگذاریم