عضو اصلی اتاق فکر فتنه که چندی پیش به
همراه نوری زاده عامل MI6 دست گدایی به سوی عربستان دراز کرده بود، این بار
مجیز گوی دربار سلطنتي ملکه انگلیس شد!
به گزارش باشگاه خبرنگاران؛وزیر سابق
فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات در جدیدترین پست وبلاگش با خودباختگی فرهنگی از
امکانات ابتدایی و ظاهری به اصطلاح فرهنگی انگلیس چنان سودا زده و اغوا
شده سخن میگوید و بی محابا اعتراف میکند که لندن را بیشتر از تهران دوست
دارد، بلکه به سبب آن بهرهای بیشتر از کیسههای پول انگلیسی به چنگ آورد.
زشتی این گفتار و تناقضات آن در حدی
بوده است که داد همفکرهای اصلاح طلب وی از جمله داریوش سجادی از روزنامه
نگاران دوران اصلاحات را نیز در آورده است.
مهاجرانی در سایت خود ذیل پستی تحت
عنوان «چرا لندن را دوست دارم» ظاهراً در میان سالی میل به تجدید وطن کرده و
گفته است: ... در آغاز پنجاه سالگی از ایران خارج شدم. پنجاه سال زندگی در
ایران و در شرق، بگذار نیمه دوم عمرت در غرب بگذرد! وطن همان سرزمینی است
که در ان جا احساس ارامش و طمانینه می کنی.یدم لندن برای من دیگر یک مرحله
گذار نیست .سرزمینی است برای زندگی کردن ... دیدم لندن را دوست دارم، با
تنوع ملیتها و تساهل و تسامحش. با احترام عابرها به هم و دست تكان
دادنها.
داریوش سجادی نویسنده روزنامههای
زنجیرهای اما با انتقاد از ذوق زدهگی مردی که خود سالها در قامت یک مسئول
بالای حکومتی بوده اظهار میدارد:" اگر اقای مهاجرانی که اکنون مبتهجانه
با دیدن یک اینترنت پر سرعت و چهار تا ماشین که برای عابر پیاده رعایت حق
تقدم میکنند و عابرین برای راکبین دست تکان میدهند و میخندند و مردم
دربها را برای یکدیگر باز نگاه میدارند چنین اموری ایشان را تا آن اندازه
بر سر شوق میآورد که لندن را در قامت وطن فهم میکنند! جای اعتراضی نیست.
فضای زندگی هر کس به اندازه نیازهایش است."
وی در ادامه میافزاید :" اما جناب
مهاجرانی به یک نکته ظاهراً کمتر توجه کردهاند و آن این که اموری مانند
احترام به حق تقدم عابر پیاده و تشکر و دست تکان دادن ایشان از رانندگان
خودرو و دربهای ساختمان را برای یکدیگر باز نگاه داشتن و به یکدیگر لبخند
زدن جملگی امور فرهنگیاند و اگر کسی بخواهد بابت نبود چنان رفتارهای نیکو و
حسنه نزد شهروندان ایرانی گلایه به جائی ببرد (كه البته اين ادعا دروغي
بزرگي است و حسن رفتار و نوع دوستي ايرانيان در دنيا موضوعي غير قابل انكار
است) یکی از مشروع ترین آنها پناه بردن به وزارت فرهنگ و ارشاد و وزیر
فرهنگ و ارشاد در ایران است.
جناب مهاجرانی ظاهراً فراموش کردهاند
ایشان قبلاً وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بودند و اگر امروز از نبود
رفتارهای فرهنگی هم وطنانش در ایران دل چرکیناند و بابت وجود چنان سنتهای
حسنهای در لندن مشعوفاند قبل از هر چیز باید کارنامه عملی خود در دوران
وزارت شان را مورد ملامت قرار دهند که نتوانستهاند چنان آدابی را در ایران
شان نهادینه کنند!
اینکه مردم فلان کشور بی ادب تر (ادب شهروندی) از ما هستند دلیل بر این است که ما هم هر روز از این نظر بی ادب تر و ولنگار تر از دیروز بشویم؟
* در ایران 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن هر كی نتونه سریع برای خودش یه جا بگیره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلی و ادامه بازی تا یك بچه باقی بمونه. بچه ها هم همدیگر رو هل میدن تا خودشون بتونن روی صندلی بشینن!
* در ژاپن 9 صندلی میذارن و به 10 بچه میگن اگه یكی روی صندلی جا نشه همه باختین، لذا بچه ها نهایت سعی خودشونو میكنن و همدیگر رو طوری بغل میكنن كه كل تیم 10 نفره روی 9 تا صندلی جا بشن و كسی بی صندلی نمونه. بعد 10 نفر روی 8 صندلی، بعد 10 نفر روی 7 صندلی و همینطور تا آخر!
خلاصه ...
چه ربطی به هم دارن ؟!
اگه در مورد نظر ایشون جوابی دارین بسم ا...
"دیدم لندن برای من دیگر یک مرحله گذار نیست .سرزمینی است برای زندگی کردن ... دیدم لندن را دوست دارم، با تنوع ملیتها و تساهل و تسامحش. با احترام عابرها به هم و دست تكان دادنها"
را در كنار اين سخن خانم چكش:
"متاسفانه ادب شهروندی در کشورمان روز به روز در حال افول است."
بگذاريد و بفرماييد يعني چه؟!!!
1_اساسا" چرا ایشان عادت دارند با کلمات بازی کنند؟
2- در این مسابقه که طراح و داورش خانم چکش هستندآخرش کی برنده اعلام میشه گروه؟ یعنی 10 نفری که روی هم دیگه روی یک صندلی بهم فشار می آورند و هر لحظه ممکنه با کله سقوط کنند روی زمین یا اینکه اصلا" برنده نداره؟
3_مسابقه یعنی تعین نفر یا گروه برتر و بهتر ،بعبارت دیگر شاید ایشون بدلایلی و بنا به مصلحتی قسمتی را توضیح نداده و جا انداخته باشند و بخواهد از آن بعنوان تائیدیه نظر خود و در نهایت ادعای وطن فروشی و خود کم بینی مهاجرانی را پوشش دهد و بهره ببرد .یعنی شکل مسابقه اینطور باشه که چند گروه مختلف 10 نفره باهم مسابقه بدهند و از میان این گروهها یک گروه بهتر و منسجم تر و ... برنده مسابقه باشد و گرو های دیگر بازنده میدان
4_فکر کنم خانم چکش همینجوری یک چیز از خودش در میاره و بعنوان نظر میزاره دیگه والسلام
شما سوالی پرسیدید و بنده هم جواب دادم . فکر میکردم برای شخصی مانند شما همین کافی باشد. که متوجه صحبت بنده بشوید و در ادامه مثالی آوردم در راستای چرایی همین درد بزرگ اجتماعی.
1. بنده با کلمات بازی نمیکنم. نهایت سعی ام در این سایت این است که به ساده ترین نحو جمله بندی کنم. همچنین به ما توضیح اضافه بر مفهوم سادهء لغات و جملات را توهین به شعور و درک مطلب خواننده یاد داده اند و چند کج فهمی عامدانه نمیتواند دلیل خوبی برای این باشد که من بگویم آب (یعنی مایع بی رنگ و بویی که ....)!!! آقای مرتضی. ام سوالی از من در رابطه با ربط کامنتم به شخص مهاجرانی پرسیدند که من با شفافیت پاسخ دادم که یاد این مقوله در کشورمان افتادم. البته بنده همچنان منتظر پاسخ ایشان به سوال خودم و نظرشان راجع به این معضل در کشورمان هستم.
2.این از همان بصیرت معروفتان است؟ در واقع این شما هستید که همینجوری نظری میدهید و تشریف میبرید چون اگر کمی دقت میکردید من در پاسخم یه آقای مرتضی.ام به زمان فارسی و جمله بندی ساده گفته ام که بنده صرفا موضوع مهم بیتربیتی رفتاری در جامعه را در نظر دارم و به دنبال آن مثالی آوردم که بفهمیم چرا چیزی به نام صف و قوانین رانندگی و حق تقدم و .... در اکثر مواقع رعایت نمیشود. صد البته که درک این موضوع و ارتباط مثالم با 2 کامنت اولیه ام شاید برای شما سخت باشد و نهایت برداشتتان میتواند این باشد که فرمودید.
3. جالب این است که ما از ابتدای کودکی حق تفسیر را به گوینده و یا نویسندهء مطلب میدادیم . اگر شبهه ای داشتیم با سوالاتی که نکند مارا نفهم یا بهانه جو نشان دهد مطرح میکردیم و در راستای پاسخ ایشان منظوری را برداشت میکردیم. امثال شما جمله ای را میخوانند یا میشنوند بعد اولین برداشتشان را با پیاز داغ فراوان عنوان میکنند و وقعی هم به توضیحات نمینهند جوری که خود شخص هم به عقاید و افکارش شک میکند! و جالب تر اینکه حمله میکنند که تو چرا حوری نگفتی که من همان اول نفهمم پس هر چه من میگویم همان است!!!
......
به هر نيتي اين پيام را گفته باشيد، اين سخن شما سخن به حقّي است.
با اینکه برای خالی نبودن عریضه متلکی بالاخره متلکی هم را نثار فرمودید ولی خوشحالم از اینکه به غیر از چند نفری که به کامنتم مثبت داده اند شما هم با قسمتی از آن موافقید. این بولتن عزیز هم که ادعای فضل ولی نافهمی بنده میکند حاضرم قسم بخورم هنوز نمیداند ماجرا و مباحثه اصلا بر سر چیست. خلاصه. تکرار میکنم ادب شهروندی در کشور ما روز به روز در حال افول است و ولنگاری رفتاری موردی ست که باید برای ریشه کن کردن آن برنامه ریزی فرهنگی کرد. به قول کسی که نامش را فراموش کرده ام جهان سوم ما هستیم نه کشورمان .
السلام علیک یا علی بن ابیطالب
اما بعد
چکش محترم آیا بشما نگفته اند ویاد نداده اند ،که مرغ حتما"دو پا دارد و اگر گاهی مرغ را با یک پا میبینید دلیل بر یک پا بودن مرغان دیگر نیست
متاسفانه باز هم شما از تکرار همان روش شناخته شده خود که تلفیقی از شاهد (مطلب کامنت اول) و مثال (در ژاپن و ایران 9 صندلی میگدارند و 10بچه و چه وچه...) در پاسخ بنده استفاده کرده ایدو این یعنی تائید و صحت ادعایم که شما با کلمات بازی میکنید و حرفی از روی نیت خالصانه و گفتار مدبرانه ندارید.
به این معنا که ابتدا بصیرت را که عامل اصلی در تفکر مردم مسلمان و ولایتمدار (خصوصا"در یوم الله 9دی) وگوشمالی و رسوایی و آواره گی ،منافقین بی وطن و خود فروختگان قدرت طلب و نابودی و به حاشیه رفتن تندرو ها و اصلاح طلبانی چون مهاجرانی و ... شده را هدف قرار داده و بعنوان( شاهد ) اتهامی به بنده و ... وارد میکنید و ادعا دارید که کج فهمی داریم و پیاز داغ اضافه روی آش نذریتان میریزیم. این بخش اول روش شناخته شده شما یعنی شاهد است.
ودر ادامه از مثال(عرض کردم تلفیقی از شاهد و مثال و تکرار که روش شناخته شده شماست و چاشنی مثال هم بخش تکمیلی آن) برای فرار زیرکانه و رو به حلو از به دام افتادن در نیتی که صادقانه نیست والبته هدف دار است کمک میگیرید و با ،این در و آن در زدن و شاخه و برگ دادن و انواع توهین و بی ادبی به دیگران که فقط خاص خودتان است سعی به جمع و جور کردن موضوع دارید .
جالب استکه که شما مخالفان کامنتها و نظرات پر حاشیه و هدفدار خود را به کج فهمی متهم میکنید در صورتیکه کج فهمی و عناد شما خانم محترم با خبرهای از این دست (تیتر و موضوع وطن فروشی مهاجرانی که حتی یک روز نامه نگار، تند رو طیف به اصطلاح اصلاحات آنرا بر نمی تابد و پاسخی انتقادی بر آن دارد) را به راحتی میتوان فهمید که با همان روش (شاهد و مثال و...) بجای درج نظر( و عقاید شجاعانه و منطقی ) به جاده خاکی میزنی ،به عنوان نمونه روشن و بارز آن در همین خبر، موضوع مورد نظر و ورراجی مهاحرانی کاسه بدست را بعنوان انتقادی دلسوزانه و معضل نگران کننده اجتماعی(اولین کامنت) نظر خود را(چکش) زیرکانه با او (مهاجرانی) موازی کاری میکنی و مخالفان و منتقدان صادق و خیر خواه و اما هوشیار خود را به هر چه لایق مهاجرانی و امثال او و افراد همسو با اوست متهم و حواله میدهی .والسلام
چرا وقتي مشاهده ميكنيد پاسخي توسط يك نفر به اشتباه يا به دليل مشكلات فني سايت دو بار ارسال شده است، هميشه هر دو را تاييد ميكنيد؟! بهتر نيست فقط يكي از آنها را تاييد كنيد تااز شلوغ شدن بيدليل سايت جلوگيري شود؟ نمونهاش همين پاسخ برادر عزيزم جناب سرباز صفر وطن.
اگر اینقدر اصرار دارید که من اشاره به این معضل را به نیت نشان دادن دلسوزی مهاجرانی کرده ام و منظور بنده از کامنت هایم اینی بوده که شما میفرمایید حرفی نیست شما بصیرت نشان دادید و چون باهوشید به خال زدید و هدف مرا از ورای بازی با کلماتم فهمیدید و مچ بنده را هم گرفتید. الان احساستان خوب است؟!!!
واقعا و برای چندمین بار برای شما متاسف شدم. مشخص شد که شما هم از زمرهء کسانی هستید که من در آن کامنتم بهشان اشاره کردم! و احتمالا آنرا توهین به خود دانسته اید که میفرمایید نظر من بی ادبانه بود! و حال اینکه بنده توهینی نکردم و افرادی را که مد نظرم بود شمردم والسلام! ادعای ادیبانه بودن نظراتم را هم ندارم مگر اینکه شما چنین نظری داشته و احتمالا از این بابت ناراحت باشید!!! ببینید مسئول محترم سابقهء شما در جو سازی کاملا واضح و روشن است. بهتر است برای بنده این فرمایشات را نفرمایید.
بنده از همینجا از تمام دوستانی را که تا اسم ادب شهروندی به گوششان خورد گارد گرفتند و بهشان برخورد خواهشمندم کمی بیشتر در این مورد فکر کنند!
هر بار خیلی از نکات ظریف رو میشود که خالی از لطف هم نیست
يقين بدانيد اين باور، باوري رواني است كه در اثر جو سنگين تبليغاتي دشمن، اساماسهاي مغرضانه و بسياري چيزهاي غير واقعي ديگر در ذهن شما شكل گرفته است.
بله! اشكالاتي داريم، در كنارش محاسني هم داريم. غربيها كه هم محاسني دارند و معايبي. بسياري از محاسني كه ما داريم را آنها ندارند و برخي از محاسني كه آنها دارند را ما نداريم.
تنها چيزي كه هست آنها ابزار و قدرت تبليغاتي كارآمدي دارند كه خوب هم از آن استفاده ميكنند كه به كمك آن كاري كردهاند كه ما فقط محاسن آنها و معايب خودمان را ببينيم.
توصيه ميكنم حتما اين كليپ كه مشت نمونه خروار است را مشاهده نماييد ﴿اينجا آمريكا است. با فرهنگترين!!! و ثروتمندترين كشور جهان كه ٤٠ درصد گردش مالي دنيا در آن در گردش است!﴾:
http://raztv.ir/video+skib23g87i
واقعا تعجب میکنم! اولا شما چرا اصرار به مقایسهء این مورد با همین مورد در کشورهای دیگر دارید؟ جالب است من بالا هم عرض کردم {اینکه مردم فلان کشور بی ادب تر (ادب شهروندی) از ما هستند دلیل بر این است که ما هم هر روز از این نظر بی ادب تر و ولنگار تر از دیروز بشویم؟} چرا با اینکه به هر نحوی عنوان میکنم قصد مقایسه ندارم برای بنده مثال و لینک می آورید؟ لطفا در صورت امکان صراحتا به این سوال من پاسخ بدهید.
اما پاسخ سوال شما:
ناچارم مراتب تعجب و تاسفم رو دوباره ابراز کنم. نکند شما هم معنای ادب شهروندی را نمیدانید؟ بنده در کامنتی که بولتن آنرا توهین آمیز دانسته مصادیق و معانی ادب شهروندی را بر پایهء علوم اجتماعی و قوانین شهرنشینی عنوان کرده بودم. اما آیا واقعا عنوان و شمردن دانه به دانهء آنها لازم است؟ شما میپرسید روی چه حسابی و بر طبق چه آماری چنین چیزی را گفته ام.مگر این چیزی زیر پوستی ست که احتیاج به آمارگیری داشته باشد؟ آیا شما از منزل بیرون نمیروید؟ اگر پیاده تا سر خیابان تشریف بیرید و از نانوایی یک عدد نان ابتیاع کنید و برگردید خوب متوجه این موضوع خواهید شد. خوب به درب منازل و کف پیاده رو ها نگاه کنید. مخصوصا اگر نانوایی آن طرف خیابان باشد و محبور باشید خیابان را هم رد کنید! بنده از این متاسفم که هنوز فرهنگ عنوان کردن این بی فرهنگی ها را هم نداریم. باز هم اگر لازم باشد بنده میتوانم لیستی مشمول حداقل 50 مورد بی ادبی رفتاری که هر روز با آنها مواجه میشویم و هیچ کس نمیتواند منکر وقوع آنها یا ماسمالیشان بشود لیکن برای برخی کاملا عادی!جلوه میکند در اختیارتان قرار بدهم. هر چند بعید میدانم خود آگاه بر آنها نباشید فقط دلیل انکار و جبهه گیریتان را نمیدانم.
اتفاقا خريد نان هر روز با بنده است و كلي خاطره زيبا در همين زمينه دارم. با دوچرخه هم ميروم و كلي خاطره هم از اين باب دارم.
همين چندي پيش بود در صف ايستاده بودم، خانمي آمد جلوي بنده ايستاد. پيش خود گفتم شايد عجله دارد، من كه عجله ندارم. يك نفر عقب و جلو چه فرقي ميكند. او هم خواهر من. لذا به او هيچ نگفتم. تا به سر صف رسيديم. ناگهان خود آن خانم از صف خارج شد و با كلي معذرت خواهي گفت ميبخشيد، مثل اينكه شما جلوي من بوديد.
جهت اطلاع خدمتتان عرض كنم كه تاكنون بنده در هيچ كجا و در هيچ زمينهاي حتي يك بار ﴿با صراحت ميگويم كه حتي يك مورد﴾ نشده است با كسي كارم به دعوا و دست به يقه شدن و غيره بكشد. هزار مثال ميتوانم برايتان بزنم. بله! حرف ميزنم، بحث ميكنم، نظرم را ميگويم، ولي هيچگاه احساس بيادبي از طرف مقابلم نكردهام و هميشه به بهترين نحو ممكن و با خنده و شوخي كار به سامان رسيده است.
شما ميفرماييد قصد مقايسه نداريد، ولي همين كه تا اين جناب خائن غربزده داد سخن از ادب انگليسيها سر دادند، شما ياد بيادبي خودمان افتاديد به خوبي گوياي آن است كه اين مقايسه در نهادتان نهادينه شده است و به صورت ناخودآگاه صورت ميگيرد.
گذشته از اين، بنده از پايه با همين سخن شما مشكل دارم كه ميفرماييد ما هر روز نسبت به ديروز بيادبتر ميشويم!!! بر چه اساسي به اين نتيجه رسيدهايد؟ اين كه در زندگيتان يا در جايي كه هستيد، از بين ٧٥ ميليون جمعيت كشور با ٥٠ نفر، صد نفر يا اصلا هزار نفر بيادب مواجه شدهايد، روز به روز داريم بيادبتر ميشويم؟! بگذريم از اين كه ابتدا بايد ادب از ديدگاه شما را هم تعريف كنيم تا ببينيم مثلا آيا واقعا انگشت در بيني كردن بيادبي است؟! :D
جهت اطلاع خانم چکش
بولتن جان ممنون به خاطر تایید این نظر ، خیلی لازم بود .
زدی تو برجک طرف!!!!
کلی خندیدم
ممنون
طبق روال همیشه وقتی پاسخی ندارید به صحرای کربلا میزنید . ضمنا پاسخ سوال بنده را بالاتر ندادید و دیگر اینکه کجای نظر بنده نشان دهنده این بود به ادب ناشناس افتخار کرده ام ؟
اگر پاسخی ندارید خب شهامت داشته باشید و بگویید ندارم دیگر چرا حرف دهان بنده میگذارید ؟
اما جدا من به این پی بردم بعضیها با کشیدن بحثهای بی ربط سعی دارند خلاهای روانی و زندگیشون رو جبران کنند واقعا از دوستان خودم در بولتن تقاضا دارم این احساس خود بزرگ بینی را با بی محلی از فرد بگیرند..
پیشنهاد میکنم ایشان مطالبی نیز بر اساس تحقیقات خودشان در زمینه روابط میان این دو کشور در صده اخیر بنویسند. فکر میتوانیم بتوانیم نتیجه مثبتی بر نظر آقای احمدی نژاد که گفت ابر قدرتها دنیا را با ستم بین خودشان تقسیم کرده اند بگیریم. سپس تناسب میان اعصاب راحتی که شهروندان لندن دارند و هزینه آن را که ما پرداخت کرده ایم را بدست می آوریم.
امان از دست روباهان مکار....
حال چه بر سر این امده است که در دوران پیری ان جا را وطن خود میدانند نشان از هویت کسانی دارد که حجاب و اوضای فرهنگی ما حاصل 16 سال کار انهاست،
یقه گردهایی که فقط برای شیادی به انقلاب نزدیک شدند و حالا با ذخیره مالی خوب در اروپا و امریکا زندگی میکنند،
البته حقوق پناهندگی هم بد نیست