و اما، آن روزها- زمستان سال 1354- در زندان چهار موقت كه به «قرنطينه» و «زير
دادگاه» معروف بود، به زندانيان سياسي اجازه هواخوري نمي دادند و نرمش كردن در
راهروي بند هم ممنوع شده بود. از اين روي بر و بچه ها درون سلول ها- اتاقك هايي
بزرگتر از سلول هاي كميته مشترك- تعدادي از نرمش هاي ايستاده يا نشسته را انجام مي
دادند. آن روز وقتي در حال انجام نرمش مخصوص عضله شكم بوديم و حالتي شبيه به حالت
ركوع داشتيم، حاج پياده كه گوشه اي ايستاده بود، جلو آمد، دستش را روي پشت
«پرويز-ن» يكي از ماركسيست ها گذاشت و گفت؛ «بگو سبحان ربي العظيم و بحمده، نماز
همينه ديگه، كار سختي نيست كه زورت مياد بخوني»! پرويز گفت؛ آخه حاجي من ماركسيستم
و به اسلام اعتقاد ندارم كه نماز بخونم و حاج پياده با تعجب پرسيد؛ اگر به اسلام
اعتقاد نداري اينجا توي زندان شاه چه مي كني؟ شاه و دار و دسته اش هم مثل تو به
اسلام اعتقاد ندارند پس سر چي با هم دعواتون شده؟! و بلند خواند؛ الكفر مله
واحده... پرويز براي اين كه ماجرا تمام شود گفت؛ اما حاج آقا! به خاطر گل روي شما
ميگم سبحان ربي العظيم و بحمده و حاجي لبخند رضايتي بر لب هايش نشست و گفت؛ همين
اندازه هم غنيمت است، بعداً درست ميشي!... فرداي آن روز به حاج پياده گفتم؛ اين ذكر
ركوع فلاني چه فايده اي دارد؟ و حاجي در پاسخ گفت؛ حالا بذار بگه. قرار نيست او را
پيشنماز كنيم كه دلت شور ميزنه!
حاج حسين پياده چند سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي - كه آرزوي ديرينه اش بود- دار
فاني را وداع گفت. از سرنوشت پرويز-ن بي خبرم. ان شاءالله كه به صراط مستقيم هدايت
شده باشد.
2- نگارنده، اين روزها وقتي غريبه هايي را مي بيند كه سابقه اي سياه در مخالفت هاي
علني با انقلاب و نظام داشته اند ولي امروزه با تظاهر آبكي به آموزه ها و مباني
جمهوري اسلامي، در برخي از مراكز حساس جا خوش كرده اند، به ياد مرحوم حاج حسين
پياده مي افتد. آن مرد پاك و خوشدل علي رغم ساده انديشي مفرط به اين نكته توجه داشت
كه با يك ذكر ركوع- بخوانيد زوركي يا مصلحتي!- نمي توان و نبايد، طرف را به كارها و
امور حساس گمارد ولي برخي از دست اندركاران محترم نظام از اين نكته منطقي و بديهي
غفلت مي ورزند و افرادي را در بعضي مراكز حساس به كار مي گيرند كه در سوابق و
كارنامه آنها كمترين نشانه قابل اعتمادي براي اعتماد كردن به آنان ديده نمي شود.
اين غفلت اگرچه با توجه به ساختار نظام- كه به آن اشاره خواهد شد- نمي تواند بادوام
باشد ولي نبايد از آسيب هاي بعضا سنگين و دردسرآفرين آن براي مردم و مخصوصا اقشار
مستضعف كه ولي نعمت هستند، غافل بود. مثلا؛
آقاي «ج-پ» از اساس و بنيان با آموزه هاي اسلامي و انقلابي در اقتصاد سر ناسازگاري
دارد. فلان دانشجوي كارشناسي ارشد اقتصاد را به همين علت از كلاس اخراج مي كند،
آشكارا به نمادهاي ارزشمند و ضد استكباري نظام اهانت مي كند و... همين آقا در هر سه
دولت سازندگي، اصلاحات و دولت اصولگراي كنوني، قدر مي بيند و در كانون هاي تصميم
ساز و سياست پرداز اقتصادي نظام بر «صدر» مي نشيند و فرياد و هشدار دلسوزان راه به
جايي نمي برد تا اينكه...
آقاي «م-آ» با وجود سابقه سياه خود به رياست هيئت مديره يكي از شركت هاي بزرگ
اقتصادي نظام منصوب مي شود، مدتي بعد، وقتي سوابق او برملا مي شود، به رياست هيئت
مديره يك شركت دولتي بزرگ كوچ مي كند و چند ماه قبل كه طشت رسوايي او با سر و صدا
از بام سوءاستفاده هاي اقتصادي فرو مي افتد، مسئولان محترم متوجه اصل ماجرا مي شوند
و از آنجا كه خود، علي رغم كم توجهي و ساده انديشي، پاكدست و دلسوز هستند، آقاي
مورد اشاره را به دادگاه معرفي كرده و تحت تعقيب قرار مي دهند. ايشان هم اكنون با
قرار كفالت 500 ميليون توماني آزاد شده و اگر مانند خاوري از كانادا سر در نياورد،
ان شاءالله محاكمه خواهد شد.
آقاي «م-ك» كه ماه گذشته درباره او نوشته بوديم، سال 85 از آمريكا وارد ايران مي
شود، در دوران دولت سازندگي معاون وزير صنايع است. در دوران دولت اصلاحات معاون
وزير بازرگاني است، در دوران دولت نهم در حالي كه معاون وزير تعاون است بازنشسته مي
شود. اما اين پايان كار ايشان نيست و بلافاصله به مديريت عامل يكي از شركت هاي بزرگ
اقتصادي نظام منصوب مي شود. آقاي «م-ك»، از چند هفته قبل در بازداشت به سر مي برد و
همين چند روز پيش، از طرف آقاي «م-ر» يكي از مسئولان سابق، سندي به ارزش 8 ميليارد
تومان به عنوان وثيقه براي آزادي او به دادگاه ارائه مي شود ولي از آنجا كه وثيقه
مورد نياز 01 ميليارد تومان است، با آزادي وي موافقت نمي شود.
دو هفته قبل، بعد از كشف سوءاستفاده يكي از مديران مياني بزرگترين مجموعه اقتصادي
كشور، اعضاي هيئت مديره اين شركت كه افرادي پاكدست و دلسوخته اند، مدير متخلف و
سوءاستفاده كننده را بركنار مي كنند و روز بعد، در حالي كه عازم محل كار خود بودند
به آنان اطلاع داده مي شود كه خود آنها از كار بركنار شده اند!
3- سرمايه داري به مفهوم «حاكميت سرمايه» يعني همان «امپرياليسم» در تمامي نظام هاي
سرمايه داري به «صبر و حوصله» شهرت دارد. مثلا در آمريكا، شركت «وستينگهاوس» براي
رقابت با شركت «جنرال» قيمت محصولات مشابه خود را به صورت پلكاني كاهش مي دهد و بعد
از آن كه حريف را ورشكسته و از ميدان رقابت بيرون كرد، به افزايش پلكاني محصولات
خود روي مي آورد و در تمامي اين مراحل كه گاه به درازا مي كشد از همراهي و همخواني
نظام حاكم با پروژه اي كه آغاز كرده است، اطمينان دارد.
اما در ايران اسلامي، برخلاف همه جاي دنيا، كلان سرمايه داران نه فقط صبور و
پرحوصله نيستند، بلكه به شدت عجول و شتاب زده نيز هستند. چرا؟! براي آن كه ساختار
نظام اسلامي، با كلان سرمايه داري همخواني و مطابقت ندارد و كلان سرمايه داران و
سوءاستفاده كنندگان مي دانند كه حركت آنها، شنا كردن در جهت مخالف رودخانه است و
نمي تواند دوام زيادي داشته باشد. از اين روي به سوءاستفاده هاي كلان و شتاب زده
متوسل مي شوند. سرمايه خود را به جاي توليد در عرصه هاي سياه به كار مي گيرند تا در
صورت مواجهه با برخورد نظام، به آساني قابل جمع كردن باشد.
اين ساختار نظام، امتياز برجسته و كارسازي است كه تضمين كننده سلامت آن است و دقيقا
به همين علت است كه نظام اسلامي، عرصه مناسبي براي مفسدان اقتصادي نيست و راه براي
مقابله قانوني و پيگرد قضايي آنان نه فقط بسته نيست بلكه باز و بدون بن بست نيز
هست. برخورد قاطع با سوءاستفاده كلان بانكي و تعقيب برخي ديگر از سوداگران
سوءاستفاد ه چي كه به آن اشاره تلويحي رفت، گواه روشن و خالي از ابهامي در اثبات
ادعاي ياد شده است.
بنابراين آنچه امروز از مسئولان محترم نظام انتظار مي رود، از يكسو، سرعت بخشيدن به
حركتي است كه براي مقابله با مفسدان اقتصادي و رهايي گريبان مردم مظلوم اين مرز و
بوم و مخصوصا اقشار مستضعف از چنگال آنها آغاز شده است و از سوي ديگر، يك خانه
تكاني بي ملاحظه براي پاكسازي مراكز حساس و تصميم ساز نظام از حضور غريبه هاي ديگر
است كه هنوز در برخي از اين مراكز حضور دارند.
حسين شريعتمداري
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
خدا قوت حاجی