خاورميانه روي گسل جنگ قرار دارد. اين
منطقه در طول 67 سال پس از جنگ جهاني دوم 11 جنگ را به خود ديده است. يعني به طور
متوسط هر 6 سال يك جنگ. از جنگ هاي 1948، 1956، 1967 و 1973 بر سر اشغال فلسطين
توسط صهيونيست ها بگيريد تا حمله صدام به ايران در سال 1980 و سپس هجوم اسرائيل به
جنوب لبنان در سال .1982 اين 6 جنگ در فاصله 34 سال رخ داد. پنج جنگ بعدي از سال
2001 با حمله آمريكا به افغانستان آغاز شد و با جنگ هاي 2003 عراق، 2006 لبنان،
2008 غزه و 2012 سوريه تداوم پيدا كرد. اين روند تاريخي شهادت مي دهد كه خاورميانه
به خاطر اهميت راهبردي اش و طمع قدرت هاي غربي، همواره منطقه جنگي بوده است. در عين
حال تاريخ بر تغيير تدريجي طرف پيروز اين جنگ ها گواه است. كساني خواستند از جنگ
بگريزند اما جنگ طلبان آنها را رها نكردند، مانند سرنوشتي كه عرفات پيدا كرد و با
وجود زانو زدن و كوتاه آمدن، صهيونيست ها او را رها نكردند و حتي مقر تشكيلات
خودگردان او را به توپ بستند و از هيچ تحقيري دريغ نكردند. اما كساني كه سلاح
مقاومت را برگزيدند، پيروزي را تبديل به واقعيت مسلم در جبهه هاي جنگ ايران و لبنان
و فلسطين و سوريه و حتي عراق كردند.
اقتضاي شرايط منطقه پيرامون ما مصداق فرمايش اميرمومنان(ع) است كه فرمود « مرد جنگي
بيدار است و هر كس بخوابد، دشمن او به خواب نمي رود». افراطيوني بودند كه تا مدت ها
تهديد و توطئه دشمن را انكار مي كردند. همان ها ناگهان گويي كه از خواب پريده
باشند، واقع گرا شدند و گفتند شرايط بحراني است و بايد احتياط كرد. خروجي واژه
احتياط در ادبيات آنها جز بالا بردن دست ها و بزرگ نشان دادن دشمن نبود. اين طيف
اما تناقض ديگري را هم در كلكسيون تناقضات خود جاي دادند و آن اينكه برخلاف ادعاي
خود، در حوزه عمل سياست داخلي كاملا لاابالي و بي پروا عمل كردند، گويي كه هيچ
تهديدي متوجه كشور نيست. و البته بدتر از آنها طيف هايي هستند كه مدل خيانت اندود
«فشار از خارج، امتيازخواهي در داخل» را پيشه خود ساختند هرچند كه سياهي لشكر كتك
خور دشمن. ماجراي فتنه سال 88 و انحراف بعدي از سوي جريان هايي رقم خورد كه درخوش
بينانه ترين قضاوت، از حجم دشمني دشمن غفلت كردند، اگرچه برخي اعضاي آنها با فشار و
تهديد دشمن همگام شدند و به رفتارهاي پرخطر همت گماشتند. رقابت و تسويه حساب هاي
سياسي براي طيف اول، فربه تر از امنيت ملي و رسالت انقلابي شد، گويي كه تهديدها و
فرصت هاي مهم جهاني را نمي بينند. و طيف دوم توانست در فضايي كه گروه اول فراهم مي
كند، غواصي كند. نكته شگفت اين است كه عناصر مسئوليت نشناس در عرصه رقابت و تسويه
حساب سياسي، غالبا و به تدريج در حوزه سياست خارجي نيز به سوي تسليم طلبي و ادعاي
«ما نمي توانيم مقاومت كنيم» تغيير موضع دادند. آنها نيز مدعي بن بست شدند.
منطق اسلامي و انقلابي در حوزه مقاومت و پيشرفت، نسبيت بردار و سكولاريسم پذير
نيست. اين منطق به شهادت تاريخ پرماجراي انقلاب اسلامي و تحولات منطقه در حوزه
مقاومت و بيداري اسلامي جواب داده است. ملت ما اين منطق قرآني را در طول تاريخ
33سال اخير تجربه كرد كه «اتقوا الله و يعل ّمكم الله. تقواي الهي پيشه كنيد و
خداوند به شما مي آموزد». (آيه282بقره) معجزه خير ه كننده و باشكوه دفاع مقدس بر
مبناي همين باور راهبردي نقش بست، همچنان كه بن بست محاصره و تحريم در حوزه هاي
اقتصادي و فناوري و نظامي شكسته شد. ما مكرر در مكرر تجربه كرديم اين باورهاي الهي
را كه «الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا» و «من يتق الله يجعل له مخرجا». به
تعبير قرآني در آيه 21 سوره ابراهيم(ع) «و ما لنا الّا نتوكّل علي الله و قد هدانا
سبلنا و لنصبرنّ علي ما آذيتمونا و علي الله فليتوكل المتوكّلون. ما را چه مي شود
كه بر خدا توكل نكنيم در حالي كه هر آينه ما را به مسير مقصود هدايت كرد...». دشمن
مكرهايي ورزيد كه كوه را از جا مي كند اما خود در دام افتاد چرا كه آن مكرها در
چرخه مكر الهي قرار داشت «قد مكروا مكرهم و عندالله مكرهم و ان كان مكرهم ل تزول
منه الجبال» (آيه 74 سوره ابراهيم). از ماجراي طبس و جنگ تحميلي تا ماجراي عبرت
آموز لشكركشي آمريكا به عراق و ده ها نمونه مشابه، كلكسيون انباشته اسناد براي
باورهاي الهي ماست. ما در همين 33 سال ديديم و ايمان آورديم كه چرا حضرت
سيدالساجدين خطاب به خداوند عرض مي كند «يا من تحلّ به عقد المكاره... ذلّت لقدرتك
الصعاب و تسبّبت بلطفك الاسباب. اي آن كه گره ناگواري ها با او گشوده مي شود...
سختي ها در قدرت تو نرم مي شود و اسباب و علل با لطف تو فراهم مي شوند و اثر مي
گذارند».
زيستن با باور مجاهدانه، انبوه مجاهدان گمنام را در طول اين سال ها پروراند كه
اگرچه در حوزه هاي گوناگون فعاليت كردند اما يك ويژگي مهم دارند و آن تاختن به قلب
دشمن و به شعف آوردن امت و امام امت. تهراني مقدم ها و عماد مغنيه ها وارثان
مجاهداني بودند كه امير مومنان عليه السلام با مشاهده رزمندگي و صف شكني شان فرمود
«و لقد شف ي وحاو ح صدري أن رأيتكم بآخره تحوزونهم كما حازوكم. سوز و خروش سينه ام
فرو نشست آن هنگام كه شما را ديدم دشمنان بي سر و پا را پراكنده كرديد و از جاي خود
رانديد» (خطبه 701 نهج البلاغه). البته سياست پيشگان سست عنصر و كج بازي هم بودند
كه مي شد ده تاي آنها را با يكي از نفرات دشمن صرافي مبادله كرد! «اي جماعتي كه
پيكرشان حاضر اما عقل از آنها غائب است، سوداي آنان پراكنده و اميران به آنها مبتلا
هستند. صاحب شما خداوند را اطاعت مي كند و شما نافرماني او مي كنيد و صاحب اهل شام
نافرماني خدا مي كند و آنها از او اطاعت مي كنند. لوددت والله انّ معاويه صارفني
بكم صرف الدينار بالدّرهم... به خدا سوگند دوست داشتم معاويه بر سر شما با من
معامله و مبادله دينار با درهم بكند و 01 تن از شما را بگيرد و يكي از آنها را به
من بدهد» (خطبه 79 نهج البلاغه). مي فرمود «مي خواهم خود را با شما درمان كنم و درد
من شماييد. كجايند برادران من كه... به جهاد خوانده شدند پس مانند اشتياق شتران
شيرده به فرزندانشان، شوق نشان دادند... همانا شيطان راه هاي خود را هموار مي سازد
و مي خواهد گره هاي دين شما را يكي يكي بگشايد و تفرقه و جدايي را جايگزين اتحاد
شما كند و از تفرقه، فتنه را براي شما حاصل نمايد. پس روگردان شويد از وسوسه ها و
پليدي هاي او» (خطبه 121 نهج البلاغه).
در متن رقابت هاي سياسي چگونه مي شود مرد جنگي بود و با غفلت زدگي براي دشمن ميدان
مانور فراهم نكرد؟ چگونه مي توان مرزبان و ديدبان امنيت و منافع ملي شد؟ مرزداري و
ديدباني لوازمي دارد، هر كس نمي تواند مرزبان شود. حضرت سيدالساجدين در دعا براي
مرزداران فرمود «خداوندا بر محمد و خاندان او درود فرست و هنگام مواجهه و ملاقات با
دشمن، ياد دنياي پرنيرنگ فريبنده را از خاطرشان ببر و انديشه مال فتنه انگيز را در
دلهايشان نابود كن و بهشت را نصب العين آنها قرار ده». آن حضرت در دعاي هشتم صحيفه
سجاديه از برخي دام ها و لغزشگاه ها به خدا پناه مي برند و مي فرمايند «خدايا به تو
پناه مي برم از جنبيدن حرص و تاختن غضب و غلبه حسد و ضعف صبر و اندكي قناعت و
بدخلقي و اصرار شهوت و غلبه حميت و پيروي هوا... و ترجيح باطل بر حق و اصرار بر
گناهان ... و به تو پناه مي بريم از اينكه خيانت بركسي را قصد كنيم و به خاطر
اعمالمان شيفته خود شويم... خداوندا به تو پناه مي بريم از حسرت عظيم و مصيبت بزرگ
روز قيامت».
«ان ّالله لايهدي كيد الخائنين» (آيه 25 سوره يوسف). اين قانون الهي است كه نيرنگ و
ترفند اهل خيانت به مقصود راه نبرد و بي فرجام بماند. تمام گروه ها و اشخاصي كه بر
حسب ظاهر با قافله انقلاب بودند اما در ميانه راه خيانت كردند اگر چه زحمت افزا
شدند، اما سر به ديوار كوفتند و از اين معامله جز رسوايي و سرافكندگي نصيبشان نشد.
خيانت كردند و براي توجيه خيانت، بدعت آوردند و براي دين خدا، تبصره و حاشيه هاي از
سر هوس زدند. شدند راهزن. «مرد خردمند با چشم دل به نهايت كار خويش بنگرد و فراز و
نشيب آن را بشناسد... در درياهاي فتنه غوطه ور شدند و بدعت ها را گرفتند و سنت ها
را وانهادند... ماييم حافظان و ياران پيامبر و خزانه داران و درهاي معارف الهي. و
به خانه ها جز از درهاي آن نمي توان وارد شد. پس هر كس به خانه ها از غير در آنها
وارد شود، به دزدي و راهزني مسما مي شود» (خطبه 451 نهج البلاغه).
كار ويژه وسوسه گران پنهانكار به نيابت از شيطان، گشودن بي سروصدا و با حوصله و يكي
يكي گره هاي ايمان است. بست هاي باور كه شل شد، تفرقه و جدايي و گسيختگي از هم
پديدار مي شود و از شكاف تفرقه، فتنه سر برمي آورد تا مسير دشمن را هموار و كار او
را آسان كند. برجسته سازي اختلاف سلايق، جعل قطب بندي هاي فريبنده بر مبناي رقابت
ها و تسويه حساب هاي سياسي و سرانجام القاي اينكه وحدت بر سر موضوعات مهم ملي امري
ناممكن است، از هر حلقومي كه باشد خشاب گذاري سلاح دشمن است. وحدت و همدلي ضرورت
راهبردي براي تدبير درست در زمينه فرصت ها و چالش هاي مهم در دو سطح ملي و بين
المللي است. اتحاد هميشه ضرورت دارد و در مقاطع مهم و شرايط حساس، ضرورت آن دو
چندان مي شود. ما مي توانيم كمر دشمن را در آخرين فاز از سلسله نبردها بشكنيم به
شرط اينكه در ميانه ميدان شارژ انگيزه ها و باورهايمان خالي نشود. روزهاي پرفضيلت
ماه مبارك رمضان، اوقات ويژه انباشت انگيزه و اعتقاد است.«واستعينوا بالصبر و
الصلوه و انّها لكبيره الّا علي الخاشعين».
محمد ايماني
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com