تحريمها،
اقتصاد را تحت فشار قرار دادهاند و مشكلاتي را به بارآوردهاند. لاريجاني
از تأثير ۲۰ درصدي تحريمها در اقتصاد گفته و بالاخره رئيسجمهور نيز آن
را قبول كرده است و اذعان داشته كه دور زدن تحريمها سختتر شده است و
هزينه دورزدنها بيشتر. اين يعني ترسيم واقعي شرايط و واقعگرايي مسئولان
كه بايد خيلي پيشترها عنوان ميشد و مردم را با شرايط امروز آشنا
ميكردند. اما با اين شرايط حالا بايد چه كرد؟ آيا بايد نشست و سياه
نماييها را تا حد بغل گرفتن زانو ادامه داد و تقصير را تنها بر گردن
ديگران انداخت و كاسه چه كنم و اي كاش را در دست گرفت ؟ آيا اكنون زمان
انتقامگيري باجخواهي سياسي است يا هم افزايي نيروها وانديشههاي
اقتصادي براي تبديل تهديدها به فرصتها؟
اقتصاددانان تاريخ مصرف گذشته
و مسئولاني كه غير غر زدن كار ديگري بلد نبودهاند، اكنون فرصتي يافتهاند
تا به جاي ارائه راهكار، پيشگوييهايشان رادر جهت سياهنمايي به كار برند
و بگويند كه ديديد ما چه ميگفتيم؟!
مسئولان اطلاعرساني حوزه
دولت و دوقوه ديگر و نيز برنامه ريزان و برنامهنويسان اقتصاد كشور بايد با
نگاهي به عملكرد اين چند روزه خود، پس از اعمال تحريمهاي جديد از خود اين
سؤالها را بپرسند كه آيا واقعاً اين نوع برخورد و روشهاي اتخاذ شده در
شرايط امروزي براي اقتصاد كشور مفيد است ؟ نشانهاي كه اين نوع عملكرد
مسئولان وكارشناسان از خود در رسانهها بروز دادهاند در ميان مردم چه بوده
و جزو حركات دشمن شاد نيست ؟
اكنون كه رئيسجمهور و دولت واقعيات
حاكم بر اقتصاد كشور را قبول كردهاند و دريافتهاند كه با جريان جدي تحريم
و مقابله اقتصادي غرب در هيبت جنگ اقتصادي مواجه هستيم، شخصيتها
وجريانهاي سياسي به جاي بازي در زميني كه دشمنان ايران اسلامي ساختهاند
يا با نبش قبر اختلافات كهنه سياسي، راهكارهاي مقابله با تحريمها را در
كوتاه مدت و ميان مدت ارائه بكنند. مردم حق دارند همزمان با درك شرايط سخت
اقتصادي پيش رو كه از سوي مسئولان داخلي و نه رسانههاي خارجي ترسيم
ميشود، خاطر جمع و دل استوار باشند كه مسئولان نيز در عرصه جنگ اقتصادي
به جاي دغدغههاي قدرت، برنامههاي جدي و عملي براي كاهش سختيها و همراهي
مردم در مواجهه با مشكلات اقتصادي دارند.
صد البته اين موضوع نه با
ترسيم جلوه پرقدرت اقتصادي ايران در عرصه بينالمللي پيش از تحريم و تكرار
چند ده باره جايگاه هفدهم اقتصادي ايران كه با ارائه برنامههاي
اطمينانبخش و مقابله با عمليات رواني رسانههاي غربي ميسر است. مسئولان
همچنين بايد نه با انكار واقعيتها (كه بعضاً دستمايه سوژههاي رسانههاي
فارسي زبان خارجنشين معاند شده است) بلكه با يك برنامهريزي منسجم در
اطلاعرساني در حوزههاي اقتصادي فعال در دولت به اميدبخشي بپردازند و نيز
با برآيندسازي انديشههاي اقتصادي و گردآوري مغزهاي اقتصادي موجود در
كشور، اهم و في الاهم كردن هزينهها و راهكارهاي حمايتي از توليد داخل
درباره كالاهاي با اولويت بالا در عمل اطمينانبخشي را به جامعه تزريق
كنند.
بد نيست بار ديگر به مسئولان يادآوري شود كه ما دوران جنگ ۸
ساله را با تمام سختيهاي اقتصادي پشت سر گذاشتهايم، اما نه با دلپيچه و
ايرادگيري از يكديگر و تقصير را بر گردن اين و آن انداختن، بلكه با پيشتاز
بودن مسئولان و فرماندهان جنگ براي مقابله با دشمن و خلاقيتهايي كه در
زير گلولههاي دشمن تبلور مييافت و حمايتهاي بيدريغ مردمي كه به خوبي
شرايط را درك كرده بودند.