روز نیمه شعبان در حالی که مراسم جشن در حسینيه قمربنیهاشم فلکه اول خزانه تماشاچیان زیادی داشت حادثه تلخی رقم خورد و پسر 16 سالهای به نام «علی قاسمی» از پای در آمد.
روزنامه ایران: بازپرس جنایی تهران دستور داد تا ماجرای شلیک شتابزده پلیس
به پسر 16 ساله موشکافانه تحت بررسیهای ویژه قرار گیرد. تیمی از بازرسی
کل ناجا مأموریت دارد تا پس از تحقیقات میدانی، شنیدن ادعاهای پلیس
تیرانداز و شاهدان حادثه به بررسیهای اسلحهشناسی پرداخته و نقاط کور
پرونده را فاش کند.
روز نیمه شعبان در حالی که مراسم جشن در حسینيه
قمربنیهاشم فلکه اول خزانه تماشاچیان زیادی داشت حادثه تلخی رقم خورد و
پسر 16 سالهای به نام «علی قاسمی» از پای در آمد.
با
مرگ این پسر نوجوان در بیمارستان آیتالله کاشانی ماجرای آن به بازپرس
رسولی از شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد و دستور تحقیقات ویژه
از سوی این مقام قضایی صادر شد. پلیس تیرانداز که استوار موتورسوار کلانتری
160 خزانه بود به همراه گروهی از دوستان قربانی حادثه دستگیر شدند و
تحقیقات قضایی آغاز شد.
این در حالی بود که شاهدان این حادثه
غمانگیز نیز با نوشتههایی آنچه دیده بودند را به مقامهاي پلیس و بازپرس
رسولی تحویل دادند که میتواند گرههاي کور تحقیقات را باز کند.
نیمه
شعبان همه خیابانها غرق نور بودند و کوچک و بزرگ برای شب جشن
ثانیهشماری میکردند. علی 16 سال بیشتر نداشت و با مینیموتوری که به
تازگی خریده بود همراه دوستش راهی فلکه چهارم خزانه شد.
جمعیت زیادی
بود. در 100 متری حسینیه قمربنیهاشم و در حاشیه میدان روی موتورش نشست.
هیاهویی به پا بود تا این که مأمور موتوری کلانتری 160 خزانه سررسید. «علی»
از ترس همراه نداشتن مدارک موتور و نداشتن گواهینامه به دوستش گفت
میخواهد آنجا را ترک کند اما خیلی دیر شده بود و مأمور موتوری خود را به
علی رساند. علی و دوستش ترسیده بودند، موتور خاموش بود و نمیتوانستند فرار
کنند، آنجا محلهشان بود و همه آنها را میشناختند.
مأمور پلیس در
برابر علی 16 ساله ایستاد و با بیان این که پسربچه مشروبات الکلی خورده است
وی را بازخواست کرد. «علی» گفت که مست نیست و هنوز حرفهایش تمام نشده بود
که مأمور وی را به عقب هل داد و این پسربچه و موتورش روی زمین افتادند.
وقتی
دوستان و بچهمحلهای «علی» برای هواخواهی به سمت وی دویدند مأمور پلیس
اسلحهاش را به دست گرفت و 2 تیر هوایی شلیک کرد. همه بهتزده شدند. «علی»
باز وحشتزده اصرار کرد که گناهی ندارد و مست نیست و از مأمور خواست دست از
سرش بردارد. همه دیدند مأمور تپانچهاش را به نزديك علی برد، هیچ کس فکر
نمیکرد گلولهای شلیک شود، اما صدای انفجار همه را سر جایشان خشک کرد.
دیگر جشنی در کار نبود، علی نالهکنان روی زمین افتاد و خون اطرافش را رنگی کرد.
اینها ادعاهای کسانی است که سوگند میخورند با چشمان خود چنین صحنه باورنکردنی را دیدهاند و هنوز شوکه هستند.
تیم
خبرنگاری شوک پس از این که ماجرای شلیک پلیس به یک شرور انتشار یافت با
تماسهای زیادی از سوی خوانندگان که همگی از اهالی خزانه بودند به تحقیقات
میدانی دست زدند تا جزئیات این شلیک مرموز را فاش کنند.
اگر قدمی
در خزانه بزنید تصویر پسربچهای را میبینید که اعلامیه مرگش روی شیشه همه
مغازهها نصب شده است و تصاویر بزرگ روی حجلهها نشان میدهد همه عزادار
هستند.
همین کافی است که بدانید علی 16 ساله نمیتوانسته شرور بوده
باشد و اهالی و همسایهها داغدار مرگ این پسر، آن هم دو ماه بعد از مرگ
پدر صاحبنامش هستند.
هر لحظه با شنیدن گفتههای اهالی خزانه بیشتر
شوکه میشوید، همه پلیس را دوست دارند و مأموران را زحمتکش میدانند حتی
تأکید دارند امنیت را مدیون تلاشهای مأموران پلیس میدانند اما همه از دست
عامل تیراندازی مرگبار در محلهشان گلهمندند و اصرار دارند این مأمور
فاصله زیادی با بدنه اصلی پلیس داشته است.
اما این سؤال ذهن همه را درگیر کرده است که آیا کسی جوابگوی شلیک بیدلیل این مأمور است؟!
گفت و گو با بازپرس پروندهبازپرس
رسولي از شعبه پنجم دادسراي امور جنايي تهران با بيان اينكه پليس تيرانداز
در اختيار بازرسي ناجا است به خبرنگار شوك گفت: تحقيقات نشان ميدهد كه شب
حادثه مأموران كلانتري 160 خزانه از طريق پليس 110 مطلع شدند كه چند تن از
اراذل و اوباش منطقه اقدام به شكستن شيشه خودروهاي پارك شده در خيابان
كردهاند.
وي افزود: بلافاصله چند موتور گشت پليس براي بررسي اين
پرونده وارد عمل شدند. همزمان گشت موتوري پليس به سه پسر جوان كه سرنشينان
يك موتور بودند، دستور ايست داد. اما سرنشينان موتور بدون هيچگونه توجهي به
اخطارهاي پياپي پليس با سرعت زياد پا به فرار ميگذارند.
سرانجام
پس از مسافت زيادي تعقيب و گريز، موتور استوار كلانتري دچار نقص فني
ميشود، مأمور به ناچار براي ادامه تعقيب سه جوان از يك بسيجي موتورسوار
كمك گرفته و به تعقيب آنان ميپردازد. به ناچار براي متوقف كردن موتوسيكلت
آنها اقدام به شليك 3 تير هوايي ميكند كه در اين ميان دو تن از سرنشينان
زمينگير شده و سرنشين موتور كه باز هم قصد فرار از محل را دارد، اما مأمور
با پا ضربهاي به موتور وي ميزند و مانع فرارش ميشود، در اين ميان پسر
جوان باز هم براي فرار با مأمور كلانتري گلاويز ميشود و در حالي كه استوار
پليس تپانچهاش در دستش بود، وي مچ پليس را گرفته و ناگهان يك تير شليك
شده و به صورت جوان اصابت ميكند.
ادعاي دوست قرباني در بازپرسييكي
از دو سرنشين موتوسيكلت كه شاهد اين ماجراي خونين بود در بازجوييها گفت:
آن شب در پارك انديشه نشسته بودم كه يكي از دوستانم به من اطلاع داد
مأموران پليس در تعقيب من هستند. بلافاصله به پسرخالهام زنگ زدم و خواستم
كه با موتور دوستش علي به دنبالم بيايد تا به خانه بروم.
دقايقي بعد
پسر خالهام به همراه علي آمدند و سوار موتوسيكلت آنان شدم كه همزمان گشت
موتوري پليس از راه رسيد و ما با سرعت زياد فرار كرديم.
در بين مسير
از علي خواستم كه توقف كند اما چون موتوسيكلتش را تازه خريده بود گفت
نميخواهد مأموران موتورش را بگيرند به خاطر همين فراري شديم.
بازجويي از پليس تيراندازاستوار
پليس نيز در بازجوييها گفت: وقتي به ما گزارش دادند كه تعدادي اراذل و
اوباش اقدام به شكستن شيشه خودروهاي پارك شده در خيابان كردهاند، از آنجا
كه مشخصات ظاهري يكي از سرنشينان موتور سيكلت مشابهت زيادي با اين مظنون
داشت به تعقيب آنان پرداختم، هر چه اخطار ايست دادم آنها بيتوجه به سرعت
مارپيچ خود ادامه دادند، سرانجام براي متوقف كردن مظنون اقدام به تيراندازي
هوايي كردم كه در اين ميان دو تن از مظنونان زمينگير شدند، اما سرنشين
موتوسيكلت – قرباني – باز هم قصد فرار داشت كه با پا موتوسيكلتش را به سمت
زمين هل دادم و در اين ميان با هم گلاويز شديم و ناگهان تيري از اسلحهام
شليك و به صورت پسر جوان اصابت كرد.
شليك از فاصله 20 سانتيبازپرس
رسولي به خبرنگار شوك گفت: شليك گلوله از فاصله 20 سانتيمتري بوده و
بررسيهاي اوليه نشان ميدهد كه قرباني حادثه شرور نبوده و انگار دوستش تحت
تعقيب بوده است.
وي درخصوص اينكه شاهدان زيادي در محل تيراندازي
بودهاند و داستان متفاوتي را بيان ميكنند كه نشان مي دهد هيچ تعقيب و
گريزي در كار نبوده و علي در حال تماشاي جشن نيمه شعبان بود كه پليس به
بهانه بوي الكل به آنان گير داده است، گفت: ما هنوز قاطعانه اظهار نظر
نميكنيم در حال حاضر همه داشتههايمان فقط ادعاهايي است كه شنيدهايم،
مأمور پليس ادعاهاي خودش را مطرح كرده، دوستان قرباني حادثه نيز همين طور،
شاهدان حادثه نيز حرفهايي گفتهاند و خواهند گفت كه همگي بررسي ميشوند و
با رسيدن به واقعيت نتيجهگيري خواهيم كرد.
بازپرس جنايي تهران در پايان
گفت: چيزي كه ثابت شده شليك از فاصله 20 سانتي است و بقيه بررسي ها در
اختيارتيم زبدهاي از بازرسي ناجا قرار گرفته و آنان پس از تحقيقات
كارشناسانه نتايج را در اختيار من قرار ميدهند و مطمئن باشيد مقصر به
اندازه جرمش مجازات خواهد شد.
گفتوگو با شاهدانیک
زن که صدایش گرفته و همسایه روبهرویی محل جنایت است به خبرنگار شوک گفت:
«خودم دیدم که مأمور بیدلیل این پسر را که آرام روی مینیموتورش نشسته بود
هل داد و بعد 2 تیر هوایی شلیک کرد وقتی دوستان «علی» به سمت آنان رفتند
اسلحه را روی گردن «علی» گذاشت و صدای شلیک را که شنیدم سر جایم خشکم زد.
یکی از دوستان علی نیز گفت: «دوستم نه اهل مشروب بود و نه خلاف میکرد.
مینیموتور خریده بود تا مادرش را به خاطر این که پاهایش درد میکرد و قادر به حرکت نبود جابهجا کند و مرتب به بیمارستان ببرد.
مأمور به وی گفت چرا مشروب خوردی وی نپذیرفت، مأمور وی را هل داد و این حادثه رخ داد».
بخشی
شوهر عمه «علی» نیز با بیان اینکه خودش شاهد این حادثه نبود، گفت:
«چیزهایی که شنیدهام از یک نفر نبوده و همه، ماجرا را مشابه تعریف
میکنند. مطمئن هستم دروغی در کار نیست، نظریه پزشکی قانونی هم نشان داده
هیچ الکلی در خون «علی» نبوده است و واقعاً نمیدانیم این پلیس چرا وی را
کشته است.»
وی با بیان اینکه مأمور پلیس عذابوجدان گرفته و مرتب
خواستار بخشش است، گفت: مادر «علی» پس از مرگ شوهرش تنها همین پسر را داشت
که آن را هم از دست داد و همه بهتزده هستیم. پسر جوانی که وی نیز شاهد
حادثه بود، گفت: «نمیدانم چرا مأمور پلیس چنین رفتاری کرد وقتی گلوله شلیک
شد تماشاچیان با دیدن واکنشهای مأمور به پلیس 110 زنگ زدند، اما وی با بی
سیم میگفت که خودش در صحنه است و همه چیز تحت کنترل وی است جالبتر اینکه
اورژانس نیز با همین ادعاها حاضر نشد تا اینکه «علی» را پس از خونریزی
زیادی داخل وانت پلیس انداختند و به بیمارستان آيت الله کاشاني بردند که
کار از کار گذشته بود.»
وقتی خبرنگار شوک سراغ مادر «علی» رفت و دید
وی برای خاکسپاری پسر یکییکدانهاش به شهرستان محلات رفته است با دوست
صمیمی پدر خانواده به گفتوگو نشست.
شاگردا که بغض در گلو دارد،
گفت: ساعت 12 نیمهشب نیمهشعبان بود که مادر «علی» با دلشوره خاصی به من
زنگ زد. هنوز از پسرش خبری نداشت، میگفت «علی» میداند من از تنهایی
میترسم و دیر به خانه نمیآید و موبایلش هم خاموش است.
من هم نگران
شدم یک ساعت بعد بود که انگار به خانهشان زنگ زده و گفته بودند «علی» در
بیمارستان آیتالله کاشانی است. من سراغ مادرش رفتم و با هم به بیمارستان
رفتیم، باور نمیکردیم که با جسد «علی» روبهرو شویم.
وی افزود:
«همه کسانیکه صحنه را دیدهاند استشهادی جمع کرده و تحویل پلیس و دادسرا
دادهاند، شکی نداریم که «علی» بیگناه کشته شده و تا آنجایی که من میدانم
پلیس حتی اجازه شلیک به قاتل، دزد مسلح و هر مجرم دیگری را اگر وی فرار
نکند یا مقابلهای نداشته باشد، ندارد.»
انگار همین پارسال بود که نوجوانی 17 ساله و بی گناه!!!،که قویترین مرد ایران را کشت بی گناه اعدام کردند.
همین حمایتهای به نا حق باعث افزایش بزه در ایران می شود.
البته مامور هم بی تجربگی کرده است و باید تحقیقات بیشتری صورت گیرد.
نوجوانی 17 ساله و بی گناه که قویترین مرد ایران را کشت
یعنی چه مگه قاتل هم بی گناه میشه؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
برادر، اینکه نوشتند نوجوان 17 ساله بی گناه، یعنی دارند تمسخر میکنند...
خدا به مادرش صبر بده...
باید موقعیت جغرافیایی اجتماعی منطقه و وضعیت روحی و روانی مامور را در نظر گرفت باید همه جوانب در نظر گرفته شود درست است که یک انسان بی گناه بر اثر اشتباه کشته شده است اما کاری نکنیم که یک انسان بی گناه دیگر بالای چوبه دار برود در قضاوت عجله نکنید و خودتان را در موقعیت آن مامور نیروی انتظامی هم قرار بدهید
ضمن اینکه باید عرض کنم ، نحوه ی نگارش این خبر باعث میشه همه یکسویه قضاوت کنند .
کافیه به این جمله دقت کنید ( وقتی دوستان و بچهمحلهای «علی» برای هواخواهی به سمت وی دویدند مأمور پلیس اسلحهاش را به دست گرفت و 2 تیر هوایی شلیک کرد )
کاملا مشخصه که این مامور هل شده و ترسیده .
لطفا " تا مشخص شدن موضوع بهتره قضاوت نکنیم .
کاری نکنیم این اتفاق باعث بشه بین مردم و نیروی انتظامی فاصله بیفته . متشکرم
اندکی صبر سحر نزدیک است :))
کلی مطلب نوشته بودم باکلی استدلال.کپی هم نگرفتم که دوباره بفرستم نمیدانم چرا منتشر نشده فرصت هم ندارم دوبار ه بنویسم لطفا بررسی کنید.
یاعلی
اونجا که باید پلیس وارد عمل میشد کاری نکرد و یک نفر از خونریزی مرد و دلیلشون هم این بود که ما حق دخالت در دعواهای خیابانی نداریم
حالا اینجا....
فقط از خدا برای مادر علی صبر می خواهم.
یاعلی
بولتن چرا یک طرفه به قاضی میرید از نقطه نظر شما که احتمالا خبرنگار شما یا در محل بوده یا نسبتی با متوفی دارد همینجا مامور نیروی انتظامی را محکوم کرده.
هر یک از موارد اعلامی جرم و قابل پیگری است . فراری دادن مجرم. عدم توجه به ایست پلیس. تردد با وسیله نقلیه بدون مجوز
حالا با یه همچین باوری مطمئن باشید که روایات اهالی محل همه میره به سمتی که جوانی بیگناه کشته شده . نمی خوام بگم که پلیس بی تقصیر بوده یا جوان گناهکار بلکه می خوام بگم یک طرفه به قاضی نریم ، همین چیزهایی که خواندیم اینقدر متفاوت و متناقص هست که واقعیت رو به سادگی نمیشه کشف کرد .
پسر خاله مقتول میگه من زنگ زدم پسر خاله ام اومد و سوار موتور شدیم و فرار کردیم و بعد در حین فرار مورد اصابت گلوله قرار گرفتیم .
در مقابل مردم گفتند مقتول روی موتور نشسته بود ( بی حرکت ) مامور هلش داد افتاد رو زمین و بعد پلیس بهش شلیک کرد .
همانطور که می بینید انگار مردم یک داستان دیگه مربوط به کسی دیگه رو دارند تعریف می کنند . اما اون چیزی که مسلمه اینه که خیلی دور از عقله که پلیس بیخود و بی جهت اسلحه بر روی گردن کسی بذاره ! مگر اینکه یا درگیری شده باشه یا خطری پلیس رو تهدید بکنه .
به نظر حقیر خیلی درگیر احساسات مستتر در داستان نشید و عجولانه قضاوت نکنید . پلیس هم یک انسانه و مصون از خطا نیست و حادثه سعادت آباد هم دلیلی نیست که همیشه و همه پلیس های ما ناتوان باشند ، اتفاقاً قشر زحمت کشی هستند که همیشه هم مظلوم بودند .
اصلا بولتن کاردرستی نمی کنه که :اتفاقی را که باید بابررسی های بسیار ودقت فراوان آن هم توسط متخصصین یعنی قاضی موشکافی ونتیجه گیری شود خصوصاموضوعی که هرطرفش را نگاه میکنی جان یک انسان مطرح است ؛به همین راحتی ازخوانندگان نظر خواهی میکنه.
اصلا اینجا وبسیاری از موارد مشابه جای نظر دادن نیست شما فقط با این کارتون جورامتشنج میکنید وزمینه را برای تحقیقات صحیح نامساعد میکنید.
گذشته از همه ی اینها فکروذهن واحساس ووجدان مردم را درگیر مطالب مبهم میکنید بعد ازاون ها میخواهید دراین تاریکی وسردرگمی چیزی بگویند.
ازخود نمی پرسید معیار این نظر آیا عقل است ؟احساس است؟مسائل سیاسی ست؟فرارازموضوع است؟فشاروجدان است؟ویا هر چیز دیگر. ولی یک چیز مسلم است که نظر ارائه شده نه تحقیقی است ونه قضاوت قانونی.
روزنامه ایران افتاده دست جریان انحرافی معلوم نیست کلمه به کلمه اش ، با چه هدف شومی نوشته میشه
نمیخوام این خبر را تائید یا تکذیب کنم ، ولی این نوع نوشته شبیه همون نوشته ایه که در نقد گشت ارشاد طوری نوشته بود که جیگر هر سوسول دیدیش مامانی را به درد می آورد و امر به معروف و نهی از منکر را زیر سوال میبرد و چهره ای زشت و کریه از این فریضه الهی در ذهن مردم جا می انداخت .
بولتن یا چاپ نکن یا اگر چاپ میکنی یه توضیحی ، حاشیه ای چیزی بذار همینطور الکی مردم جوزده و احساساتی نشن
خود من اگه بخوام احساسی به ای داستان نگاه کنم باید بگم ، آخه جوانک موتوروسوار پاک و معصوم و احیانا نماز شب خوان ( با ذره ای سس سوسولی و لات و لوتی ) ، آخی ، این مامور نامرد چرا این معصوم کاملا بی گناه را یزیدانه سر برید !!!!
آخی طفلکی !!!!!
بولتن این میشه عاقبت قضاوت از چنین متن هایی !!!!
از فردا روزی ماموری خواست به هر دلیلی جلوی چنین جوانان معصوم مزاحم نوامیس ، یا عرق خورده و مست و یا سوسول بی بندوباری را بگیره ، مردم ریختند سر اون مامور نفله اش کردند ، نگو چطور شد !!!!!!!!
ازاینکه یک قسمت از متن منتشر نشده مرا گفتید ممنونم وکاملا باشما موافقم.
یاعلی
" هر لحظه با شنیدن گفتههای اهالی خزانه بیشتر شوکه میشوید، همه پلیس را دوست دارند و مأموران را زحمتکش میدانند حتی تأکید دارند امنیت را مدیون تلاشهای مأموران پلیس میدانند اما همه از دست عامل تیراندازی مرگبار در محلهشان گلهمندند و اصرار دارند این مأمور فاصله زیادی با بدنه اصلی پلیس داشته است.
اما این سؤال ذهن همه را درگیر کرده است که آیا کسی جوابگوی شلیک بیدلیل این مأمور است؟! "