اشاره:
انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی با مشارکت مطلوب مردم به پایان رسید
ومجلس نهم با بیش از 160 نفر تازه وارد تشکیل شد.واین روزها رقابت بر سر
ریاست مجلس است. در هنگام تبلیغات انتخاباتی و در خلال انتخابات و ظیفه
همگان تلاش برای جذب حداکثری و بر گزاری سالم انتخابات است وکمتر جای
پرداختن به نقاط ضعف است. اما اکنون که انتخابات با موفقیت پایان یافته
نگاهی تحلیلی به آسیب های انتخابات میتواند برای زدودن مشکلات در دوره های
بعد مفید باشد. از این رو در این نوشتار نگاهی نقادانه بر روند انتخابات
لیستهای انتخاباتی و...خواهیم داشت
معمولا ماه ها قبل از انخابات مباحث کلی در باره نحوه انتخابات نحوه حضور
مردم و لزوم حضور مردم و...آغاز میشود.در ایندوره ترکیب لیست های انتخاباتی
هم بحث درازی بود که سر انجام ره به جایی نبرد.و چندین لیست اصلی فرعی و
برخی نو ظهور و یکشبه مطرح شد.سر انجام روز موعود فرارسید وملت سر افراز
ایران بار دیگر شگفتی آفرید شگفتی از چند جهت یکی از جهت حضور گسترده و در
صد بالای مشارکت به نحوی که مشارکت 51%انتخابات هفتم و هشتم به مشارکت 64%
ارتقا یافت که در حکومت های مبتنی بر آراء مردمی شاخص بسیار بالا و مطلوبی
است .درواقع بار دیگر مردم ایران به نظام برخاسته از متن ملت «آری» گفتند
اما از لحاظ رفتارانتخاباتی مردم و نامزد های انتخاب شده چند نکته قابل توجه است .
1-نگاه مردم بر لیست های انتخاباتی
با توجه به عدم وجود نظام حزبی انتخاباتی در ایران، جبهه بندی های سیاسی
هستند که در آستانه انتخابات به وجود می آیند ودر این انتخابات نیزروال
همان بود. اصولا در یک انتخابات که احزاب رسمی و شناخته شده و پایدار بر
اساس اصولی که به احزاب سیاسی حاکم است وجود دارند انتخاب مردم ساده تر و
آسان تر خواهد بود . زیرا احزاب با نماد های مشخص و غیر وابسته به اشخاص
نمی توانند زیر پوستی حرکت کرده و در کلیات متوقف شوند که در صورت عدم
موفقیت یا ناتوانی در انجام وعده های داده شده بتوانند از آن شانه خالی
کنند اما در ایران به دلایلی که اکنون و در این یادداشت مجال پرداختن به آن
نیست چنین وضعی وجود ندارد.از این رو ساختار های دیگری نظیر «جبهه» «
جریان» « طیف» و «جناح» وجود داردکه سایه کمرنگی از احزاب است که معمولا در
آستانه هر انتخابات ظاهر میشوند و لیست های انتخاباتی تنظیم میکنند.
شورایی به هر نام «در انتخابات مجلس هشتم ترکیب 5+6 و در این انتخابات 8+7
»به وجود می آید تا تنظیم کننده واتحاد بخش گروهای متعددباشد. این کمیته
ها و این شوراها درپایتخت موفق تر عمل می کند و می توانند لیست ارائه دهند
اما هر چه از پایتخت دور میشویم اثر این «چند + چند» ها، کمرنگ می شود به
نحوی که گاهی افرادی بدون ضابطه ای شناخته شده(چند + چند) مثلا فلان استان
را تشکیل می دهند و در جلسات پشت پرده برای حوزه های انتخابیه نامزد معرفی
میکنند ..
در این روند،نامزد ها معرفی شده گاه افرادی هستند که معمولا در جریان امور
بوده و شناخته شده می باشند و مواضع آنها تا حدودی روشن و صریح است و مردم
آنها و مواضع آنها را می شناسند و آنها را سرباز نظام میدانند. چه شعبه
استانی کمیته ها آنها را معرفی کنند یا نکنند،آنها به دلیل سوابق خود ودر
خدمت نظام بودنشان رای مردم را دارند.از این رو این «چند + چندها» بجای
اینکه جریان ساز باشند و جامعه را هدایت کرده و راه صحیح نشان دهند،خود
دنباله رو میشوند و عملا خودشان را به جریانهای اجتماعی که دیگران ساخته
اند میسپارند البته جز این هم چاره ای هم ندارند!!. و البته دلشان خوش است
که از کسی حمایت کرده اند! و فکر میکنند که زمام امور را در دست دارند!
غافل از اینکه حمایت یا عدم حمایت آنها تاثیر چندانی بر انتخاب مردم ندارد
!به عنوان مثال در همدان چهار نفر از نامزد های بزرگوار مورد حمایت جبهه
متحد قرار گرفتند که پیشاپیش معلوم بود دو نفر از این چهار نفر انتخاب
خواهند شد بنا بر این تاثیر این جبهه کجاست؟؟. چه، جبهه متحد همدان، حمایت
میکرد چه نمیکرد!!نتیجه معلوم بود رای مردم به دو نفر از این چهار نفر
است.
تاثیر شوراهای متعدد،یا جبهه های مختلف، مثل« جبهه متحد»« پایداری» و«
ایستادگی »یا در جریان اصلاح طلبان مثل جبهه مردم سالاری و... در شهر های
کوچک و تک حوزه ای، تقریبا وجود خارجی ندارد !! و مردم با توصیه این
شوراها وجبهه ها اقدام به رای دادن نمی کنند زیرا مردم به ارزشهایی در نظام
اسلامی باور دارند که گاهی این جناح بندی ها در این زمینه از مردم عقب
ترند و نا چار پشت سر آنها حرکت میکنند. و گاهی نیز ممکن است به دلیل خود
رایی برخی از این جبهه ها ، بدون مشورت با شهرستانها- و در صورت مشورت ،با
نگرشی صوری و بدون توجه به نظریات دلسوزان نظام و واقعیات اجتماعی-افرادی
را معرفی میکنند که عمدتا توصیه رفقای آن نامزد ها در تهران است .!! بنا بر
این، این« جبهه» های مختلف در مراکز استانها خواسته یا ناخواسته همراه
جریان عمومی ملت عزیز می شوند در شهر های کوچک از مردم هم عقب می مانند و
اشخاصی را به عنوان نامزد به جبهه خود معرفی میکنند که نه تنها محبوبیت وآ
رای مردم را ندارند بلکه اصولا یا اصولگرا نیستند یا اگر هستند اقبال مردمی
ندارند در نتیجه مردم نیز بدون کوچک ترین توجهی به نظر این جبهه هایی چند
نفره که در پشت در های بسته برای شهرآنها تعیین تکلیف کرده اند، کسی راکه
خود اصلح می دانند و اصولگرا می دانند انتخاب می کنند. بنا براین نتیجه می
گیریم که مردم ایران مثل همه صحنه های انقلاب در 33 سال اخیر در این دوره
نیز هوشیارانه عمل کردند هم در بعد کلی و حضور حد اکثری در انتخابات ،هم در
بحث گزینش نامزد های انتخاباتی چرا که...
1-نخست، اینکه مردم توجه چندانی به لیست های انتخاباتی که معمولا حاصل تفکر
عده اندکی است نکرده اند و همانگونه که توضیح داده شد اگر هم خوانی بین
لیست ها و نفرات برگزیده دیده شود،نه به معنی پذیرش توصیه این جبهه آن جبهه
است؛ بلکه به دلیل تخصص نامزد ها و سوابق آنها خلاصه حضوردر دایره و حوزه
بزرگ انقلاب اسلامی است حتی در تهران نیز تا حدود زیادی این مساله صادق
است.
2- گزینش افراد عمدتا معتدل ،علمی,کارشناس,و غیر جنجالی هم در تهران هم در
شهرستان از بین نامزدهای دارای سوابق نمایندگی از یک سو وانتخاب بیش
از160 نفراز کسانی که برای نخستین بار وارد مجلس میشوند دارای پیام خاصی
است
3-مردم نشان داده اند حساب افراد از وابستگی خانوادگی آنها جداست و فضیلت
کسی الزاما به فرزند یا...او منتقل نمیشود. ممکن است کسانی مدتی با
پرستیژسوابق خانوادگی و....هر چه بگویند و بنویسند نادیده گرفته می شود اما
در نهایت، میزان، حرکت و حال فعلی افراد است و حرکات برخی ،از دید مردم
پنهان نیست
4- در شهرستان ها نیز این وضع حاکم بود . در بسیاری از آنها افراد مشهورمثل
خواهر ریس جمهور در زاد گاهش رای نیاوردند . که دو پیام داشت یکی سلامت
انتخابات و عدم نفوذ مجریان به نفع کسی، دوم شخصیت بزرگ منشانه این خانم،
که بر خلاف جریانات 88هیچ جنجالی بپا نکرد و تسلیم قانون شد .
5-در جبهه موسوم به اصلاح طلبان نیز نکات جالبی وجود دارد
زیرا کسانی مثل آقای کواکبیان ، که خود« جبهه مردم سالاری» را راه انداختند
خود، از جبهه خود ساخته ی خود، جا ماندند که تایید عدم تاثیر این جبهه ها
در آرای مردم است و از سوی دیگر نشان دهنده این که ،عناوین اصلاح طلب و
...برای مردم اهمیت زیادی ندارد. و کسی را که مردم نپسندندچه اسم اصولگرایا
اسم اصلاح طلب داشته باشد فرقی نمی کند (البته مردم قضاوت ظاهری بودن و
واقعی بودن استفاده از این عناوین را هم خوب می دانند
2-نامزد های انتخاباتی
معمولاچند ماه پیش ازانتخابات رایزنی نامزد ها هم آغاز می شود اما این نامزد ها نیز چند دسته اند.
الف:عده ای هستند که می دانند «که» هستند و« چه» هستند و«چه میخواهند
»و«چرا می خواهند» این عده شور بختانه کم تعدادند و اکثریت نیستند.آنها می
دانند در جامعه چه جایگاهی دارند و می دانند فرزند انقلاب هستند و هر چه
از« نام» و «نان» دارند ، مدیون امام«ره» انقلاب و شهدای انقلاب است.
میدانند« چه» هستند. میدانند درسپهر سیاسی کشور چه جایگاهی دارند و چقدر توانایی دارند .
آنها می دانند «چه میخواهند». میدانند در انقلاب اسلامی ایران زندگی می
کنند؛ میدانند دنبال آرمانهای انقلاب اند که برآیند آن، خدمت به خدا و خلق
خداست. میدانند به عنوان نقطه ای از دریای ملت ایران باید باری از این
،بارگرانسنگ بنای تمدن اسلامی را بردارند.
آنها می دانند «چرا میخواهند»و به آن اعتقادقلبی دارند.البته مردم نیز به
طور نسبی این گونه افراد را میشناسند و به آنها اقبال دارند.
به طور خلاصه این افراد« می دانند که می دانند»! یعنی، با بصیرت وارد میشوند .
2-افرادی هم هستند که میدانند؛ اما «نمیدانند چرا ؟» آنها میدانند چه کسی
هستند جایگاه علمی و اجتماعی خود را میشناسند انتخابات را می شناسند مظاهر
آن را می دانند و« مزایای»! آن را میدانند و می خواهند!! به عبارت بهتراز
نمایندگی، مزایا و پرستیژ آن را خوب میشناسند و برای همینها، برنامه ریزی
می کنند وهر آنچه که این خواسته را به خطر بیاندازد برای آنها وحشتناک است
از این رو خیلی زود همراه حزب های مسلط می شوند و رنگ عوض میکنند. مصداق
بارز،نان به نرخ روز خور هستند.
اینهاها اهداف آرمانی انقلاب را نفهمیده اند، نمیخواهند بفهمند، جملاتی را
در قالب سخنرانی های هیجانی برای سرگرم کردن مردم عامی آموخته اند و برای
مردم آنها را تکرار میکنند بدون اینکه خود بفهمند چه میگویند آرمانها و
اهداف والای انقلاب اسلامی و شهدای انقلاب رسالت جهانی ملت بزرگ ایران،برای
آنها، در حد توصیه های کلی- که با ید فقط در مجالس رسمی شنیده یا گفته
شود- بیشتر معنی ندارد. اصولا از تقسیم بندی های سیاسی و اقتصادی داخل
کشورنیز- در حد یک اسم و شناختن افراد – اطلاعات بیشتری ندارند.
آنها ،مبانی حکومت دینی را نمی دانند،مبانی حکومت سکولار- را که برای
مقابله با آن به میجلس میروند-نمیشناسند، به عبارتی بهتراگر پرسیده شوند که
اصولگرایی چیست؟ چرا باید اصولگرا بود؟ چه شاخصهایی در اصولگرایی وجود
دارد ؟اصلاح طلبی چیست؟چرا به آن نقد وارد است؟ جز پاسخ های کلی چیزی
ندارند ومعمولا از این پرسش ها فرار میکنند !.امایک چیز را خوب می
شناسند،!و آن! شهرت و پرستیژ نمایندگی است! همین و بس !. اغلب اینها، هیچ
تحصیلات مرتبط با نمایندگی هم ندارند.-چون الزاما، تحصیلت کلاسیک مطرح
نیست، بلکه «آگاهی»مهم است، به هر نحو که حاصل شده باشد.- بهتر است بگوییم
آگاهی و دانش نمایندگی را ندارند.
این گونه افراد سعی میکنند کمبود های خود را در قالب ظاهر سازی های بسیار افراطی بپوشانند .
3-افراد سومی هستند که مثل دسته اول میدانند «چه هستند» «که هستند» « چه میخواهند»و« چرا می خواهند».
این افراد نقطه مقابل دسته اول میباشند و در قالب مخالفان نظام دسته بندی
می شوند که همه اهداف و اصول انقلاب آرمانهای آن را میشناسند . مبانی حکومت
دینی را می شناسند، اما قبول ندارند. مبانی حکومت سکولار را می شناسند و
قبول دارند و برای آن تلاش میکنند. دلایل آنها برای ورود به نهاد های نظام
-علی رغم عدم قبول آن- همانا نفوذ درلایه های نظام، برای استحاله آن و
تاثیر گذاری در کند کردن پیشرفت مملکت وایجاد جریانهای اجتماعی طرفدار خود
در قالب سر مایه گذاری برای آینده میباشد.نمونه های آن در دهه های اخیر
فراوان بوده است.
از این رو،هر یک از این طیف ها بنا به دلایل خود، وارد عرصه می شوند و
بدیهی است گروه دوم و سوم در تبلیغات نیات واقعی خود را اشکار نمی کنند تا
بتوانند رای ملت را بگیرند. در بر خی مواقع موفقیت کلی کسب میکنند-اما هرچه
هست یک واقعیت را نمی توان انکار کرد که که به قول امام(ره)ملت ایران بارها
نشان داده است که جلوتر از مسئولین حرکت میکند
پیشنهادات
1-از آنجا که وقت بسیاری از نمایندگان صرف امورات غیر مرتبط با وظیفه
نمایندگی میشود به نظر میرسد اصلاح قانون انتخابات و تبدیل حوزه شهرستانی
به حوزه های استانی تا حدود زیادی به رفع مشکل کمک کند.
2-تغییر فرهنگ سیاسی-جا افتاده در ذهن مردم که نماینده و ظیفه ایجاد اشتغال
و لابی کردن برای استخدام فرزندان آنان در ادارات جاده سازی و ...را
دارد.-هم در سطح عموم هم در سطح داوطلبان نمایندگی ونزدیک کردن اذهان هردو
قشر به و ظایف اصلی نمایندگی که البته کاری زمان بر و دشوار است
3-لازم است رسانه های گروهی بحث مشارکت سیاسی و فرهنگ سیاسی را منحصر به
فصول انتخابات نکنند و آگاهی بخشی به جامعه در قالب برنامه های متنوع
استمرار داشته باشد.
* دكتر حسن رحيمي روشن/ استاد دانشگاه