تحولات منطقه به نقطه حساس و پيچيده اي رسيده است. اين روزها افزايش و
تشديد فشارها عليه سوريه از جانب محور غرب و آمريكا در دستور كار دشمنان و
معاندين جبهه مقاومت قرار گرفته است.
به موازات اين خط، موضوع مذاكرات هسته اي ميان ايران و گروه كشورهاي 1+5 نيز به فصل سرنوشت سازي نزديك شده است.
بنابراين
آنچه اكنون در فضاي مسائل منطقه اي آشكارا به چشم مي آيد و رسانه هاي بين
المللي آن را در صدر اخبار و گزارش هاي خود قرار داده اند موضوع ايران و
سوريه است.
از سوي ديگر؛ در اجلاس هاي مهم بين المللي هم، از جمله
موضوعات كليدي كه در راس دستور كارها قرار مي گيرد موضوع برنامه هسته اي
ايران و مسائل چالش برانگيز در سوريه است.
از همين روي؛ ماه گذشته در
اجلاس گروه 8، موضوع ايران و سوريه به عنوان يكي از موضوعات اصلي در دستور
كار قرار گرفت. اكنون نيز و از چند روز قبل از اجلاس امنيتي سن پترزبورگ
باز موضوع ايران و سوريه در كانون توجهات شركت كنندگان بوده است.
آنچه
قابل اعتناست و نمي توان به راحتي از آن عبور كرد تحركات پردامنه واشنگتن
است كه سعي دارد به نوعي ميان موضوع ايران و مسائل سوريه ارتباطي به نفع
خواسته هاي خودش در بستر تحولات منطقه ايجاد نمايد.
بنابراين مشاهده مي
شود كه از چند هفته قبل، باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا فرمان تشديد تحريم
ها عليه ايران و سوريه را به بهانه نقض حقوق بشر صادر مي كند.
همچنين
در پي اقدامات تروريستي در سوريه كه شواهد و قرائن نشان مي دهد در پشت پرده
اين جنايات، آمريكا قرار دارد آنچه جالب است متهم كردن ايران به ناآرامي
ها در سوريه از جانب واشنگتن است.
گفتني است برجسته سازي موضوع ايران و
سوريه از جانب همپيمانان آمريكا نيز دنبال مي شود. به عنوان نمونه وزيران
خارجه آلمان و فرانسه چندي پيش در برلين، مذاكرات خود را به موضوع ايران و
سوريه اختصاص دادند.
در اين ميان هياهو و سروصداي عجزآلود رژيم
صهيونيستي جاي تامل دارد بخصوص اينكه به دنبال حوادث تروريستي در «حوله»
دفتر نتانياهو با صدور بيانيه اي ايران و حزب الله لبنان را به دست داشتن
در اين حوادث متهم كرد!
البته از سوي ديگر؛ در مقابل محور
غربي-صهيونيستي كه به دنبال مسئله دار كردن موضوع هسته اي ايران و تشديد
بحران ها در سوريه است، دو كشور چين و روسيه نيز به موضوع ايران و سوريه
ورود كرده اند كه رايزني هاي روزهاي اخير ميان پوتين و مقامات چيني در همين
راستا ارزيابي مي شود.
و بالاخره بايد به طرح كوفي عنان نماينده سازمان
ملل در امور سوريه اشاره كرد كه ابتدا طرحي 6 ماده اي را پيش كشيد و
اكنون طرح «گروه تماس» با تاكيد بر نقش ايران در حل بحران در سوريه، را
به ميان آورده است.
مقارن با اين فضا، جنجال سازي ها عليه كشورمان در آستانه مذاكرات مسكو كه كمتر از 10 روز ديگر انجام خواهد شد شدت يافته است.
اگر بخواهيم اين فضاسازي ها را به صورت خلاصه فهرست كنيم عبارتند از؛
1-
مطرح كردن اتهامات تروريستي بر ضد ايران با ماموريت رسانه هاي غربي از
جمله روزنامه واشنگتن پست و نيويورك تايمز در هفته گذشته كه ادعا شد ايران
به دنبال ترور ديپلمات هاي كشورهاي مخالف خود است!
2- جنجال سازي پيرامون سايت پارچين.
3- مطرح كردن اين شبهه واهي كه ايران حق غني سازي ندارد. (نيويورك تايمز و واشنگتن پست اهرم رسانه اي براي پمپاژ اين دروغ بودند)
4-
بزرگ نمايي خطر حمله رژيم صهيونيستي به ايران با اين پالس كه اگر تيم
مذاكره كننده جمهوري اسلامي در مذاكرات مسكو خواسته هاي طرف مقابل را محقق
نكند و...
درباره اين فضاسازي و جنجال هاي بعدي چند نكته گفتني است؛
1-
بعد از گذشت 16 ماه از تحولات منطقه در بستر بيداري اسلامي، آمريكا و غرب
كماكان از تحليل و عمق اين اتفاقات بزرگ درمانده هستند. جنجال رسانه اي
آنها پيرامون ايران و سوريه براي فرار از شوك تحولاتي است كه مراكز امنيتي،
اطلاعاتي و تصميم گيري غرب و آمريكا از پيشگيري آن عاجز هستند و در اين
ميان آمريكا و متحدانش از بيداري شكل گرفته ميان ملت هاي مسلمان بيشترين
احساس خطر را دارند. آنچه اكنون بيش از هر چيزي موضوعيت دارد سير شتابان
اين تحولات با ويژگي هاي بارزي چون «اسلامي بودن»، «مردمي بودن» و
«ضداستكباري بودن» است.
در همين راستا؛ سخنان چند روز پيش برژينسكي در
«ان بي سي» خواندني است؛ «اوضاع آنچنان كه در سوريه نشان داده مي شود
وحشتناك و غم انگيز نيست و تحولات سوريه يك مسئله داخلي است؛ همچنانكه
برنامه هسته اي ايران نيز مسئله داخلي است.» برژينسكي مي كوشد نگاه
استراتژيست هاي غرب را به نقش ايران در بيداري اسلامي جلب كند و تلويحا
اعتراف مي كند كه برنامه هسته اي ايران و مسائل سوريه فقط بهانه است.
2- آنچه كه ناآرامي ها در سوريه را سبب شده و مانع اصلي طرح 6ماده اي سازمان ملل و كوفي عنان است اقدامات تروريستي در اين كشور است.
اكنون سؤال اصلي اين است كه چه جرياني پشت سر اقدامات تروريستي در سوريه است؟
اجازه
بدهيد به جاي تحليل اقدامات و جنايات تاسف باري كه در الحوله يا حماه به
وقوع پيوست؛ به سندي كه فارين پاليسي منتشر كرده بسنده كنيم.
اين نشريه
آمريكايي به دنبال حوادث تروريستي در سوريه فاش كرد كه قتل عام مردم اين
كشور ماموريت جديد آمريكا به تروريست هاي القاعده است.
حالا از شگفتي
هاي روزگار است كه آمريكايي ها به بهانه نقض حقوق بشر ايران و سوريه را
تحريم مي كنند و شگفت آورتر اين كه جنايات تروريستي در سوريه را به ايران
نسبت مي دهند!
3- ادعاي غرب و آمريكا درباره اصلاحات در سوريه و برقراري
دموكراسي و رعايت استانداردهاي حقوق بشري «بازي فريب» براي تضعيف جبهه
مقاومت است. مگر نه اين كه اين اصلاحات بايد توسط مردم اين كشور انجام شود و
نه با مداخله خارجي و اقدامات تروريستي.
و در اين ميان آنچه محرز است
اين كه؛ اولا؛ جنس تحولات در سوريه با كشورهاي عربي مانند ليبي، بحرين،
يمن، مصر و... متفاوت است. غربي ها نيز مي دانند كه دولت بشار اسد داراي
عقبه اجتماعي است و همين عامل مهمي بوده كه علي رغم تمام فشارها و كارشكني
ها عليه سوريه طي ماه هاي گذشته، دمشق ايستاده است. ثانيا؛ سوريه تاوان
مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي را پرداخت مي كند و تمامي تهديدات عليه
دولت اسد به خاطر سازش ناپذيري با مقامات كودك كش تل آويو و ماندن در جبهه
مقاومت است.
4- از آنجايي كه سوريه در جبهه مقاومت قرار دارد و مردانه
ايستادگي كرده است، طبيعي است كه جمهوري اسلامي ايران، اين كشور را تنها
نگذارد و به حمايت خود از سوريه ادامه دهد.
اينجاست كه طرف مقابل نيز به
نقش ايران اسلامي مقتدر در خصوص ايستادگي سوريه در جبهه مقاومت اذعان
دارد. اين ايده - بخوانيد توهم- كه موضوع سوريه به موضوع ايران دوخت و دوز
شود تا با تشديد فشارها بر سوريه، نقش ايران در الگو بودن تحولات منطقه
كمرنگ شود يك معادله از هر دو سر باطل است. چون سوريه با تشديد فشارها از
جبهه مقاومت خارج نخواهد شد و از سوي ديگر فشار بر سوريه و چالش در برنامه
هسته اي ايران قادر نيست به الگوبخشي ايران و پيشقراولي در بستر تحولات
بيداري اسلامي آسيبي بزند.
5- مشكل اصلي غرب و آمريكا اين است كه
محاسبات دقيقي از تحولات ندارند و تنها مي خواهند برمبناي زور و بيرون از
قواعد منطقي در پهنه سياست از پيچ بزرگ تاريخ كه پيش روي جهان است پيشگيري
كنند اما هر بار كه دست به اين كار مي زنند وضعيت بغرنج تر مي شود. در
سوريه به رغم خواسته آمريكا، اصلاحات دولت اسد در حال انجام شدن است و اين
به عقبه اجتماعي دولت او كمك مي كند و خروجي آن در نهايت ناكامي آمريكايي
ها و غربي ها در خروج دمشق از جبهه مقاومت خواهد بود. در مورد موضوع ايران و
برنامه هسته اي كشورمان نيز مسئله روشن است و به تعبير اخير فارين پاليسي
در تحليلي به قلم استفن والت، «تكبر آمريكا در مواجهه با ايران جواب نمي
دهد چرا كه ايران روش ديكته شده را نمي پذيرد همچنان كه در 01 سال گذشته
آمريكا و متحدانش هشدارها و تهديدها و قطعنامه هاي متعددي را براي منصرف
كردن ايران از غني سازي به صحنه آوردند ولي اين برخورد بي فايده بوده و
جواب نداده است.»
حسام الدين برومند