کد خبر: ۸۶۸۲۴
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار:
تمام حرفی که امینی در هشتمین فیلمش می زند

نجات جان برادر به هر طریق ممکن!

محمدرضا خزایی
سعید سه روز دیگر اعدام خواهد شد. نیلوفر (ترانه علیدوستی) خواهر سعید، برای اینکه مانع این اتفاق شود باید طی این سه روز صد میلیون تومان پول برای دیه تهیه کند و به خانواده ای که سعید در یک نزاع خیابانی  پسرشان را در دفاع از نیلوفر و دوستش کشته، بدهد و رضایت آنها را جلب کند. در جمع آوری این 100 میلیون تومان، نیلوفر تنها نیست و نامزدش بهرام (صابر ابر) و دوستان برادرش، موسی، ارش و امیر نیز او را یاری می کنند. پدر نیلوفر تنها شخصیت فیلم است که خودش را به آب و آتش نمی زند. تنها کاری که او می کند این است که کنار پنجره اتاق بایستد و به بیرون و به مردی که در کوچه ایستاده خیره شود. دوست نیلوفر، پریسا نیز از او مراقبت می کند.



در ابتدای راه جور کردن پول دیه، نیلوفر اقدام به فروش کلیه خود می کند که با وجود فروشنده های زیاد به مقصود نمی رسد. بهرام همسر نیلوفر که جدا از او زندگی می کند، ماشین خود را، که تنها وسیله امرار معاشش است، می فروشد. موسی (حامد بهداد) که در یک محل پرورش و نگهداری اسب کار می کند و در کنار آن به مشت زنی و شرط بندی نیز می پردازد، با تهدید و دعوا با کسی که از او طلب دارد موفق می شود چند میلیون تومان پول نقد کند. پریسا دوست نیلوفر که یک ماشین نسبتاً گران قیمت سوار می شود، هفت میلیون نقداً به نیلوفر کمک می کند. امیر (محمد رضا غفاری) نیز با فروش ماشین خود به نیلوفر کمک می کند. نیلوفر در صبح پنج شنبه، یک روز مانده به اعدام، 35 میلیون از 100 میلیون تومان را تهیه کرده است.




بهرام و نیلوفر برای تهیه بقیه 100 میلیون تومان به سراغ مرد خیری به نام کشمیری می روند. او به آنها وعده کمک 50 میلیون تومانی را می دهد. از سوی دیگر صاحب پمپ بنزینی که امیر در آن کار می کند نیز با وعده کمک 50 میلیون تومانی خود، از امیر می خواهد که ترتیب ملاقاتش را با نیلوفر بدهد. امیر با اینکه از نیت رئیس خود که در معاملات دختران خیابانی دست دارد، با خبر است اما نیلوفر را سر قرار می آورد. از آنجا که کشمیری نیز از دادن پولی که وعده کرده بود سر باز می زند، نیلوفر راه چاره ای مقابل خود نمی بیند و با قبول پیشنهاد صاحب پمپ بنزین به خودفروشی تن می دهد. موسی نیز که قصد جدا شدن از همسرش را دارد، دختر خردسالش را در قبال دریافت مبلغی چشم گیر به زن پولداری که از قبل با او رابطه دارد، می فروشد. بعد از فروش بچه، موسی مشغول مسابقات زیر زمینی مشت زنی می شود، با این تفاوت که اینبار برای بدست آوردن پول بیشتر باید کتک بخورد و بازنده مسابقه شود. آرش، نوچه موسی نیز برای اینکه او هم در جور کردن پول دیه سهمی داشته باشد دست به بزرگترین قمار عمرش می زند. بهرام که از طریق پریسا از خودفروشی همسرش نیلوفر با خبر شده، پریشان و آشفته، سراغ صاحب پمپ بنزین می رود و خودش و پمپ بنزین را با هم آتش می زند.

این، همه فیلم «انتهای خیابان هشتم» است. انتهای خیابان هشتم که اتفاقا هشتمین فیلم علیرضا امینی محسوب می شود یک ملودرام اجتماعی شبیه به اخرین فیلم این فیلم ساز، یعنی هفت دقیقه تا پاییز، است. فیلمی شلوغ و پرشخصیت، با خرده داستان های آشفته که بالاترین سطح از جرم و گناه را در یک گوشه شهر نشان می دهد. اینگونه به نظر می رسد که انتهای خیابان هشتم برای امینی ظرفی است که یک سری آدم بدبخت و بریده از اجتماع را در آن جا داده است؛ البته بدون اینکه یک رابطه منطقی را بین آنها ایجاد کند.




ایده و طرح اولیه فیلمنامه  عاریه گرفته شده

بدون شک سینمای علیرضا امینی به سینمای اصغر فرهادی شببه و متاثر است. با این تفاوت که فیلم های فرهادی، ساختار، داستان و فیلمنامه های بسی بهتر از آثار امینی دارد. انتهای خیابان هشتم در فرم رئالیستی و درام اجتماعی با «شهر زیبا»ی اصغر فرهادی شباهت های داستانی زیادی دارد. شهر زیبا تلاش های دختری بنام فیروزه را به تصویر کشید که با دوست برادرش که به تازگی از زندان آزاد شده بود همراه شد تا رضایت شاکی برادرش را جلب کند و او را از اعدام برهاند. در این راه رابطه نزدیکی بین این دو شکل می گیرد. همین موضوع فیروزه را بر سر دو راهی قرار می دهد که خوشبختی با دوست برادرش را انتخاب کند یا نجات جان برادرش را.

ایده و شاکله اصلی فیلم انتهای خیابان هشتم بسیار شبیه فیلم شهر زیبا است. با این تفاوت که شخصیت های فیلم امینی برای بیننده ملموس و قابل درک نیستند.

نقاط قوت فیلم

علیرضا امینی در کارگردانی، دکوپاژ، طراحی میزانسن و انتخاب بازیگران فیلم خوب عمل کرده و از پس ریتم تند و اچراهای پرتنش بازیگران بر آمده است. و جدا از استفاده افراطی و بی موردش از دوربین روی دست، کارنامه قابل قبولی از خود برجای گذاشته و در یک جمله جلوتر از فیلمنامه بوده است.


تدوین فیلم که ریتم تند و ضرب آهنگ تقربباً ثابت فیلم را حفظ می کند از نقاط قابل توجه و قوت فیلم به شمار می رود. به ویژه تدوین موازی که در سکانس های پایانی فیلم همزمان چهار موقعیت متفاوت از شخصیت های اصلی فیلم را به نمایش می گذارد.

بازی بازیگران، روان و قابل قبول است. ترانه علیدوستی که حس غم، اضطراب و التهاب را در بازی خود به خوبی نشان داده از نقاط قوت فیلم به شمار می رود. از جمله سکانس هایی که بازی او در خاطر می ماند هنگامی است که نیلوفر قصد فروش کلیه اش را دارد و با مسئول پذیرش بیمارستان بگو مگو می کند.

شخصیت های متعدد، ضعیف، بدون کاربرد و بی ارتباط بایکدیگر

فیلم از داشتن شخصیت های بسیار رنج می برد. این شخصیت ها نه شباهتی به آدم عادی دارند و نه می توان آنها را از لحاظ اصول داستان نویسی و فیلمنامه نویسی شخصیت خواند. شخصیت پدر که از ابتدا تا انتهای فیلم هیچ دیالوگی ندارد و فقط از پنجره به بیرون و به یک مرد زل می زند. یا شخصیت بدون کاربرد آن مرد داخل خیابان که به پدر نیلوفر نگاه می کند. یا دوست نیلوفر که تنها مهمش خبر بردن از نیلوفر برای بهرام است.

شخصیت ها همگی حاضرند برای نجات دادن سعید از مرگ جانشان را هم بدهند. سعیدی که هیچگونه تصویری از او نمی بینیم و فقط از طریق دیالوگ ها، جسته و گریخته از وجود او خبر داریم. این تلاش ها شاید به تنهایی اثر گذار باشند اما کارکرد مناسبی ندارند. از خودگذشتگی شخصیت ها تاثیری چندانی بر مخاطب نمی گذارد و برای او فرقی نمی کند که مثلاً بهرام و امیر ماشین خود را برای کمک می فروشند یا موسی دختر خود را در قبال دریافت هنگفتی پول معاوضه می کند. این بحران تنها یک دلیل دارد و آن هم ضعف شخصیت پردازی در فیلمنامه است.

اما چه چیزی باعث می شود تصمیم نهایی شخصیت های فیلم برای ما مهم جلوه کند، و چگونه مخاطب با گریه آنها گریه و با خندشان می خندد؟ چنین دستاوردی زمانی حاصل می شود که مخاطب از پیش، ظاهر و باطن و پشت و روی شخصیت فیلم را شناخته و دغدغه آنها به دغدغه او بدل شود. در غیر این صورت برای او فرقی ندارد که شخصیت اصلی داستان چه تصمیمی خواهد گرفت و کدام راه را انتخاب خواهد کرد.



ابهامات و ضعف های اساسی فیلمنامه

فیلمنامه انتهای خیابان هشتم «موقعیت محور» است و وارد زندگی شخصیت های اصلی فیلم نمی شود. چند داستانک شخصیت های فیلم نیز قربانی به سرانجام رسیدن داستان اصلی فیلم شده و با پرداختی سرسری وضعیت آنها را به وصله های ناجوری تبدیل کرده که فیلمنامه نویسان به اجبار آنها را به قصه اصلی چسبانده اند. با اینکه می توانستند با پرداختن به آنها در کنار داستان اصلی، ذهن مخاطب را درگیر کرده و او را تا انتهای فیلم با شخصیت ها همراه کنند.

نپرداختن به این داستانک ها و شخصیت های بیش از اندازه و همچنین ابهامات فراوان فیلمنامه، سوالات متعددی را در ذهن مخاطب به وجود می آورد که همه آنها بی جواب می مانند:

ـ سعید چگونه مرتکب قتل شده است؟

ـ چرا در سر تا سر فیلم هیچ خبری از خانواده مقتول نیست؟

ـ چرا تنها در این سه روز پایانی خانواده و دوستان سعید به صرافت تهیه پول افتاده اند؟ یعنی مراحل دادگاه اینقدر سریع طی شده؟

ـ چرا در تهیه پول دیه به مراکزی چون ستاد دیه و یا کمیته امداد امام خمینی (ره) مراجعه نمی کنند؟

ـ چرا بین این همه آدم، پدر سعید هیچ واکنشی نسبت به اعدام پسرش نشان نداده، و هیچ تلاشی برای نجات او انجام نمی دهد؟

ـ چرا سعید اینقدر برای شخصیت های فیلم مهم است؟

ـ امیر از یک طرف ماشینش را بخاطر دیه سعید می فروشد و از طرف دیگر اسباب خودفروشی خواهر او را مهیا می کند!!!؟

ـ موسی چرا قبل از شرکت در مسابقه مشت زنی دخترش را با اسب معاوضه می کند؟ اصلاً اسب به چه کارش می اید؟

 

آری، همچون این سوالات مبهم و تناقضات مبرم، بارها در سراسر فیلم به ذهن مخاطب هجوم می آورند. اما بدلیل ریتم تند و رویدادهای تلخی که پشت سر هم می آیند، مخاطب چاره ای جز تماشای ادامه فیلم نداشته و از خیر پیگیری چراهای ذهنش می گذرد.

پایان فیلم نیز ره به گنگستان می برد. شخصیت هایی که این همه زجر کشیدند و دست و پا زدند به یک سر انجام معمولی نیز نمی رسند. این پایان بندی یله و رها را نه می شود بر گردن سانسور و ممیزی فیلم گذاشت و نه می توان آن را یک پایان باز خواند. نمی شود بر گردن سانسور انداخت چون امینی در مصاحبه های پیشین خود، حداکثر دو دقیقه از فیلم را گرفتار سانسور اعلام کرد. و اگر بخواهیم این دو دقیقه را از قسمت های کلیدی فیلم بخوانیم باز هم دست اندرکاران فیلم باید برای این فقدان راهکاری می اندیشیدند. نمی توان پایانی باز خواند چرا که پایان بدنی باز زمانی اتفاق می افتد که از ابتدای فیلم انقدر اطلاعات در مورد شخصیت ها به مخاطب داده شود که در پایان نامعلوم، او خود عاقبت کار را انتخاب کند. که البته ما در اطلاعات لازم هم مشکل داریم چه رسد به اطلاعات کافی. امینی اینجا نیز نشان میدهد که از فرهادی سرمشق گرفته اما به صورت ناقص و الکن.

حال با توجه به آنچه ذکر شد می توان گفت، انتهای خیابان هشتم با داستانی بی سر و بی ته و بدون پرداخت کافی، قصد پرداختن به مسائل اجتماعی و معضلات جامعه را دارد اما از آنجا که فقط در پی نشان دادن این مشکلات آن هم به طور افراطی، دسته جمعی و به رنگ سیاه است نه به ابتدای خیابان اول مقصود خود می رسد و نه گامی به سوی حل معضلات جامعه مورد تعریف خود بر می دارد.  


کارگردان: علیرضا امینی

تهیه‌کننده: سیدجمال ساداتیان

نویسندگان: علیرضا امینی، محمد باغبانی

بازیگران: ترانه علیدوستی، صابر ابر، حامد بهداد، محمدرضا غفاری، مهدی ماهانی، احسان عیوض نژاد و ...

مدیر فیلم‌برداری: مرتضی غفوری

تدوین: مهدی حسینی ‌وند

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
محمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۶
3
10
واقعا برات متاسفم بولی جان که کل فیلمو تعریف کردی یدفعه لینک دانلود فیلمو میذاشتی دیگه
محمد رجب
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۶
5
2
ضعیف ترین بخش سایتتان نقد فیلم هاست
پاسخ ها
مرتضی
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۶
اما به نظر من منصفانه نقد شده بود. و نقد مناسب و قوی هم بود.
sorabmamoti
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۶
4
6
چه فیلم جالبی راغب شدم ببینم مرسی
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۷
7
7
ممنون از نقد زیباتون. سینمای ایران خیلی وقته مرده. وقتی سینما دست کسانی افتاده که افکار و عقیده غربی و صهیونیسمی دارن بیشتر از این انتظار نمیره مسولان ما هم که طبق معمول خواب تشریف دارن به حرف رهبری هم که کسی توجهی نداره. اگه همینجور پیش بره بعد از 10 سال میشیم مثل غرب
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۰:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۷
یک منفی اشتباه شد
نرگس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۷
1
4
عالی بود تا حالا نقد به این خوبی نخونده بودم .
سوای اینکه کاملا فنی نوشته شده مشکل نقد های فنی رو نداره که حوصله آدم رو سر ببره.
م
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۵:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۸
4
1
----

به شدت احساس می کنم که به بنده توهین شد

صحنه نمایش چه لزومی داشت ؟ با اون لباسهای مسخره !
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین