گروه بین الملل: نتایج نظرسنجیهای اخیر آلمان، تصویری گویا از تحولات عمیق در دومین قدرت اقتصادی اروپا ارائه میدهد: حزب محافظهکار اتحادیه دموکرات مسیحی/اتحادیه سوسیال مسیحی (CDU/CSU) با ۳۰ درصد آرا، بار دیگر به جایگاه نخست بازمیگردد، اما حضور بیسابقه حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) با ۲۰ درصد آرا، زنگ هشداری برای دموکراسی آلمانی است. این تحولات نه تنها آینده پارلمان را تحتالشعاع قرار داده، بلکه پرسشهای جدی درباره شکافهای اجتماعی، نارضایتی از دولت ائتلافی اولاف شولتس، و تغییرات هویتی در جامعه آلمان مطرح میکند. سقوط حزب سوسیال دموکرات (SPD) به ۱۶ درصد نیز نشان میدهد که سیاستهای میانهروی لیبرال در جذب افکار عمومی ناکام مانده است.
به گزارش بولتن نیوز، اتحادیه دموکرات مسیحی، به رهبری فردریش مرتس، با شعارهای کلاسیک محافظه کاری مانند تقویت امنیت مرزها، کاهش مالیاتها، و بازگشت به "ارزشهای خانوادگی سنتی"، خود را آلترناتیوی برای ناکارآمدی دولت ائتلافی فعلی معرفی کرده است. این حزب که سالها به عنوان ستون اصلی سیاست آلمان شناخته میشد، پس از شکست در انتخابات ۲۰۲۱، اکنون از نارضایتی گسترده از سیاستهای انرژی سبز پرهزینه، تورم فزاینده، و بحران مسکن بهره میبرد.
نسل میانهسال و سالمندان که ثبات اقتصادی دهههای گذشته آلمان را تجربه کردهاند، اصلیترین پایگاه CDU/CSU را تشکیل میدهند. این گروه با ترس از بیثباتی ناشی از تحولات سریع فناوری و مهاجرت، به دنبال بازسازی تصویر "آلمان قابل پیشبینی" هستند.
انتقاد محافظهکاران به سیاستهای جنسیتی و آموزشی دولت ائتلافی (مانند قانون تغییر جنسیت ساده شده یا آموزش مسائل LGBTQ در مدارس)، توجه جمعیت محافظهکار روستایی و کلیساهای محلی را جلب کرده است.
حزب AfD، که زمانی به عنوان نیرویی حاشیهای توصیف میشد، اکنون با کسب رکورد ۲۰ درصد آرا، به دومین قدرت پارلمانی تبدیل شده است. شعارهای ضد مهاجرت، مخالفت با کمکهای نظامی به اوکراین، و نقد خصمانه به اتحادیه اروپا، هسته اصلی کمپین این حزب را تشکیل میدهند. رهبران AfD مانند آلیس وایدل و تینو کروپالا، با بهرهگیری از نگرانیهای اقتصادی شرق آلمان (که هنوز از شکاف درآمدی با غرب رنج میبرد) و ترس از "اسلامیسازی فرهنگ آلمانی"، موفق شدهاند نه تنها راستگرایان سنتی، بلکه بخشی از طبقه کارگر ناامید را جذب کنند.
شرق آلمان؛ کانون نارضایتی: در ایالتهایی مانند زاکسن و تورینگن، AfD به محبوبترین حزب تبدیل شده است. این مناطق که پس از اتحاد دو آلمان در ۱۹۹۰ همچنان با بیکاری ساختاری و فرار مغزها دستوپنجه نرم میکنند، سیاستهای مهاجرپذیری دولت فدرال را عاملی برای "کمرنگ شدن هویت آلمانی" میدانند.
نفوذ در میان جوانان: برخلاف تصور عمومی، نظرسنجیها نشان میدهد حدود ۲۲ درصد از رأیدهندگان ۱۸ تا ۲۵ ساله به AfD تمایل دارند. این پدیده با گسترش شبکههای اجتماعی و تبلیغات این حزب درباره "توقف تغییرات اقلیمی افراطی" و "محدودیت آزادی بیان تحت عنوان مبارزه با نفرتپرانی" مرتبط است.
صعود همزمان محافظهکاران و راست افراطی، آینه تمامنمای تنشهای اجتماعی آلمان امروز است:
۱. بحران هویت پسا-مرکل: دوران آنگلا مرکل (با شعار "ما از پس آن برمیآییم") که با سیاستهای میانهروی مهاجرتی و چندفرهنگی همراه بود، اکنون به نقطه پایانی رسیده است. بخشی از جامعه آلمان، به ویژه در مناطق کمتر برخوردار، احساس میکنند که هزینههای ادغام مهاجران و تحولات مختلف بر دوش آنها گذاشته شده است.
۲. اقتصاد در گرداب عدم قطعیت: اثرات جنگ اوکراین، تحریمهای انرژی علیه روسیه، و رکود صنعت خودروسازی (به عنوان موتور اقتصاد آلمان)، بسیاری از شهروندان را به سمت احزابی کشانده که وعده بازسازی سریع رفاه را میدهند.
۳. گسل نسلی: در حالی که جوانان شهری و تحصیلکرده همچنان از احزاب سبزها و چپگراها حمایت میکنند، جوانان مناطق محرومتر، AfD را نماد اعتراض به سیستم حاکم میدانند.
پیروزی CDU/CSU و AfD، سناریوهای پیچیدهای را برای تشکیل دولت آینده رقم میزند:
- اتحادیه دموکرات مسیحی تاکنون هرگونه ائتلاف با AfD را رد کرده، اما رشد این حزب ممکن است محافظهکاران را مجبور به انعطاف در سیاستهای مهاجرتی یا انرژی کند.
ظهور AfD به عنوان دومین حزب، فضای پارلمان را به سمتی خواهد برد که بحثهای مرتبط با محدودیت مهاجرت، خروج از اتحادیه اروپا، و کاهش هزینههای محیط زیستی تشدید شود.
کارشناسان هشدار میدهند عادیسازی گفتمان راست افراطی، به ویژه در شرق آلمان، ممکن است به افزایش خشونت علیه مهاجران و جوامع اقلیت بینجامد. از سوی دیگر، فشار محافظهکاران برای بازگشت به سیاستهای سختگیرانه اجتماعی، میتواند پیشرفتهای دهههای اخیر در برابری جنسیتی و حقوق دگرباشان را تهدید کند.
انتخابات آلمان تنها یک تغییر دولت نیست، بلکه نشاندهنده دگردیسی عمیق در جامعهای است که سالها به عنوان الگوی ثبات و مدارا شناخته میشد. سوال اصلی این است: آیا این روندها واکنشی موقت به بحرانهای کنونی است، یا آلمان به سمت بازتعریف هویت ملی خود در تقابل با جهانیسازی و چندفرهنگیگرایی حرکت میکند؟ پاسخ به این پرسش، نه تنها آینده اروپا، بلکه ترازنامه دموکراسیهای لیبرال در غرب را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com