گروه فرهنگی: سینمای ایران در سالهای اخیر شاهد تولید آثاری بوده که سعی در بازتاب مسائل اجتماعی و فرهنگی روز جامعه دارند. اما گاهی این تلاشها به جای ارائه تحلیلهای عمیق و راهحلهای کاربردی، به سطحینگری و سادهانگاری میانجامد. فیلم «چشمبادومی» ساخته ابراهیم امینی، نمونهای از این دست آثار است که با موضوع تب کِیپاپ در میان نوجوانان، نه تنها نتوانسته مسئله را به درستی بررسی کند، بلکه با ارائه راهحلهایی پیشپاافتاده، از عمق بخشیدن به دغدغههای واقعی جامعه بازمانده است. این فیلم که اولین تجربه کارگردانی امینی محسوب میشود، با وجود فیلمنامهنویسی توانا در پشت صحنه، در اجرا و محتوا ناامیدکننده ظاهر شده است. در این مقاله، به نقد فیلم «چشمبادومی» و بررسی آسیبشناسی فرهنگی حاکم بر چنین آثاری میپردازیم.
به گزارش بولتن نیوز، «چشمبادومی»، فیلمی پیشپاافتاده درباره یک موضوع پیشپاافتاده است که مسئلهاش را به نحو پیشپاافتاده طرح میکند و راه حلی پیشپاافتاده برای حلوفصل آن ارائه میدهد. فیلم درباره تب کِیپاپ در نوجوانان امروزی است. نوجوانی خُلوضع در فیلم وجود دارد که آنقدر شیدای یکی از خوانندگان کُرهای شده که فکر میکند خودِ اوست. به نظرِ فیلمساز، راه درمان او هم نه جادوجنبل، نه دین و نه روانشناسی است. کلید حل مسئله در دست پدربزرگ خانواده است. راه حل او چیست؟ «بذارید جوونها دورهشون رو بزنن، حال کنن، جوونی کنن. مثل ما جوونهای قدیم. اینقدر بهشون گیر ندید». باور بفرمایید به همین سادگی! فیلم ابراهیم امینی ناشیانه و گاهی آماتوری و مبتدیانه از کار درآمده. نویسندهای توانا که آثار مهمی در کارنامهاش در مقام فیلمنامهنویس دارد، حالا در اولین فیلم بلندش ناامیدکننده ظاهر شده است؛ هم در فرم، هم در محتوا.
اما درباره کِیپاپ و اینطور چیزها. ایکاش به جای فیلمسازی درباره تب کِیپاپ و اینطور چیزها، درباره تب پژوهش و سیاستگذاری و فیلمسازی و مقالهنویسی و کلیپسازی درباره کِیپاپ فیلمی ساخته شود! «اینطور چیزها» که میگویم منظورم موضوعاتی مثل نسل زد، فرهنگ شهرت، سواد رسانهای، شکاف نسلی، فرهنگ هواداری و «اینطور چیزها» است که به عنوان آسیب اجتماعی یا مسئله ملی، ذهن هزاران تحلیلگر و مدیر فرهنگی را به خود مشغول میکند و هزاران میلیارد بودجه هزینه آن میشود. این خودش یک آسیب اجتماعی است که تولید محتوای اغلب سطحی درباره آسیبهای اجتماعی، محل درآمد نخبگان جامعه باشد. جامعه ایران پر است از افراد و گروههای پیشران که بار پیشرفت ما را به دوش میکشند و فهم و معرفی آنان در قالبهای دراماتیک، میتواند همان آسیبهای اجتماعی را هم بهبود ببخشد. اما فرهنگیکاران عزیز ترجیح میدهند تا بیخ قضیه، کجرویها و آسیبهای اجتماعی را تفهم و پاتولوژی کنند اما انسانهای الهامبخش را در زندگی اجتماعی ما فهم و معرفی نکنند. تمرکز روی آسیبها و بزهها و کجرویها، بدون در نظر گرفتن مؤلفههای هویتی و الهامبخش جامعه، از یک نگاه کور امنیتی میآید که میخواهد در مقام کنترلچی، اقلیتهای دردسرساز را مهار کند که در این کار تاکنون شکست خورده و بعد از این هم ناموفق خواهد بود.
فیلم «چشمبادومی» نه تنها نتوانسته مسئله تب کِیپاپ و دغدغههای نسل جوان را به درستی بازتاب دهد، بلکه با ارائه راهحلهایی سادهانگارانه، از فرصت بررسی عمیقتر این پدیده اجتماعی بازمانده است. این فیلم نشان میدهد که چگونه نگاه سطحی به مسائل اجتماعی میتواند به جای ارائه راهکارهای مؤثر، به تثبیت کلیشهها و نادیده گرفتن ظرفیتهای واقعی جامعه بینجامد. شاید زمان آن رسیده باشد که به جای تمرکز صرف بر آسیبها، به سراغ انسانها و گروههای الهامبخش جامعه برویم و داستانهای آنان را روایت کنیم؛ داستانهایی که میتوانند نه تنها آسیبها را کاهش دهند، بلکه الهامبخش نسلهای آینده نیز باشند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com