گروه فرهنگی: ایده محمدحسین مهدویان برای کندوکاو گذشته کاراکترهای اصلی «زخمکاری» حالا به مرحله مهمی رسیده است و او روایتهایی از پیشینه آنها با ما در میان میگذارد که میتواند قضاوت نسبت به امروز آنها را دستخوش تغییر کند.
به گزارش بولتن نیوز، قسمت ششم از فصل پایانی سریال، با یکی از همین بازخوانیها آغاز شد و قطعهای مهم از پازل شخصیت یکی از مهمترین کاراکترها، تکمیل شد؛ درباره سمیرا صحبت میکنیم، همان شخصیتی که در فصل اول سریال و در قالب اقتباسی که از تراژدی مکبث صورت گرفته بود، ردای «لیدی مکبث» به تن کرد. شکسپیر در بازخوانی پیچیدگیهای دراماتیک تحولات تاریخی، دو ویژگی کلیدی را در هم آمیخت تا این پرسوناژ را خلق کند؛ جاهطلبی و خونخواری، دو صفت کلیدی لیدی مکبث در نمایشنامه هستند که براساس همین ویژگیها او تبدیل به محرک اصلی مکبث برای اقدام به قتل و خونریزی میشود.
سمیرا هم در چنین جایگاهی در فصل اول «زخم کاری» به مخاطب معرفی شد. او بود که برای جبران تحقیرها و زخمهایی که از خاندان ریزآبادیها متحمل شده بود، در مقام وسوسهگر، مالک را تحریک به قتل خانعمو کرد و ابایی هم از این نداشت که در صحنه قتل بهعنوان ناظر حضور داشته باشد. بعدتر و در ادامه شاهد خشم افسارگسیخته او نسبت به مالک هم بودیم. سمیرا برای رسیدن به مقاصد و تأمین منافع خود هیچ حدومرزی نمیشناخت و خوی کینهجو و جنایتکارش زمانی بهحد اعلی عیان شد که در فصل دوم، ناصر ریزآبادی را به قتل رساند. حالا این کاراکتر در فصل پایانی، همچنان سودای انتقام و جاهطلبی در سر دارد.
چه تجربهای در گذشته برای این شخصیت وجود داشته که سمیرا را به این حد از جنون رساند؟ این همان سوالی است که بالاخره مهدویان در سکانس ابتدایی قسمت ششم از فصل چهارم، از آن رمزگشایی کرد. سمیرا دختری نوجوان در خانه مادربزرگ خود بوده که از سوی عموی بدطینتش در معرض تعرض قرار میگرفته. دختری که هیچ تصوری از جاهطلبی و کامجویی بزرگترهای خود نداشته و وقتی با دردورنج فروخورده خود، تنها میشود، هیچ راهی جز انتقام به ذهنش نمیرسد. او در دنیای کودکانه خود، با هیولایی مواجه است که در حریم بهظاهر امن خانه تبدیل به تهدیدی برای آسایش او شده و همین موقعیت او را به خروش وامیدارد. خروشی که البته صدا و فریادی در پس آن نیست و فقط در قالب «اقدام به انتقام» عیان میشود. سمیرای نوجوان، دستش به خون عموی تجاوزکارش آغشته میشود و این نقطه شکلگیری شخصیتی است که در بزرگسالی از او دیدهایم.
او در همان نوجوانی با دو مفهوم «تحقیر» و «انتقام» آشنا شده و وقتی بعدها در مواجهه با بزرگ خاندان ریزآبادی، باردیگر و از نوعی دیگر تحقیر را تجربه میکند، راهکاری جز انتقام و تحریک مالک برای ریختن خون او به ذهنش نمیرسد.
«زخم کاری» در قسمتهای بعدی میتواند شاهد اقدامات انتقامجویانه دیگری از سوی سمیرای زخمخورده هم باشد و این تراژدی زمانی کامل میشود که به یاد بیاوریم اینبار تحقیر را در مواجهه با فردی تجربه کرده که زمانی او را همپیمان خود میدانست؛ مالک چه هزینهای بابت تحقیر سمیرا پرداخت خواهد کرد؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com