بولتن نیوز- بیل مویرز و مایکل وینشیپ: آخرین دوشنبه ماه مه در ایالات متحده به عنوان روز یادبود کشته شدگان استقلال آمریکا نامگذاری شده است؛ اما عجیب است که دولتمردان این کشور «استقلال» را تنها برای خود می پسندد و به هیچ روی آن را برای دیگر کشورها روا نمی دارد و حتی عجیب تر آنکه برای ممانعت از استقلال دیگر کشئرها به اعزام ارتش خود به سایر نقاط دنیا مبادرت می ورزد.
اما وجدان های بیدار بشری به خوبی از اقدامات متزورانه این کشور پرده بر می دارند و آن را برملا می سازند و شاهد آن هستیم که در همین روز «بیل مویرز»(نویسنده کتاب هایی چون قدرت اسطوره و امپراتوری اینترنت) و «مایکل وینشیپ» با انتشار مطلبی نسبت به اقدامات ضد حقوق بشر توسط این کشور اعتراض می کنند.
متن کامل این یادداشت به شرح ذیل می باشد:
« حقیقت تلخ است ، به خصوص حقیقتی که دربارۀ خودمان باشد. به همین دلیل برای آمریکایی ها به شدت درد آور است که خود را با این واقعیت وفق دهندکه بعد ازفاجعۀ 11 سپتامبر، دولت ما شروع به شکنجۀ افراد کرده و همچنین از قوانین داخلی و بین المللی سرپیچی کرده است. بسیاری از ما نتوانسته ایم با معنای واقعی این جملات ، و یا معنی امروزی آنها کنار بیائیم. اما باید شکنجه را باور کنیم ، شکنجه ای که به نام ما و ظاهرا به خاطر امنیت ما انجام می شود .
اینکه چنین اعمال وحشیانه ای رخ داده، یک راز سر به مهر نیست؛ بلکه تنها حقیقتی است که ما ترجیح می دهیم درباره اش فکر نکنیم. اما روز یادبود، فرصت خوبی است تا سعی خودمان را بکنیم. زیرا اگر واقعا می خواهیم به آمریکایی هائی که در لباس رزم، جان خود را در مبارزه برای کشور خود از دست داده اند؛ افتخار کنیم، پس باید برای اطمینان از اینکه شایستگی ایثار و از جان گذشتگی آنها را داریم، تلاش خود رابیشتر کنیم و تعهد خود را نسبت به حاکمیت قانون محکم تر نمائیم ، چرا که حاکمیت قانون، برای تمدنی که ارزش از جان گذشتگی را دارد ضروری است.
بعد از11 سپتامبر، دولت ما به شکنجه روی آورد، برای جستجوی اطلاعات درمورد تروریست هایی که مرتکب بی رحمی شده بودند و دیگرانی که ممکن بود از آنها پیروی کنند! مقامات ارشد دستور شکنجۀ افراد مستقر در پایگاه های نظامی و بازداشتگاه های افغانستان و عراق را در زندان های مخفی سازمان سیا در آنسوی جهان صادر کردند. کشورهایی- از جمله لیبی و مصر - که درآنها از رژیم های شیاد وسوء استفاده چی خواسته می شد تا کار کثیف واشنگتن را برایش انجام دهند.
گوانتانامو معروفترین این زندان ها، در سواحل جنوب شرقی کوبا همچنان باقی است. برای سالیان سال، پایگاه دریایی ایالات متحده آمریکا در این مکان مانند بقایای باقی مانده از جنگ سرد به نظر می رسید تا از تهدیدهای گاه و بیگاه فیدل کاسترو به تعطیل کردن آن سرپیچی کند. اما از 11 سپتامبر، گوانتانامو - گیتمو - یک بازداشتگاه بوده است، زندان جزیره ای برون مرزی ؛ مستقر در خارج از حوزۀ استحفاظی و حیطۀ صلاحیت دادگاه های غیرنظامی ایالات متحده که می توانست قوانین این کشور را زیر پا بگذارد.
درست مانند اتاق مخوف 101، در رمان" سال 1984" جورج اورول- محفظه ای شامل اشیا و لوازمی که هریک از قربانیان بیش ازهرچیزی از آنها وحشت داشتند، تا آنها را مجبور به اعتراف کنند- نام گوانتانامو نیز به مترادف مفهوم شکنجه تبدیل شده است. نزدیک به 800 نفر در این مکان نگهداری می شدند که پس از سال ها حبس و شکنجه و بدرفتاری سرانجام جورج دبلیو بوش 500 نفر از آنها را آزاد کرد، باراک اوباما نیز 67 تن دیگر را آزاد کرده است ، با اینکه رئیس جمهور اوباما متعهد شده که زندان گوانتانامو را ظرف یک سال پس از مراسم تحلیف خود بکلی تعطیل کند، اماهنوز 169نفر دیگر باقی مانده اند و اکنون دولت ما می گوید چهل و شش نفر از آنها بسیار خطرناک هستند و قرار است بدون هیچ محاکمه ای تا ابد در این زندان بمانند.
در این عکس که از طرحی متعلق به هنرمند دادگاه، جانت هملین گرفته شده و توسط توسط وزارت دفاع ایالات متحده بازبینی شده، خالد شیخ محمد سندی را طی جلسۀ دادرسی نظامی خود در خلیج گوانتانامو ، واقع در پایگاه دریایی آمریکا در کوبا می خواند - سه شنبه، 5 مه 2012.- عکس از آسوشیتدپرس / ژانت هَملین
ما تقریبا هیچگاه این بازداشت شدگان را نمی بینیم. چرا که این موضوع دخلی به حوزۀ فعالیت سازمان های حقوق بشری و یا انبوه پرونده های دعاوی که از اعمال ما بوجود آمده و روی هم انباشته شده ندارد ، این زندانیان خارج از دید ما و ذهن ما به سر می برند . پنج تن از زندانیان گوانتانامو به تازگی به اتهام دست داشتن در این حملات، در محضر دادگاه نظامی احضار شدند. یکی از آنها «خالد شیخ محمد»است ، که می گوید مغز متفکر حملات 11 سپتامبر بوده است . او توسط بازجوها 183 بار به روش ریزش آب روی پیشانی متهم، شکنجه شده است. مقامات پنتاگون پیش بینی می کنند دست کم یک سال دیگر طول می کشد تا این پنج نفر محاکمه شوند.
در اوایل این ماه، وکلای محمد آل یاسر القحطانی – معروف به هواپیما ربای "بیستم " که داخل هواپیماهای مورد بحث نبوده - دادخواستی را تسلیم دادگاه فدرال نیویورک کرد تا آنچه را که آنها نوارهای ویدیوئی "بشدت نگران کننده" از جریان بازجویی وی توصیف می کنند را علنی کند. او در سال 2008 به جرم جنایات جنگی و قتل متهم شد، اما پس ازآنکه فرماندار نظامی سابق کمیسیون های نظامی گوانتانامو، سوزان کرافورد به باب وودوارد خبرنگار گفت که رفتاری که با القحطانی شده "مصداق تعریف حقوقی شکنجه است" ؛ اتهامات وی کاهش یافت.
او در بازداشت نامحدود باقی می ماند، مانند ابو زبیده ، یک شهروند عربستان سعودی که متهم به راه اندازی و ادارۀ اردوگاه های آموزش تروریستی است. او نیز تنها ظرف یکماه حداقل 83 بارمورد شکنجه-به شیوۀ ریزش آب روی پیشانی- واقع شده است. درست همین هفته، دادگاه تجدید نظر فدرال در خواست انتشار اطلاعات در مورد شیوه های بازجویی سازمان سیا از ابوزبیده و سایر مظنونان اعمال تروریستی را رد کرد.
همچنین احتمالاً طی ماه جاری سراسیمگی ، در تصویب بخشی از قانون جدید ملی دفاع را به چشم خود دیده اید که به ارتش اجازه می دهد : نه تنها اعضای القاعده، طالبان و نیروهای مرتبط با آنها بلکه " هر فردی که به شکل موثر از آنها حمایت می کند" را در بازداشت نامحدود نگهدارد. در پاسخ به روزنامه نگاران و مدافعانی که معتقدند این موضوع می تواند به شکل گسترده، آزادی های مدنی را نقض کند یک دادگاه فدرال اجرای این قانون را متوقف کرد. با این حال، دو روز پس از تصمیم این دادگاه، بار دیگرمجلس نمایندگان قانون اولیه را ابقا کرد.
روز دیگر، هشت تن از اعضای دولت بوش - از جمله رئیس جمهور بوش، دیک چنی، معاون رئیس جمهور و وزیر دفاعش دونالد رامسفلد - به جرم شکنجه و سایر جنایات جنگی توسط محکمه ای غیر رسمی در مالزی مجرم شناخته شدند. داستان به طور گسترده ای در بخش هائی از مطبوعات جهان منعکس شد، با گزارش هائی حاکی ازاینکه این حکم می تواند راه را برای رسیدگی به این پرونده در دادگاه جنایی بین المللی لاهه هموار کند. البته اینجا در ایالات متحده به این خبر تقریبا هیچ اشاره ای نشد.
تابستان امسال، همگان باور داشتند که کمیته اطلاعاتی مجلس سنای ایالات متحده آمریکا بالاخره گزارشی در مورد "تکنیک های بازجویی پیشرفته" منتشر می کند؛ عبارت محترمانه ای که برای هر فرد منطقی معقولی که در استخدام دولت نباشد به معنی "شکنجه" است. تهیۀ این گزارش با همکاری محققانی که میلیون ها سند طبقه بندی شده را بررسی کرده اند مدت سه سالی است که ادامه دارد. سرویس خبری رویترز می گوید که این گزارش سرانجام به این نتیجه می رسد که روش هائی مانند"ریزش جریان ممتد آب روی پیشانی متهم "و "محرومیت از خواب" اطلاعات امنیتی ارزشمندی به دست نمی دهد.
اکنون ، اینجا، دریازدهمین سالگرد فاجعۀ 11 سپتامبر ، هنوز هم درگیر جنگ در افغانستان، هنوز هم درگیر جنگ با تروریست ها، هنوز هم درگیر جنگ با وجدان جمعی خود هستیم و همچنان در گیر این معنا که چگونه از کشورمان در برابر حملات تروریستی دفاع کنیم ، بی آنکه ارزش های اساسی مدنیت و حکومت قانون را زیر پا بگذاریم ، تشنۀ رسیدن به اهدافمان هستیم بی آنکه آنها را دستخوش فساد و تباهی کنیم ، و در استفاده از قدرت در قبال دیگران- به ویژه در خفا- خویشتنداری کنیم.
در روزها و سالهای آینده چگونه می خواهیم با این واقعیت که "به نام امنیت دست به چه کارهائی زده ایم؟" کنار بیائیم. به نظر می رسد بسیاری از جوامع دیگر در مقایسه با ما تلاش سخت تری بکار می گیرند تا رفتار وحشتناک سفارش شده و یا چشم پوشی شده توسط دولت خود باور کنند. در سال 1996 کمیسیون حقیقت و آشتی در آفریقای جنوبی، جلسه ای تشکیل داد که در آن سفید پوستان و سیاه پوستان با ظلم و ستم تحمیل شده بر انسان ها در دوران حکومت آپارتاید مقابله کنند.
و شاید روزی دیگر باموضوعی دیگر برخورد کردیم که مثلا توسط رئیس جمهور برزیل، دیلما روسف بیان شده است. در اوایل دهه 70، او در به زندان افتاد و بارها و بارها توسط دیکتاتورهای نظامی که مدت نزدیک به 25 سال بر کشورش حکومت می کردند؛ شکنجه شد. ایالت ریو دو ژانیرو اعلام کرده است که:" رسما از وی عذرخواهی می کنیم." پیش تر؛ رئیس جمهور روسف ، هنگام ادای سوگند درمیان اعضای یک کمیسیون تحقیق در مورد دیکتاتوری می گوید : "ما ازروی انتقام، نفرت و یا میل به بازنویسی تاریخ حرکت نمی کنیم . نیاز به دانستن حقیقت کامل چیزی است که ما به حرکت وا می دارد.
به عبارت دیگر "باید حقیقت را بدانید و حقیقت شما را آزاد می کند."
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
چرا نامه سرگشاده خطاب به محمد علی انصاری را که در سایت عماریون به نقل از وبلاگ شاخص منتشر شده است را منتشر نکرده اید. به نظرم نامه فوق العاده خوبی می باشد. با تشکر