اظهارات جهانگیری در حالی مطرح می شود که وی در طول مدیریت خود بر وزارت صنایع طبق آمار منتشره از سوی نهادهای رسمی و دولتی کشور، بیشترین مصرف ذخیره ارزی که در دوران دولت هشتم به بخش به اصطلاح خصوصی جهت پویا کردن و گسترش صنعت کشور اختصاص داده شده، صرف واردات دستگاه ها و ماشین الات مستعمل، دست دوم و بعضا از کار افتاده خارجی شده بود.
وزیر صنایع دولت اطلاحات گفت: "صندوق ذخیره ارزی همچون دیگر مخازن و صندوق های پولی و مالی 2 جریان اصلی دارد .یکی جریان ورودی و دیگری خروجی. ورودی صندوق ذخیره ارزی از محل مازاد درآمد نفتی دولت است که در چند سال اخیر بسیار بالا هم بوده است . خروجی آن هم زمانی است که بر اساس قواعد قانونی با مصوبات مجلس برای هزینه در طرح های بزرگ اقتصادی و عمرانی و با پرداخت وام به بخش خصوصی مصرف گردد.
وی ادامه داد: متأسفانه دولت به جای آن که در چند سال اخیر درآمد مازاد نفتی افزایش یافته به فکر پس انداز در صندوق ذخیره ارزی باشد ،خرج ها و هزینه های خود را چنان افزایش داده است که هم اکنون به جایی رسیده که تراز صندوق ذخیره ارزی منفی شده است."
این اظهارات جهانگیری در حالی مطرح می شود که وی در طول مدیریت خود بر وزارت صنایع طبق آمار منتشره از سوی نهادهای رسمی و دولتی کشور، بیشترین ذخیره ارزی که در دوران دولت هشتم به بخش به اصطلاح خصوصی جهت پویا کردن و گسترش صنعت کشور اختصاص داده شده، صرف واردات دستگاه ها و ماشین الات مستعمل، دست دوم و بعضا از کار افتاده خارجی شده است.
به گزارش خبرنگار بولتن، در دولت اصلاحات بخش قابل توجهی از موجودی صندوق ذخیره ارزی توسط عده ای با استفاده از رانت ویژه صرف خرید ماشین آلات و دستگاه های دست دوم و کهنه خارجی شده و این خریدها در حالی اتفاق افتاده که صنعت کشور از لحاظ تکنولوژی دستگاه مورد نظر کاملا خودکفا و مبدع بوده است.
بنابر این گزارش، رقم اختصاص یافته به بخش خصوصی و مکانیزم پرداخت آن در دوران اصلاحات به نحوی بوده است که شرایط بسیار مناسبی را برای افراد با نفوذ و باندهای کذایی فراهم ساخته تا به غارت بیت المال مردم جیب های سیری ناپذیر خود را پر تر بکنند.
طبق اعلام گزارش گمرک ایران در سال های تحت ریاست دولت اصلاحات، بخش اعظم مبالغ اختصاصی به بخش خصوصی برای رشد و شکوفایی اقتصاد و صنعت کشور صرف واردات دستگاه های بی مصرف که ایران خود در ساخت و تکنولوژی آن خودکفا بوده و هیچ نیازی به واردات آن نبوده است.
گفتنی است، به دلیل تفاوت فاحش 400 تا 600 درصدی که میان نرخ بهره داخل کشور(در زمان دولت قبل) با وام های صندوق ذخیره ارزی بوده افراد نورچشمی و دارای نفوذ با استفاده از تسهیلات این صندوق، اقدام به خرید ماشن آلات و دستگاه های تولیدی با قیمت کاذب کرده و مابهالتفاوت آن را صرف دیگر فعالیت های اقتصادی دلخواه کرده اند.
ناگفته نماند طبق اعلام نظر کارشناسان این تجهیزات که با مجوز وزارت آقای جهانگیری صورت گرفته نه تنها دست دوم و کهنه بوده بلکه قیمتی در حدود آهن قراضه داشته ولی با نام تجهیزات به روز، پیشرفته و نو وارد کشور شده است.
لازم به ذکر است، چندی است که نمایندگان اصلاح طلب علی رغم اعلام وزیر اقتصاد و رئیس جمهور دوبت نهم که از وضعیت مطلوب صندوق ذخیره ارزی حکایت داشته، سعی در سیاه نمایی وضعیت اقتصاد کشور و اصرار بر منفی بودن تراز این صندوق داشته و طی طرحی خواستار تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره ارزی کشور شده اند، بد نیست که این نمایندگان اقلیت عملکرد دولت هشتم درباره محل مصارف و نحوه مدیریت دولت اصلاحات بر این صندوق را داشته و تحقیق و تفحصی را نیز در این رابطه انجام دهند.
در پایان به چند سند واردات کالاهای اساسی و ضروری کشور! در سال های پایانی دولت هشتم اشاره می شود.
از اين آقا که دلسوز صندوق ارزي شده است يک سئوال دارم.
هزينه عمل جراحي دماغ فرزندشان در
اصفهان را چرا بايد يک شرکت دولتي بدهد.
در صورت نياز اسناد و مدارک اين مورد ارايه خواهد شد.
-از آقاي وزير سابق سوال کنيد که :
1- چگونه هنگامي که مسئوليت وزارتخانه اي را بعهده داشتند که ظرفيت بزرگ سه وزارت خانه ي ادغام شده را داشت فرصت درس خواندن داشتيد و دکترا گرفتيد و از کجا و با
چه هزينه و وقتي؟
2- حتما جناب وزير يادشان هست که ماشين بنز وزارتي شان از شرکت آسکوتک و توسط آقاي کتاني مدير ساکن آلمان اين شرکت فرستاده شد.
در حالي که ايشان در زمان استانداري در اصفهان قادر نبود جلوي تعطيلي يک
کارخانه ريسندگي را بگيرد و کارگران آن کار خانه به خاک سياه نشستند. به
طوري که در مراسم روز کارگر هنگام سخنراني خانم جلودار زاده به سينه مي زدند و مي گفتند
عزا عزاست امروز روز عزاست امروز.
و مجلس چنان شد که خانم مذکور که نمايند کارگران بود قبل از سخنراني فرار را بر قرار ترجيح داد
--------------------------------------------------------------------------------
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
سلام علیکم ؛
اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست
هشدار ؛ به شما موکداً هشدار می دهم از زمانی که راهی برای بازگشت وجود نخواهد داشت ، نادانی سنگی در چاه می اندازد و صد عاقل از در آوردن آن عاجز می مانند .
ای حاکم بزرگ اینچنین مباش چون بعید می دانم از پس این ندانم کاریها و این بازار نادانی عقلی برای عاقلی و عاقلی برای جبران بماند تا چه رسد فرمان را .ای زاهد ظاهر پرست به چه دل خوش کرده ای ؟ روزگار حکومت کوتاه است ، آن مقدار که حتی ارزش پشت دست به دندان گزیدن هم ندارد . پس بدان و آگاه باش در این سراب قدرت نه سایبانی خواهی یافت که دمی بیاسائی و نه کفِ دستی آب که عطش هولناک خودرا خاموش سازی . پس این کاروان را به کاروان سالاری که لااقل یکبار بیابان دیده و شریک دزد هم نبوده باشد بسپارو خود و جماعتی را نجات بخش باش ، هر چند به سختی او را خواهی یافت ، امّا غیر ممکن نیست .
به بیراهه رهسپارید ، امّا تنها نیستید بلکه ملتی را به کمینگاه هلاک خواهید کشاند و در این کمینگاه تیرهای زهرآلود بسیار از هر نوع بر سر ما خواهد بارید و به سختی اندک گروهی از آن رهائی خواهند یافت .
به کجا چنین شتابان ، اندکی تأمل کن و از رفتن بمان و به عقب نگاه کن ، ببین کجا بودیم و به کجا رسیدیم. هر آن کس که قصد خیر داشته و پاک دل باشد اگر بفهمد و بداند که چه بر سر این ملت آمده بغض او را خفه خواهد کرد .
تأمل کن به بد بیراهه ای رهسپاریم ، هر چند نخواهیم با این سیلاب خروشان ویرانگر همسو و همسفر باشیم ، فریاد از دلسپاری ماو جبر زمانه. آیا هنوز باور ندارید که جز شعار وفریب در ذهن نپرورانده بودید و جز خِسران و ندامت باری بر نخواهید گرفت و از این کشتِ عظیمی که کرده اید بد میوه ای به ثمر خواهد نشست. ای کاش بذر بر سنگلاخ بر شورزار بر مرداب می ریختید . افسوس که تخم نفاق و فتنۀ شما بر حاصلخیزترین زمین های باور مردم پاشیده می گردد و روزی که این بذرها به ثمربنشیند باید به حال ایران فراوان گریست .
این فتنه که درجان وسرشت مردم افتاده ذوالفقار علی را هم کُند می کند تا چه رسد به قلم و تیغ شکستۀ ما.
در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانۀ تـزویـر و ریـا بگشایند. بهکامیان