کد خبر: ۸۵۷۳۲۱
تاریخ انتشار:

حزب دمکرات کردستان به مثابۀ یک جریان اپوزسیون در اقلیم کردستان

مریوان وریا قانع، نویسندۀ برجستۀ اقلیم کردستان در یادداشتی، به سناریوی قرار گرفتن حزب دمکرات کردستان در ردیف جریان اپوزسیون اقلیم و خارج از نهادهای قدرت پرداخته و آن را تلاشی سیاسی، منطقی و آزمایش‌پذیر دانسته است.
حزب دمکرات کردستان به مثابۀ یک جریان اپوزسیون در اقلیم کردستان

به گزارش بولتن نیوز به نقل از کردپرس، نتایج انتخابات توسط کمیسیون عالی انتخابات اعلام شد. آیا در انتخابات تقلب شده است یا خیر، باید دید آیا این نتایج به همان صورت باقی می‌مانند و بر مبنای قانون، ساختار دولت آینده اقلیم کردستان را تعیین می‌کنند یا خیر.

همه می‌دانند که ابزارهای قدرت در اقلیم به دولت اقلیم محدود نمی‌شوند. خارج از دولت نیز ساختارهای شخصی، حزبی و نخبگانی وجود دارند که نباید نفوذشان از قدرت دولت بیشتر باشد، اما متأسفانه در واقعیت، این ساختارها بر دولت سایه انداخته‌اند. این وضعیت از نظر نمادین و سیاسی، اهمیت دولت اقلیم را کاهش داده است. این دولت در سطح قانونی و بوروکراتیک به‌طور رسمی نماینده اکثریت جامعه است و به نام آن‌ها حکم صادر می‌کند، با این حال قدرت اجرایی و پیاده‌سازی بسیاری از تصمیمات کلیدی را در اختیار دارد.

 سؤال اینجاست که این اکثریت حاکم کیست و چگونه تعریف می‌شود؟ همه می‌دانیم که آرای حزب دمکرات و اتحادیه میهنی به همراه هم اکثریت سیاسی این دوره انتخابات را تشکیل می‌دهند. حزب دمکرات دارای ۳۹ کرسی و اتحادیه میهنی دارای ۲۳ کرسی است. به‌طور مشترک می‌توانند اکثریت پارلمانی را ایجاد کرده و با آن دولت تشکیل دهند، اما باید به چند نکته در مورد این اکثریت پارلمانی توجه داشت.

نخست: اکثریت پارلمانی لزوماً به معنای اکثریت اجتماعی نیست. سال‌هاست که اتحادیه میهنی و حزب دمکرات نماینده اکثریت جامعه اقلیم کردستان نیستند. این دو حزب تنها حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت اقلیم را نمایندگی می‌کنند و تقریباً ۷۰ درصد از مردم کردستان به آن‌ها رأی نداده‌اند. حدود ۴۵ درصد از مردم در آخرین انتخابات اصلاً رأی ندادند، و ۱۰ درصد از آرای مأخوذه نیز باطل شدند. بنابراین، تنها ۲۸ درصد از کل جمعیت اقلیم به این دو حزب رأی داده‌اند.

 دوم: تاریخ حکمرانی دوران پس از سرنگونی رژیم صدام حسین، تاریخ حکمرانی همین اکثریت پارلمانی است که توسط حزب دمکرات و اتحادیه میهنی ایجاد شده است. این اکثریت تاکنون بارها آزمایش شده و نتیجه آن وضعیت بحرانی، سرشار از مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی امروز است. همین اکثریت پارلمانی فعلی که توسط این دو حزب تشکیل شده است، مسئول اصلی این مشکلات اساسی جامعه است.

سوم: پس از سرنگونی رژیم صدام حسین، حزب دمکرات حاکم اصلی اقلیم شده است. این اکثریت پارلمانی مشترک با اتحادیه میهنی، همه نهادهای اصلی حکمرانی را تحت کنترل حزب دمکرات قرار داده است. در این میان، توافق استراتژیک و تقویت موقعیت رئیس‌جمهور در بغداد برای جلال طالبانی، نقشی کلیدی داشت و حزب دمکرات به عنوان حاکم واقعی اقلیم با حمایت اتحادیه میهنی، قدرت اصلی خود را اعمال کرد.

چهارم: این انتخابات با همه کاستی‌های خود، برای اولین بار فرصتی را برای جدا شدن حزب دمکرات و اتحادیه میهنی از همدیگر و پایان دادن به ایجاد «اکثریت پارلمانی» به وجود آورده است. سبک حکمرانی حزب دمکرات در سایه این اکثریت پارلمانی که با اتحادیه میهنی به وجود آمده است، نه‌تنها اکثریت واقعی جامعه را آزرده کرده، بلکه باعث فشار و آسیب به اتحادیه میهنی نیز شده است.

 پنجم: این انتخابات فرصتی را پیش روی احزاب غیر از حزب دمکرات قرار داده است تا بدون نیاز به حزب دمکرات، اکثریت پارلمانی تشکیل دهند و دولت جدیدی بر اساس آن شکل دهند. این یعنی آن‌ها می‌توانند شرایطی ایجاد کنند که در آن حزب دمکرات ناچار شود برای اولین بار پس از قیام، از جایگاه قدرت کناره‌گیری کرده و به اپوزیسیون تبدیل شود. به یک نیرویی تبدیل شود که حداقل برای ۴ سال آینده از تصمیم‌گیری‌های اساسی و مهم کنار بماند. دستیابی به این وضعیت نیازمند نزدیکی و اتحاد نیروهای خارج از حزب دمکرات است، تا بتوانند اکثریت پارلمانی را به دست آورده و بدون حضور حزب دمکرات دولت تشکیل دهند.

 ششم: به نظر من، اگر این تغییر رخ دهد، گامی تازه و مهم در عرصه سیاست خواهد بود که می‌تواند وضعیت سیاسی جدیدی ایجاد کند و شکلی متفاوت از دولت‌داری را رقم بزند. این اقدام از یک سو می‌تواند جامعه را به‌سوی یک تجربه سیاسی تازه سوق دهد و از سوی دیگر، امکان سیاسی جدیدی را ایجاد کند. همچنین، جامعه را از ساختارهای ناسازگار سیاسی میان حزب دمکرات و اتحادیه میهنی رهایی می‌بخشد؛ ساختارهایی که طی سه دهه گذشته به‌گونه‌ای ناگزیر حاکمیت کرده و مشکلات بسیاری را برای مردم و جامعه به وجود آورده‌اند.

 هفتم: درست است که حزب دمکرات در این انتخابات رتبه اول را به‌دست آورده و بیشترین آرای شرکت‌کنندگان را به خود اختصاص داده است. درست است که آن‌ها باید در مرحله اول برای تشکیل دولت و کسب اکثریت پارلمانی تلاش کنند. اما اگر دیگر جریان‌های سیاسی نخواهند اکثریت پارلمانی را با حزب دمکرات تشکیل دهند، در این شرایط، این اتحادیه میهنی خواهد بود که می‌تواند در این جهت تلاش کند. در چنین حالتی، کنار گذاشتن حزب دمکرات از قدرت و تبدیل آن به نیروی اپوزیسیون، در صورتی که به‌طور جدی دنبال شود، می‌تواند گامی ارزشمند برای تغییر شیوه رقابت سیاسی در اقلیم، پویایی داخلی فضای سیاسی و فراهم کردن مقداری تغییر، حتی اگر محدود باشد، باشد.

هشتم: این واقعیت که یک جریان سیاسی با بیشترین آرا نمی‌تواند اکثریت پارلمانی و دولت را تشکیل دهد و سایر جریان‌ها نیز نمی‌خواهند با آن در اکثریت پارلمانی شریک شوند، در بسیاری از تجربیات سیاسی کشورهای دنیا رخ داده و می‌دهد. در بلژیک، به‌طور مکرر یک جریان سیاسی به نام «بلوک فلامان» پیروز انتخابات شده است، اما چون سایر جریان‌ها نمی‌خواهند در تشکیل اکثریت پارلمانی و دولت با آن مشارکت کنند، سال‌هاست که با وجود پیروزی در انتخابات، به‌عنوان نیروی اپوزیسیون باقی مانده و به کار خود ادامه می‌دهد. همین اتفاق در آخرین انتخابات فرانسه نیز رخ داد؛ سایر جریان‌های سیاسی آن کشور تصمیم گرفتند با حزب مارین لوپن همکاری نکنند، حتی با اینکه آن حزب در انتخابات پیروز شد و بیشترین آرا را به‌دست آورد.

تلاش برای قرار دادن حزب دمکرات در جایگاه اپوزیسیون، تلاشی سیاسی، منطقی و آزمایش‌پذیر است.

برای مشاهده مطالب بین الملل ما را در کانال بولتن بین الملل دنبال کنیدbultanbeinolmelal@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین