گروه اجتماعی: در سالهای اخیر، شاهد آن هستیم که برخی افراد با استفاده از آمارهای نامرتبط و یا بیپشتوانه، تلاش میکنند تا فضای روانی و اجتماعی ایران را تحت تأثیر قرار داده و تصویر ناامیدکنندهای از وضعیت کشور به نمایش بگذارند. این رویکرد در بسیاری از موارد، نه از روی دلسوزی برای کشور، بلکه در همراهی با جریانات خارجی و رسانههای ضدایرانی انجام میشود. در این فضا، جنگ روانی یکی از اصلیترین ابزارهای این گروههاست که تلاش دارند از طریق بزرگنمایی مشکلات، روحیه و اراده ملی را تضعیف کنند.
به گزارش بولتن نیوز، توییت اخیر پدرام سلطانی، یکی از فعالان حوزه اقتصاد، که به مقایسه جمعیت زیر خط فقر ایران با جمعیت لبنان و غزه میپردازد، نمونهای از این تلاشهاست. اینگونه مقایسهها با وجود داشتن ظاهری آماری، از لحاظ منطقی و تحلیلی پایه و اساس درستی ندارند. هرچند هیچکس منکر وجود مشکلات اقتصادی در کشور نیست، اما نگاه دقیقتر به واقعیتهای موجود در ایران و منطقه نشان میدهد که آمارهای مطرحشده به شکلی نادرست ارائه میشوند تا اثری روانی و سیاسی ایجاد کنند.
در وهله اول باید به این نکته توجه کرد که مقایسه جمعیت زیر خط فقر یک کشور پهناور و پرجمعیت مانند ایران با جمعیت کل کشورهایی کوچک همچون لبنان و غزه، به لحاظ علمی بیمعناست. ایران با جمعیتی بالغ بر ۸۵ میلیون نفر، دارای اقتصاد و چالشهایی به مراتب پیچیدهتر و متفاوتتر از کشورهایی با جمعیتهای چند میلیون نفری است. مقایسه ایران با کشورهای کوچک منطقه بدون در نظر گرفتن تفاوتهای اساسی در منابع طبیعی، ساختار اقتصادی و توانمندیهای تولیدی، صرفاً یک بازی با اعداد است که از آن نمیتوان به نتیجهای منطقی رسید.
ایران کشوری است که در طول تاریخ با چالشهای بسیاری مواجه بوده است؛ از جنگ تحمیلی گرفته تا تحریمهای شدید بینالمللی که در هیچ کشوری به این شدت و گستردگی اعمال نشده است. با این حال، ملت ایران همیشه با اتحاد و همدلی در برابر این چالشها ایستادگی کرده است. ظرفیتهای عظیم ایران در حوزههای مختلف از جمله نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، منابع طبیعی گسترده، و موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه، همگی نشان میدهند که ایران میتواند بر مشکلات اقتصادی فائق آید، به شرطی که از توان ملی و داخلی خود بهرهبرداری کند.
هرچند مشکلات اقتصادی و معیشتی، بهویژه پس از تحریمهای اقتصادی، به بخشی از جامعه فشار وارد کرده است، اما نادیده گرفتن پیشرفتهای کشور در حوزههایی مانند فناوریهای نوین، کشاورزی، و حتی خودکفایی در تولید برخی محصولات استراتژیک، تصویری ناقص و مغرضانه از واقعیت ایران ارائه میدهد. ایران در سالهای اخیر در بسیاری از حوزهها، از جمله تولید علم و فناوریهای پیشرفته، به رتبههای بالای جهانی دست یافته و بسیاری از پروژههای زیرساختی بزرگ، همچنان در حال اجراست.
آنچه که در این میان نباید از آن غافل شد، نقش جنگ روانی در چنین فضاهایی است. دشمنان ایران همواره سعی داشتهاند از طریق تضعیف روحیه ملت و ایجاد ناامیدی، کشور را به سمت بیثباتی سوق دهند. استفاده از آمارهای دستچینشده یا ارائه اطلاعات ناقص و مقایسههای غیرواقعی، ابزارهای اصلی این جنگ روانی هستند. هدف نهایی چنین تلاشهایی، ایجاد شکاف در همبستگی ملی و تضعیف اعتماد عمومی به تواناییهای کشور است.
در این جنگ روانی، نقش نخبگان و رسانههای داخلی بسیار حائز اهمیت است. نخبگان باید با ارائه تحلیلهای منطقی و واقعگرایانه، به جای دامن زدن به فضای یأس و ناامیدی، به تقویت روحیه عمومی و نشان دادن راهحلهای عملی بپردازند. رسانهها نیز باید به وظیفه خود در ارائه اطلاعات دقیق و بهدور از جانبداری عمل کرده و اجازه ندهند که افکار عمومی اسیر شایعات و اطلاعات نادرست شود.
ملت ایران در طول تاریخ همواره نشان داده است که با اتحاد و اعتماد به نفس ملی، قادر به عبور از بزرگترین بحرانهاست. جنگ تحمیلی، فشارهای بینالمللی و تحریمهای اقتصادی، هیچکدام نتوانستند ایران را از مسیر پیشرفت بازدارند. امروز نیز با وجود تمامی مشکلات، کشور در مسیر پیشرفت قرار دارد و امید است که با همبستگی ملی و استفاده از ظرفیتهای داخلی، بتوانیم از این دوران گذار عبور کرده و به جایگاهی که شایسته ایران است، دست یابیم.
در پایان، باید یادآور شد که هرچند مشکلات وجود دارد، اما نگاه ما به آینده ایران باید همراه با امید و اعتماد به توانمندیهای ملی باشد. کسانی که با استفاده از آمارهای ناقص سعی دارند واقعیتهای کشور را به گونهای دیگر نشان دهند، در حقیقت در تلاشاند تا با تضعیف روحیه ملی، ایران را از مسیر پیشرفت بازدارند. اما همانطور که تاریخ نشان داده است، این ملت هرگز تسلیم نشده و با همبستگی و ایمان به تواناییهای خود، از تمامی مشکلات عبور خواهد کرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
و به فکر فتح سه روزه تهران شد
با هجوم مغول وار، وارد ایران شد
در همین خوزستان، بدست جوانان
چندین نظامی بعثی نیز اسیر شد
و سوار بر کامیون، راهی عقبه شد
جوانکی آشنا به عربی، در کامیون
مسلح به سلاح، مراقب اسیران شد
در مسیر تحویل اسرا، جوان ایرانی
فریاد برآورد، راننده را متوقف کرد
راننده علت توقف را از او جویا شد
بگویم یا که نگویم؟ با عرض پوزش،
جوانک مسلح ایرانی و مراقب اسرا
بشدت ناراحت شده و گفت : واویلا
چرا؟ او گفت: بعثی ها در حال گفتگو
یکی شان گفت : ما را کجا می برند؟
و بازهم با عرض پوزش،
دیگر بعثی، قهقهه ای زده و گفت :
می برند نزد خواهر و مادرشان؟؟؟
حالا پدرام سلطانی چند ساله بود؟
اصلاً بود یا که نبود؟ در این سالها ...
فهم مشاعرش روی باسکول چقدر بود؟
اکنون، ثروت او و خاندانش چقدر؟؟؟
از کجا به کجا رسید، که حالا افاضات دارد؟
شعور و همیّت و غیرت، یا فقط شعار دارد؟
چرا اتاق بازرگانی، کنون جمع اضداد است؟
کانون نکبت و پلشتی و نفرت پراکَن است؟
جمع الیگارش ها؟ یا ثروت خداداد است؟
آری، آنچه ذیل تصویرِ «اندیشمند!» آمده،
همانا نیاز است فوری به «دقیق پاتولوژی»
از کجا رسیده به تحلیل گری در استراتژی؟
و اکنون، آمار غزه، لبنان، ایران می نگارد،
مقامات مسئول، لطفاً ...
بیوگرافی اتاق بازرگانی منتشر کنند،
«سیر تحولِ» سالیانِ اتاق ارائه کنند،
خوش بُود گر محک تجربه آید به میان
بلکه تفکیک شود، افکار مغالطهی دگران