به گزارش بولتن نیوز به نقل از کردپرس، سردرگمی سیاست آمریکا در برخی مناسبات جهانی، در مورد کردها نیز صدق می کند. اولا، آنها در مکان های متفاوتی زندگی می کنند و در حالی که اغلب، دیپلمات های آمریکایی با مسائل کردها در کشورهای مختلف به صورت مجزا برخورد می کنند و یک دستیار وزیر در داخل هر نهاد و یک مدیر ارشد شورای امنیت ملی در بین نهادها هماهنگی ایجاد می کند، اما در عمل، کردها به ندرت به آن سطح از توجه سیاسی دست پیدا می کنند. بنابراین، هر نهاد - وزارت امور خارجه، پنتاگون، وزارت خزانه داری، و آژانس اطلاعات مرکزی - اغلب سیاست های خود را به صورت مجزا و بر اساس اتفاقات و پویایی در آن سوی مرزهای بین المللی دنبال می کنند. این واقعیت را به این ترکیب اضافه کنید که ایالات متحده اغلب با یک یا چند کشور درگیر روابط دیپلماتیک نداشته است و پیچیدگی ها حتی بیشتر از این هم می شود.
سابقه عدم احترام ایالات متحده به حاکمیت منطقه ای ناهماهنگی ها را تشدید می کند. برای مثال، عراق را در نظر بگیرید: هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، در سال 1975، میانجیگری معاملهای را بین ایران و عراق بر عهده داشت که بر اساس آن، هر کدام از این دو کشور نمی بایست از شورش در کشور مقابل حمایت کند. به همین دلیل، تقریباً یک شبه، خیزش کردستان عراق فروپاشید. با افزایش ترس از ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979، واشنگتن به دنبال آشتی با بغداد بود. هم کاخ سفید دولت ریگان و هم وزارت امور خارجه، صدام حسین، رئیس جمهور عراق را فردی میانه رو می دانستند و دیدگاه او را مبنی بر تروریست بودن کردها پذیرفتند. چنین دیدگاه هایی همچنان در نهادهای دولت آمریکا نفوذ کرد. پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001، کنگره قانون مهاجرت و ملیت را تغییر داد تا تروریسم را به طور گسترده ای در نظر بگیرد تا عضویت در هر گروه مسلحی را که در برابر دولت ها مقاومت می کند، یک گروه تروریستی "Tier III" تلقی کند. یک شبه، حزب دمکرات کردستان عراق (KDP) و اتحادیه میهنی کردستان (PUK) حداقل، در راستای تحقق اهداف قانون مهاجرت ایالات متحده به گروه های تروریستی تبدیل شدند. یک دهه طول کشید تا بعد از این که ایالات متحده به طور رسمی با حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان برای حل این مشکل متحد شد، این مسئله حل شود.
سیاست ایالات متحده در قبال حزب کارگران کردستان یاPKK نیز ناهماهنگ است. عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پ.ک.ک، در واکنش به سرکوب کردهای ترکیه توسط دولت این کشور، پ ک ک را تأسیس کرد. این گروه شورش خشونت آمیزی به راه انداخت و ترور را در داخل ترکیه به راه انداخت. ترکها هم به همین شکل به آن پاسخ دادند. با این حال، در اوایل دهه 1990، تورگوت اوزال، رئیس جمهور ترکیه آماده مذاکره برای صلح بود. یک حمله قلبی مرگبار به این ابتکار پایان داد و مخالفان ترک به برتری رسیدند. با همه اینها، پ.ک.ک هیچ وقت آمریکایی ها را نکشته و به ندرت نیز خارجی ها را هدف قرار داده است. شاید به همین دلیل است که ایالات متحده پ.ک.ک را از زمان تأسیس تا اوج شورشهایش به عنوان یک گروه تروریستی معرفی نکرد. این نامگذاری در سال 1997 به عنوان یک هدیه در راستای تلاشهای بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریکا برای به دست آوردن فروش پرسود هلیکوپتر به ترکیه مطرح شد. پ.ک.ک جدایی طلبی را به نفع فدرالیسم (مانند عراق) کنار گذاشته است. امروزه، تفاوت اندکی بین پ.ک.ک، حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان وجود دارد. بنابراین مستحق رفتار متفاوت آمریکا با آنها نیستند. اگرچه آنکارا و لابیهای آن در واشنگتن استدلال میکنند که پ.ک.ک همچنان یک گروه تروریستی است، واقعیت این است که بسیاری از خشونتهای حول محور کردها و ترکها یک طرفه بوده و از سوی ارتش ترکیه علیه کردها اعمال شده است. ترکیه نه تنها در تضاد با غرب، بلکه در انگیزه های داخلی خود نیز تغییر کرده است. امروز، نفرت رئیس جمهور رجب طیب اردوغان از کردها کمتر به ناسیونالیسم مربوط می شود و بیشتر به رد اسلام گرایی مورد قبول اردوغان از سوی پ.ک.ک ربط دارد.
در بیشتر مناطق کردستان که پ.ک.ک و شاخههای آن محبوبیت پیدا کرده اند، بیشتر به یک دلیل ساده بوده: قبیلهگرایی این دو حزب جذابیت آنها را محدود کرده و فساد بارزانی و طالبانی کردهای عادی را از خود دور می کنند. در مقابل، پ.ک.ک نسبت به حزب دموکرات و اتحادیه میهنی برابری طلب و شفاف تر است. تفکر عبدالله اوجالان که ایالات متحده آن را محکوم می کند، تفاوت چندانی با بارزانی یا طالبانی که حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان را رهبری می کنند، ندارد. وقتی ترکها یا حزب دموکرات کردستان عراق موضع و ماهیت پ.ک.ک را به صورتی نادرست به گوش آمریکایی ها می رسانند، و مقامات آمریکایی آن را بدیهی می پندارند، این مقامات دیگر تشخیصص نخواهند داد که ممکن است یکی از این فرقه ها بخواهد از واشنگتن برای کنار زدن رقیب خود سوء استفاده کند
ترکیه نیز از آمریکا برای اهداف خود استفاده می کند. وزارت خزانه داری ایالات متحده، رهبران ارشد پ.ک.ک را تنها بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی ترکیه به عنوان رهبران مواد مخدر تعیین می کند، اما شواهد فزاینده مستند شده در شکایت صندوق قربانیان کردستان مبنی بر اینکه رهبران حزب دمکرات کردستان به طور مستقیم تری در قاچاق غیرقانونی مواد مخدر دست دارند، را نادیده می گیرد.
ناهماهنگی ایالات متحده در مورد کردها همچنان ادامه دارد. ارتش ایالات متحده با هر سه فرقه از پیشمرگه های کرد یعنی نیروهای وابسته به دو حزب قبیله ای کرد در عراق و نیروهای دموکراتیک سوریه در شمال شرقی سوریه وابسته به پ.ک.ک شراکت دارد. در هر مورد، هدف از همکاری ایالات متحده محدود کردن دولت اسلامی یا داعش است. در سوریه، این مشارکت از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا نیروهای سوریه دموکراتیک زندانی را که مبارزان شکست خورده دولت اسلامی در آن نگهداری میشوند، کنترل میکنند. در حالی که ترکیه، احتمالاً بزرگترین حامی دولت اسلامی بود و اتحاد آمریکا و کردهای سوریه را برای شکست دادن این گروه متفرق می کرد، وزارت امور خارجه همچنان ترکیه را به عنوان متحدی مهم و پ.ک.ک را یک گروه تروریست تعریف می کند. سردرگمی سیاست آمریکا در مورد کردها افزایش یافته است زیرا شاهد هستیم که ترکیه در حال حاضر مشغول هدف قرار دادن وابستگان پ.ک.ک در عراق است اما واشنگتن با همان وابستگان پ.ک.ک در سوریه متحد است.
تعهدات ایالات متحده به کردها نیز نامشخص است. مقامات ایالات متحده شراکت با کردهای عراق را تقویت می کنند زیرا واشنگتن نیز روابط مثبتی با بغداد دارد. این در حالی است که دولت ترامپ و بایدن تمایل به خروج نیروهای آمریکایی از کردستان سوریه داشتند.
لزوم بازبینی سیات آمریکا در مورد کردها
این عدم انسجام سیاست آمریکا در مورد کردها باعث سردرگمی شرکا و تشویق دشمنان می شود. کردهایی که ایالات متحده را یک ابرقدرت میدانند، اما درک درستی از ظرافت سیاسی ندارند، سردرگمی استراتژیک را بدبینی تفسیر کرده و تعهدات خود نسبت به آمریکا را با عدم صداقت و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا تعیین می کنند.
وقتی کردها به جزئی از منافع استراتژیک ایالات متحده تبدیل شوند، واشنگتن موظف است یک استراتژی آگاهانه و فعالانه تعیین کند.
مشاور امنیت ملی بعدی ممکن است در راستای بازنگری در سیاست مجزای وزارت خانه های مختلف آمریکا نسبت به کردها، بررسی کاملی از این موضوع با همکاری نهادهای مختلف دولت این کشور انجام دهد. در مورد ترکیه نیز ایرادات، شکاف ها و بدبینی اطلاعاتی آن برجسته تر شده است. درست است که امروزه آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا اطلاعات ارائه شده توسط ترکیه را بدیهی و درست نمی پندارد اما اطلاعات ارائه شده توسط آنکارای به همان اندازه بدبین را در زمانی که واشنگتن متحد نزدیکتر ترکیه بود بود، دوباره ارزیابی نکرده است. وقتی صحبت از ترورهای پکک و جنایتهای ادعایی رهبران پکک به میان میآید، لازم است نگاهی تازه به اینها بیندازیم و در صورت لزوم از قربانیان افتراهای ترکیه عذرخواهی کنیم. همزمان، سیا باید اطلاعات به دست آمده از همکاری خود با حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان را مجددا ارزیابی کند زیرا ناهماهنگی و تمایل به استفاده از ایالات متحده در مناقشات قبیله ای آنها در شراکت واشنگتن به این دو حزب خلل و شائبه ایجاد می کند.
وزارت امور خارجه امریکا همچنین باید تعیین کند که آیا احزاب قبیله ای را به احزاب ایدئولوژیک یا ناسیونالیستی ترجیح می دهد یا خیر. این امر لزوما به معنای کنار گذاشتن حزب دموکرات کردستان یا اتحادیه میهنی کردستان نیست، بلکه به معنای تلاش برای حرفه ای کردن ساختار حزب یا به طور متناوب، حمایت از احزابی مانند جنبش موضع ناسیونالیست یا نسل جدید است. به عبارت دیگر، وزارت امور خارجه و سیا باید آشکارا تعیین کنند که آیا هدفشان یک کردستان دموکراتیک است یا مجموعه از خاندان های فئودال.
از نظر نظامی، پنتاگون باید کارآمدی و نقش نیروهای پیشمرگه را صادقانه ارزیابی کند. ایالات متحده بیش از دو دهه است که به دنبال متحد کردن شبهنظامیان کرد عراقی بوده که تاکنون موفق نشده است. در حالی که لابیهای کرد از دفاع پیشمرگهها در برابر تروریستها تمجید میکنند، سوابق اخیر پیشمرگه ها چندان واضح نیست. رهبری ضعیف کردها و ناتوانی پیشمرگه های حزب دمکرات کردستان به دولت اسلامی اجازه داد تا سنجار یا شنگال را پس از اینکه حزب دمکرات کردستان در نیمه های شب از پست های خود فرار کرد، تصرف کند. در همین حال، حزب دموکرات کردستان، تلاش بیشتری را صرف شرکتهای حمایت از نهادهای رسانه ای بود که کارشان خودستایی و نه مبارزه مستقیم نیروهای کرد با داعش بود. چه در تکریت، بیجی، کرکوک، فلوجه یا موصل، این نیروهای وابسته به الحشد الشعبی و پکک بودند که جنگجویان داعش را شکست دادند نه شبه نظامیان بارزانی. در صورت عدم نتیجهگرفتن از ادامه حمایت از شبهنظامیان قبیلهای، آیا میتواند مدل دیگری ایجاد کرد؟ آیا زمان آن فرا رسیده است که نیروی پیشمرگه کرد را از ابتدا بازسازی کنیم و مستقیماً مردان را به خدمت بگیریم و در عین حال نهادها سیاسی و قبیله ای را که منافع شخصی آنها در تضاد با دفاع گسترده کردها است، حذف کنیم؟
در نهایت، شورای امنیت ملی باید در بخش های مختلف تعیین کند که چگونه سیاست خود در مقابل کردها را منسجم می کند. ایالات متحده با ایجاد فدرالیسم مثلا در ترکیه مخالف است، در حالی که در مورد عراق این طور نیست و در سوریه موضوعش در این خصوص ناشفاف است. دولت بعدی آمریکا باید تعیین کند که آیا این وضعیت باید تغییر کند یا خیر.
وقتی سیاست ایالات متحده ساختار گسترده ای داشته باشد، رهبران سیاست خارجی دموکرات و جمهوری خواه ممکن است حمایت های آینده ایالات متحده را ترسیم کنند. به عنوان مثال، اگر ایالات متحده تصمیم بگیرد از کردستان عراق و اداره خودمختار شمال و شرق سوریه حمایت کند، چگونه هر منطقه را قادر خواهد ساخت تا از خود در برابر بمباران ترکیه دفاع کند؟ آیا به عنوان مثال، ایالات متحده باید به شورای دموکراتیک سوریه یا پیشمرگان کرد عراقی موشک های ضد پهپاد و ضد هوایی بدهد؟ اگر ایالات متحده پ.ک.ک را از لیست گروه های تروریستی خود حذف کند، آیا باید از افتتاح دفتر پ.ک.ک در واشنگتن حمایت کند و از رهبران پ.ک.ک در همان سطح همتایان حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان استقبال کند؟
این پرسش ها ممکن است باعث ایجاد حیرت در برخی از کشورها و خشم در اندیشکده های واشنگتن شود. این طبیعی است. دولت و افراد از وضعیت موجود سود می برند و از تغییر متنفرند. با این حال، وضعیت ناکارآمد موجود، به نفع ایالات متحده نیست و این باید بر موقعیت وابستگان دفاعی ایالات متحده که همسران ترک اختیار کرده و یا سفرای سابق که از مشاوره های خود به ترکها پول های هنگفت دریافت می کنند، غلبه کند. کردها سزاوار حمایت بیشتری هستند و استراتژی ایالات متحده این مسئله را ایجاب می کند.
منبع: امریکن اینترپرایز
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com