کد خبر: ۸۳۲۶۹۴
تاریخ انتشار:
تأملی در باب یک دغدغه مهم

آیا در گستره هنر، اندازه سلیقه مردم نزول نموده یا سازنده اثر هنری؟ / قسمت دوم

برای شناخت یک اثر هنری باید بُن مایه های ایستا و جابجا شونده را در دید گرفت . بر بنیان فن شعر ارسطو درباره ی بن مایه ی هر اثر هنری این سه گزینه...

به گزارش بولتن نیوز ، برای شناخت یک اثر هنری باید بُن مایه های ایستا و جابجا شونده را در دید گرفت . بر بنیان فن شعر ارسطو درباره ی بن مایه ی هر اثر هنری این سه گزینه وجود دارد که دربرگیرنده همه ی آثار هنری در طول تاریخ بشریت بوده اند، هستند،، خواهند بود و هیچ اثر هنری وجود نداشته، ندارد، نخواهد داشت که از آن خارج گردد . بدینسان که این سه : نخست؛ آغاز - دوم؛ میانه - سوم؛ پایان است و در اثر هنری نقطه ای، به نام نقطه ی اوج وجود دارد. حال همه ی این ارگان توانایی جابجایی دارند . بدین گونه که می تواند آغاز در میانه یا پایان باشد، یا پایان در میانه یا آغاز باشد، یا نقطه ی اوج در آغاز یا میانه یا پایان باشد و... . هر گونه جابجایی در این گستره که این قانون ارسطو، از روز نوشتن قانون در مورد هر اثر هنری از نقاشی تا فیلم یا نوشته یا هر چیز که در بر گیرنده هنر باشد در هر اثر هنری تا امروز هنوز نقضی نیافته و می توان گفت نخواهد یافت.

حال در این میان سازنده ی یک اثر هنری با توجه به دانش و بینش و پویایی خود می تواند از این بن مایه و قانون استفاده کند و اثر خویش را به گونه ای نوین و با شگردی دگرگون بسازد، چرا که در درازای قرنها ساخت آثار هنری ارگان تکراری پیدا گردیده که می تواند رخوت در مخاطب ایجاد نماید. ولی این به پویایی هنرمند و دانش و بینش او بستگی دارد. هنرمند بار سنگینی بر دوش دارد و باید خود را در زیر خاک کف کفش جامعه بگذارد و یک سر و گردن، بیانی، بالاتر از شعور جامعه ی خود را ببیند . به گونه ای که تلاش در رشد گستره زندگانی پیرامون خود داشته و ریز بینی و روشن نمودن نقاط تاریک فهم و درک جامعه داشته باشد.

اگر هنرمند، قرار به این باشد که نقاط روشن را همانگونه که همگان میبینند و همه جا موجود است نشان دهد هنری به خرج نداده. شوربختانه در آثار امروزی از تهران تا شهر فرشتگان هالیوود، میبینیم که چیزهایی خلق می گردد که گاه به شعور یک انسان عادی بدون تخیل و پویایی یا بسیار پیش پا افتاده توهینی بزرگ می کند چرا که به اندازه ای در کیفیت و ساختار پایین آمده که نه تنها چیزی برای مخاطب نداشته و ندارند.

گاه دیدگاه او را به لایه های بسیار پایینتر بر حسب تکرار، عادات گنداب گونه سوق می دهند و موجبات پایین آمدن پسند و اندازه سلیقه و فرهنگ جامعه می شود و خوراک ضعیف هنری با تبلیغات فراوان به ارمغان می آورند و مخاطب را با بمباران تبلیغاتی به خاطره سازی در سطوح پایین رهنمون می سازند، بطوریکه مخاطب چنان ضعیف و سخیف می شود و بر حسب عادت به سطح تحلیل و دیدن و شنیدن آثار ضعیف دیگر توان و تحمل دیدن اثر فاخر و فرهیخته و بنیان محور بالا برنده را از دست می دهد چرا که در ناخودآگاهش سطحی از لایه ی رویی هنری، نقش بسته و تا جایی پیش می روند که هر کسی به خود اجازه ساخت و پخش هر خزعبلی به نام اثر هنری می دهد! هنرمند باید گستره ی دانش و بینشش و تجربیاتش بی نهایت باشد.

به دید دانشمند سازنده دقیقترین رخدادنگار(تقویم) تاریخ بشریت تا امروز و هنرمند بی همتا خیام؛
یک قطرهی آب بود با دریا شد...یک ذرهی خاک با زمین یکتا شد...
آمد شدن تو اندر این عالم چیست...آمد مگسی پدید و ناپیدا شد.
در پاره ی پس از این درباره لایه های هنری در ساخت یک اثر و شکل گیری سطح سلیقه می پردازم.

داریوش رضایی
کارشناس ارشد کارگردانی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین