گروه فرهنگی: «محمد مهدی اسماعیلی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ماه های اخیر به یک آمار جالب توجه اشاره می کند، بطوریکه ذکر این آمار به بحث محوری سخنان و اظهارات وی در نشست، همایش و ... تبدیل شده است؛ بنا بر آنچه جناب وزیر ادعا می کنند «آخرین بررسی نشان می دهد سرانه مطالعه برای هر ایرانی 33 دقیقه، بدون در نظر گرفتن کتاب های ادعیه، آموزشی و کمک درسی است». واقعیت امر این است که این ادعای جالب از جنس وزارتخانه ای و وزیری آن می تواند ادعایی چالشی می باشد؛ چالش از آن منظر که وزیر متولی فرهنگ آن را مطرح می کند و هم از آن بعد که که این ادعا مدخلی برای طرح چالش هایی مبنایی برای رسیدن به پاسخ می باشد.
به گزارش بولتن نیوز، اگرچه همه می دانیم که سرانه مطالعه در کشور آنچنان بالا نیست و باید بدان توجه ویژه داشت و یا اینکه نیاز به فرهنگ سازی بیشتر دارد اما طرح این میزان دقیقه آن هم به شکل دقیق 33 دقیقه ای آن جای تعجب دارد. در حقیقت پرسش ما از آقای وزیر این است که ایشان چگونه می تواند ادعای خود را اثبات کند؟ دلیل و مبنای ادعای ایشان کدام مستندات می باشد؟ آیا ایشان که اینگونه حول این موضوع مانور می دهد در این باره و در جهت برون رفت از آن راه حلی هم دارند یا فقط به آمارسازی و آمار دهی علاقه مند هستند؟
آیا ایشان با ذکر این آمار می خواهند ادعا کنند بر موضوعات چالشی پیرامون وزارت شان اشراف دارند یا اینکه صرفاً به دنبال جوسازی هستند؟ مستندات وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره چیست؟ چرا جهت اثبات ادعایشان اگر مستنداتی دارند آنها را ارئه نمی دهند؟ آمارهای دقیق و موثق، نظر سنجی های عامی و عمومی یا هر چیز دیگری که بتواند ادعاهای ایشان را اثبات کند کجا هستند؟ آنچه آقای وزیر ادعای آن را دارند یک پیمایش مصرف فرهنگی به شمار می آید حال سوال اینجاست که کدام یک از واحدهای اداری و سازمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ماموریت سنجش میزان سرانه مطالعه جامعه شده اند؟ چرا جناب وزیر نام آنها را اعلام نمی کنند و تنها به ذکر آمار بسنده می کنند؟
قابل ذکر است که موضوعی به این مهمی را نمی توان بدون سنجش و ارزیابی و با نگاه تک بعدی و آمایش سطحی مورد اشاره قرار داد چونکه بدون رعایت موارد ذکر شده و بدون لحاظ کردن تقدم و تأخر غیر منطقی و غیر عقلانی می باشد؛ مضافاً اینکه اینگونه موارد در شرایطی طرح می شوند که به بنیه تحقیقی و پژوهشی و پیمایشی روشنی داشته باشند که در غیر اینصورت موجب خلق چالش و التهاب و تشویش اجتماعی از یکسو و بی اعتبار سازی ماهیت سازمانی از سوی دیگر خواهد شد.
بنابراین به همین راحتی نمی توان چنین ادعاهایی را مطرح کرد! شمارگان واقع کتاب های مورد مطالعه ی جامعه فقط یکی از شاخص هاست. شمارگان واقعی روزنامه ها و نشریات نیز یکی دیگر از شاخص هاست. اما آیا در مجموع باز هم این ها اثبات کننده ادعای آقای وزیر هستند؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com