کد خبر: ۸۲۱۹۰۴
تاریخ انتشار:
گفت وگو با جعفر حسن خانی در نقد مبانی نظری نصیری؛

نصیری با فلسفه و عرفان مخالف است

جعفر حسن‌خانی، سردبیر مجله علوم انسانی «فکرآورد» در گفت‌وگو با «صبح نو» به تحلیل و بررسی نظریات مهدی نصیری پرداخت و گفت: «مقاله‌ها و یادداشت‌های آقای نصیری به خوبی مسیری را که تا به امروز طی کرده است، نشان می‌دهد و در تمام این یادداشت‌ها به جز بازه زمانی سه تا چهار سال اخیر، موضع غرب‌ستیزانه‌ او مشخص بوده است.
نصیری با فلسفه و عرفان مخالف است

گروه اجتماعی: جعفر حسن‌خانی، سردبیر مجله علوم انسانی «فکرآورد» در گفت‌وگو با «صبح نو» به تحلیل و بررسی نظریات مهدی نصیری پرداخت و گفت: «مقاله‌ها و یادداشت‌های آقای نصیری به خوبی مسیری را که تا به امروز طی کرده است، نشان می‌دهد و در تمام این یادداشت‌ها به جز بازه زمانی سه تا چهار سال اخیر، موضع غرب‌ستیزانه‌ او مشخص بوده است.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از صبح نو، او در این سال‌ها تلاش کرده تا از هرآنچه که عنوان غربی دارد، دوری کند و این مسأله از مواضع فکری تا محصولات تمدنی غرب مانند خودرو و موبایل را شامل می‌شود.»وی ادامه داد: «ما در حوزه تمدن اسلامی سه میراث فکری داریم که از اهمیت بسیاری برخوردار هستند و فکر انسان مسلمان از جدال این سه حوزه فکری شامل فقه و کلام، فلسفه و عرفان ساخته شده است. فردی که بخواهد به عنوان یک انسان مسلمان در برابر غرب، نسبت خودش را تعریف کند، باید روی این میراث بایستد و گفت‌وگو و مجادله فکری کند. نصیری در میانه سه میراث، دو حوزه عرفان و فلسفه را کنار می‌زند. او فلسفه تمدن اسلامی را از اساس، غربی و یونانی می‌داند و بسیار نقد وارد می‌کند. در کنار آن به مقابله با سنت عرفانی برمی‌خیزد و آن را نفی می‌کند.»


حسن‌خانی خاطرنشان کرد: «در نتیجه از میان سه سنت فکری، تمدن، اسلامی، عرفان و فلسفه را نفی می‌کند و در فقه و کلام هم یک قرائت نحیف از کلام ارائه می‌دهد که در این‌جا هم برداشت‌اش روایت‌محورانه و تا حدی ظاهربینانه و نزدیک به رویکردهای سلفی اهل سنت است و با این مضامین در تلاش است تا در برابر غرب بایستد. این امر، طبیعتا یک بازی از پیش شکست خورده است. رویکردی که فلسفه و عرفان اسلامی را کنار می‌گذارد و از سنت کلامی و فقهی هم یک خوانش ضعیف و سلفی را مبنای مواجهه خودش با غرب قرار می‌دهد، در برابر غرب چیزی برای عرض‌اندام نخواهد داشت و محکوم به شکست است.»


سردبیر مجله علوم انسانی «فکرآورد» ادامه داد: «کما اینکه بقیه رویکردهای سلفی هم در جهان اسلام با غرب یکی شده‌اند و اتفاقا آنان در برابر جمهوری اسلامی، در کنار غرب هستند. به بیان دیگر، هر رویکرد متحجرانه‌ای در جهان اسلام که با تحجر در برابر غرب ایستاده است، به جمهوری اسلامی که می‌رسد، در کنار غرب و علیه ما است.»


وی ادامه داد: «اگر بخواهیم فکر ایرانی را توصیف کنیم، می‌توانیم بگوییم که فکر ایرانی شامل فکر متحجر، متجدد، متحفظ و متحول است. فکر متحجر به معنای واپس‌گرایی و برگشت به گذشته، بدون نگاه و توصیف از حال و آینده است. فکر متجدد به معنای توصیه برای غربی شدن، فکر متحفظ به معنای سازگاری است و شامل دو دسته سازگاری اسلام با غرب و بالعکس می‌شود و بسیاری از دسته‌بندی‌های اصلاح‌طلبی و اصولگرایی در همین رویکرد تعریف می‌شوند و محافظه‌کار هستند. در کنار این موارد، یک فکر متحول داریم که به فکر تحول‌گرایی است و از اساس، به دنبال کنار زدن پارادایم غربی، می‌خواهد زمانه و جهان اجتماعی که پس از رنسانس شکل گرفته را کنار بزند. رویکرد انقلاب اسلامی، امام (ره) و رهبری، مبتنی بر همین فکر است. جنس گفتار آقای نصیری اما متحجرانه بوده است. او زمانی از انقلاب اسلامی دفاع می‌کرده اما در کتاب جایگاه اجتماعی زن از منظر اسلام کاملا نگاه متحجرانه به زنان داشته است. در آنجا زن را جنس دوم دانسته و فضیلت‌اش را کمتر از مرد تعریف می‌کرده و تمامی این موارد را با صراحت بیان داشته است. او نماینده قشر متحجری بوده که یک نسبتی با انقلاب اسلامی داشته‌اند. طبیعی است که پیامد این تفکر به این‌جا بینجامد که از انقلاب اسلامی و فکر متحول، عقب‌نشینی کند و در کنار فکر متجدد، مقابل فکر متحول بایستد.»


حسن‌خانی خاطرنشان کرد: «ما در زمانه‌ای هستیم که متحجران و غربی‌ها، دو لبه یک قیچی علیه انقلاب اسلامی هستند. برای مثال، همان زمانی که ریگی علیه جمهوری اسلامی در سیستان‌وبلوچستان اقدام می‌کرد، رامین جهانبگلو، روشنفکر سکولاری بود که علی شریعتی را هر روز در دانشگاه‌های کشور به چالش می‌کشید و حتی به اندیشه او توهین می‌کرد. آن زمان که جهانبگلو زندانی شد، ریگی به جمهوری اسلامی پیشنهاد داد که حکومت، در قبال آزادکردن سربازان وطن گرفتار شده توسط جندالشیطان، جهانبگلو را آزاد کند. این تنها یک مثال بود. در نتیجه، باید دانست که ما در این‌جا با شرایطی روبه‌رو هستیم که انسان غربی با انسان متحجر به اشتراک می‌رسند و علیه انقلاب اسلامی که به دنبال تغییر وضع است، اقدام می‌کنند.»


سردبیر مجله علوم انسانی «فکرآورد» تصریح کرد: «تجربه تاریخی ما در تاریخ چهل ساله انقلاب نشان می‌دهد که فکر متحجر همواره در کنار فکر متجدد، در مقابل انقلاب اسلامی و فکر متحول قرار می‌گیرد و اگر بخواهیم مصداقی برای این مسأله ذکر کنیم، باید نصیری را به لیست طولانی این افراد اضافه کنیم. طبیعی است که نصیری هم به این نقطه برسد.

وقتی آثار او را بررسی می‌کنیم، مخالفت با غرب از منظر نصیری، از جنس مخالفت با غرب از منظر امام خمینی (ره) یا شهید مطهری و شهید بهشتی نیست. منظر نصیری، یک جنس متحجرانه‌ای است و حتی زمانی که با انقلاب اسلامی نیز همراهی می‌کرد، از همین منظر بود. انقلاب اسلامی به ریشه‌ها و بنیادها توجه داشت و نصیری به اشتباه فکر می‌کرد که این ریشه‌ها، همان تحجری هستند که او آن‌ها را می‌پسندد و حاصل‌اش، همراهی او با انقلاب اسلامی شد اما این همراهی‌ها مقطعی است و تجربه نشان داده است که فکر متحجر، در نهایت علیه انقلاب اسلامی عمل می‌کند.»


وی در تغییر رویکرد فسادستیزانه نصیری قدیم نسبت به نصیری متأخر خاطرنشان کرد: «افرادی که رویکردهای انتزاعی و رمانتیک به قدرت دارند، معمولا وضع دولت‌مندی را درک نمی‌کنند. به این معنا که اگر کسی بخواهد در عصری که دولت وجود دارد و مدنیتی شکل گرفته، کنشگری کند، او باید در ساخت قدرت و مبتنی بر مناسبات قدرت، تکالیف و حقوق و تنوع نقش‌‌هایی که وجود دارد، عمل کند و چیزی بیشتر از این قرار نیست عاید او شود. در این شرایط اگر قرار است فسادستیز  شود، باید در چارچوب قانون، این کار صورت بگیرد و نمی‌توان از قانون، فراروی کرد. اگر چنین نشود، وضع مدنی از بین می‌رود. اگر قرار باشد به افراد، رانت‌هایی داده شود که بتوانند خارج از مناسبات قدرت و خارج از مناسبات حق و تکالیف و خارج از قوانین موضوعه کشور اقداماتی را حتی مصلحانه پیش ببرند، این وضع در نهایت به آنارشی می‌رسد.»


وی خاطرنشان کرد: «اهداف متعالی در وضع دولت‌مندی و ساخت قدرت در چارچوب قانون باید پیش برود و قرار نیست فردی فراتر از قانون، اختیار داشته باشد. در نتیجه امثال نصیری در معرکه فسادستیزی به دیوار واقعیت خوردند و به نظرشان آمد که جمهوری اسلامی آنچنان که باید فسادستیز نیست و ما با اهداف و نیت‌های متعالی آمدیم و اجازه کار ندادند. این افراد توقع دارند که یک‌شبه، خارج از قانون کار انجام شود؛ درحالی‌که اگر همین فسادستیزی با اهداف متعالی، فراتر از قانون ادامه پیدا کند، چیزی از جامعه باقی نمی‌ماند.»


حسن‌خانی در پایان تصریح کرد: «امثال نصیری به این مسأله توجه نداشتند که اهداف متعالی خودشان را در چارچوب قانون دنبال کنند. بالأخره فساد حتی اگر واقعی باشد، ما باید فرایندهایی را که منجر به فساد شده است، بر افراد فاسد اولویت دهیم. وقتی نظام سیاسی، بر اصلاح فرایندها تمرکز می‌کند، این افراد می‌گویند که چرا فسادستیزی به معنای مبارزه با مصداق فساد از اولویت خارج شده است؛ این در حالی است که نظام، فسادستیزی نهادی می‌کند. امثال نصیری این مسائل را متعارض و متناقض درک می‌کنند؛ در نتیجه در دالان واگرایی افتاده‌اند. انتهای واگرایی، جایی است که امروز ایستاده‌اند؛ جایی که عملا به سرباز صفر کلونی‌های فساد و غرب‌گرایی مبدل شده‌اند و این امر، عملا یک لجبازی با ساخت قدرت است.»

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین