هیچ کس از پیشرفت کردن بدش نمیآید. همه افراد از اینکه آیندهای را برای خودشان ترسیم کنند…
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه جوان، مهسا گربندی نوشت: هیچ کس از پیشرفت کردن بدش نمیآید. همه افراد از اینکه آیندهای را برای خودشان ترسیم کنند و برای رسیدن به آن تلاششان را به کار گیرند، استقبال خواهند کرد. همانند دوران بچگی که وقتی از هر کدام از ما سؤال میپرسیدند که دوست داری چه کاره شوی؟ پاسخی از اهدافی که در سرمان بود، میدادیم و به امید رسیدن به آن، سر کلاس درس حاضر میشدیم، اما چه میشود که کودکان و نوجوانان زیادی از تحصیل جا میمانند یا ترک تحصیل میکنند؟ آیا آنها هدفی ندارند یا درس خواندن را بیهوده میدانند؟ یا شاید از عهده هزینه تحصیل برنمیآیند. شاید هم پس از ورود به مدرسه به جای اینکه جذب آن شوند، فراری میشوند و دیگر دلشان نمیخواهد به کلاس درس برگردند.
هر سال با آغاز سال تحصیلی جدید، دانشآموزان زیادی راهی مدرسه میشوند، اما کودکان و نوجوانانی هستند که فقط از دور صدای زنگ مدرسه را میشنوند و حسرت آن را در دلشان نگه میدارند؛ کودکانی که به دلایل مختلفی، چون فقر خانواده، کمبود امکانات، مسائل فرهنگی یا اجتماعی و گاهی به دلیل زندگی در خانهای دورافتاده که دسترسی آسان به مدرسه ندارد، از تحصیل جا میمانند و به مرور زمان نیز به فراموشی سپرده میشوند؛ موضوعی که تبعات منفی زیادی را هم در زندگی فردی و هم اجتماعی آنها به دنبال دارد.
تلاشهای ناموفق برای بازگرداندن دانشآموزان به تحصیل
پوشش کامل تحصیلی و جذب همه کودکان بازمانده از تحصیل همواره مورد تأکید سیاستگذاریها بودهاست، اما آمار و ارقام نشان میدهد که این هدف مهم محقق نشدهاست. در حالی که وزارت آموزش و پرورش و ۱۲ مجموعه اجرایی تابعه آن، آمار کامل، دقیق و بهروز خود را اعلام نمیکنند و اجرای استراتژی حفظ ابهام را در دستور کار دارند، اما در آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در رابطه با ترک تحصیل دانشآموزان آمدهاست: «تعــداد ۹۱۱ هزار و ۲۷۲ کودک لازمالتعلیم در ســال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ از تحصیل بازماندهاند و تعداد ۲۷۹ هزار و ۱۹ دانشآموز در ســال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ ترک تحصیل کردهاند.» آماری که نشان میدهد حدود یک میلیون کودک و نوجوان، دستشان از حق تحصیل کوتاه شدهاست.
اگرچه همیشه تلاشهایی برای بازگشت به تحصیل دانشآموزان وجود داشته، اما آمارها حاکی از آن است که تلاشها موفقیتآمیز نبودهاست. در این گزارش همچنین آمده که از سال تحصیلی ۱۳۹۵- ۱۳۹۴ تا سال تحصیلی ۱۳۹۹- ۱۳۹۸ تنها ۱۷۸ هزارو ۲۳۸ دانشآموز به چرخه تحصیل برگشتهاند که این آمار کمتر از ۵ درصد کل دانشآموزان بازمانده از تحصیل در این بازه زمانی است و چندان تعریفی ندارد.
بیشترین ترک تحصیل در سیستان و بلوچستان
تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل در برخی استانها نرخ بیشتری دارد، آنطور که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده «پنج استان سیستان و بلوچستان، آذربایجانغربی، خراسان رضوی، خراسان شمالی و گلستان در سال تحصیلی ۱۳۹۵- ۱۳۹۴ بیشترین فراوانی نسبی بازماندگان از تحصیل را داشــتهاند که در همین پنج استان در ســال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ نیز دارای بیشترین فراوانی نسبی هستند. از میان همه اســتانهای کشور، استان سیســتان و بلوچستان در دو شــاخص بازماندگی از تحصیــل و ترک تحصیل وضعیت بســیار نامناسبتری دارد، بهنحوی که در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ تعداد ۱۴۵ هزارو ۳۴۰ نفر معادل بیش از ۲/۱۸ درصد از جمعیت دانشآموزی این استان بازمانده از تحصیل هســتند و در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ بیش از ۴ درصد از جمعیــت دانشآموزی آن اســتان ترک تحصیل کردهاند.
متأسفانه با پولیشدن تحصیل، معیار ثبتنام در مدارس دولتی تغییر کردهاست و عمدتاً در مدرسه با کودک به عنوان مشتری برخورد میشود. از طرفی سایر هزینههای تحصیل مانند لباس فرم مدرسه، کتاب و لوازمالتحریر کم نیست، تا جایی که برخی از خانوادهها از عهده پرداخت آنها برنمیآیند و این مسئله به وضوح در حاشیه شهر قابلمشاهده است. در نتیجه میتوان گفت که «بازماندگی از تحصیل» با اقتصاد و وضعیت رفاه خانوار ارتباط مستقیمی دارد؛ مسئلهای که باید مورد توجه مسئولان امر قرار گیرد و تا دیرتر از این نشده فکری برای آن شود.
۸ درصد دانشآموزان به دبیرستان نمیروند
خبرگزاری تسنیم با استفاده از اطلاعات ارائهشده از سوی سازمان برنامه و بودجه، آماری را در خصوص ترک تحصیل دانشآموزان منتشر کرده که قابلتأمل است. طبق این اطلاعات در سال تحصیلی ۹۱ ـ ۹۰ رفتن دانشآموزان از آخرین پایه ابتدایی به اولین پایه دوره متوسطه اول ۹۷ درصد بود. در سال تحصیلی ۹۸ ـ ۹۷ با افزایش به ۹۸ درصد رسید، اما در سال تحصیلی ۹۹ ـ ۹۸ مجدداً کاهش پیدا کرد و به ۹۶ درصد رسید و هماکنون حدود ۴ درصد دانش آموزان پس از اتمام دوره ابتدایی از جریان آموزش خارج میشوند که این وضعیت در مناطق روستایی بیشتر قابل مشاهده است.
همچنین بخشی از دانشآموزان و عمدتاً پسران در مناطق محروم و حاشیه شهرها پس از پایان تحصیلات دوره متوسطه اول برای ادامه تحصیل به دبیرستان نمیروند، شاخص گذر از دوره متوسطه اول به دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی ۹۶-۹۵، ۹۸ درصد بود و در دو سال تحصیلی بعد با روند کاهشی به ۹۱ درصد رسید و در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ مجدداً با مقداری افزایش به ۹۲ درصد رسیدهاست. همچنان حدود ۸ درصد از دانشآموزان با اتمام دوره متوسطه اول به دوره متوسطه دوم وارد نمیشوند.
امکانهای ناممکن
اوایل اردیبهشت ماه بود که ابراهیم سحرخیز، معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گفت: «دانشآموزان ترک تحصیلکردهای که مشمول خدمت نظام وظیفه نشدهاند از سال تحصیلی آینده میتوانند در مدارس روزانه ادامه تحصیل دهند.»
آنطور که مشخص است مسئولان وزارت آموزش و پرورش هم صدای زنگ خطر ترک تحصیل در دوره متوسطه را شنیدهاند و قصد دارند با اقداماتشان آمار ترک تحصیلیها را در این دوره کاهش دهند، اما به طور حتم چنین تصمیماتی تأثیر چندانی در کاهش آمار ترک تحصیلیها ندارد. مسئولان امر باید معضل بازماندگی از تحصیل را ریشهیابی و راهکارهای مناسبتری برای آن پیدا کنند.
آمارهای متناقض و غیرشفاف
دیگر موضوع ترک تحصیل دانشآموزان تبدیل به آفتی بزرگ برای آموزش و پرورش و همچنین جامعه شدهاست که اگر فکری برای آن نشود، منابع و استعدادهای بالقوه انسانی و اقتصادی بیشتری را تلف خواهد کرد. در این میان افزایش ۳۰ درصدی قیمت کتابهای درسی هم این مسئله را تحتالشعاع قرار دادهاست. محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش در این رابطه به «جوان» میگوید: «معمولاً گرانیها قشر ضعیف جامعه را تحتتأثیر قرار میدهد و در موضوع افزایش کتاب درسی هم همینطور است؛ یعنی خانوادههایی که تحت فشار مالی هستند، با افزایش ۳۰ درصدی قیمت کتاب درسی در مضیقه قرار میگیرند و ممکن است تعداد بیشتری از دانشآموزان ترک تحصیل کنند.»
او ادامه میدهد: «دیگر آموزش رایگان در کشورمان معنایی ندارد. خانوادهها برای تهیه اقلام ضروری حضور فرزندشان در کلاس درس مانند لباس فرم مدرسه، لوازمالتحریر، هزینه رفت و آمد و البته شهریه مدرسه تحت فشار مالی قرار میگیرند و این مسئله باعث میشود که تحصیل اولویت برخی از خانوادههای قشر ضعیف نباشد.» نیکنژاد با انتقاد از عدم اعلام آمار دقیق و شفاف از سوی مسئولان اظهار میدارد: «آمارهای متفاوت از منابع مختلفی مانند مرکز پژوهشهای مجلس، مرکز آمار و وزارت آموزش و پرورش در خصوص جاماندگان از تحصیل منتشر میشود که با یکدیگر متناقض است. متأسفانه گاهی مسئولان آمارها را سیاسی میبینند و از اعلام دقیق آن خودداری میکنند. در صورتی که باید آمار شفافی وجود داشته باشد و مشکلات ریشهیابی شود تا آن را حل کنیم.»
او با ذکر یک مثال اظهار میدارد: «وقتی یک بیمار به پزشک مراجعه میکند، ابتدا نشانههایی از بیماری را پیدا میکند و متناسب با آن نیز نسخه میپیچد، بنابراین تا وقتی که آمار دقیق و شفافی در رابطه با بازماندگان از تحصیل منتشر نشود و تا وقتی که ندانیم درد و ریشه آن در کجاست، کاری نمیتوانیم برای آن انجام دهیم.»
این کارشناس آموزش اظهار داشت: «طبق آمارهای غیررسمی بیش از ۴ میلیون ترک تحصیل در کشور وجود دارد، اما هیچ سازمانی نه از آنها سخنی به میان میآورد و نه حمایتی میکند.»
کتب درسی باید رایگان شود
نیکنژاد با اشاره به شهریههای گران در برخی مدارس تهران گفت: «شکاف طبقاتی در آموزش و پرورش به شدت عمیق شدهاست. رواج آموزش طبقاتی برخلاف اصل ۳۰ قانون اساسی است که باید به آن توجه شود.»
او ادامه میدهد: «کشورهای پیشرو در آموزش تمام ابزارهای آموزشی از جمله کتاب، خودکار و دفتر را رایگان کردهاند تا مبادا یک دانشآموز هم از آموزش جا بماند. در حالی که ما به جای توجه به مشکلات ترک تحصیلیها و رایگان کردن کتاب درسیشان، آن را گران میکنیم و تیشه به ریشه تحصیل دانشآموزان میزنیم.»
این کارشناس آموزش اظهار میدارد: «هر چند با چاپ و توزیع کتابهای کمک درسی مخالف هستم، اما این کار دارد انجام و به دنبالش هم پورسانتی به وزارت آموزش و پرورش داده میشود. اگر همین پول، صرف چاپ کتابهای درسی شود و آنها را به صورت رایگان در اختیار دانشآموزان قرار دهند، بخش قابلتوجهی از دغدغه تحصیل دانشآموزان در خانوادههای ضعیف جامعه حل خواهد شد و آنها میتوانند به مدرسه بروند. اینها حداقلترین نکاتی است که در جذب دانشآموزانی که قصد ترک تحصیل دارند تأثیر دارد، اما افسوس که به آن توجهی نمیشود.»
واقعیت اصلی آن است که بدلیل گسترش امکان دسترسی دانش آموزان به مطالب آموزشی دست اول در فضای مجازی و بر قراری در اختیار داشتن تسهیلات دسترسی به امکانات مورد اشاره ، معلم هایی که به فکر استفاده از روش های سنتی معمول در امر دانش آموزان هستند در عمل ، کم می آورند و دست شان رو می شود و اعتماد دانش آموز به سطح و معلومات معلم خدشه می پذیرد . رخداد چنین فضایی در سر کلاس ، عملا به فروپاشی نظام آموزشی منتهی می گردد.
مسئولیت اساسی بنظر بنده بر عهده معلم ها است که بایستی مستمرا سطح علمی و حوزه دانش خودشان را به روز نگاه دارند.