به گزارش بولتن نیوز به نقل از خبرگزاری فارس، بر اساس ماده 160 قانون مجازات اسلامی، ادله اثبات جرم عبارت از اقرار، شهادت، قسامه و سوگند در مواد مقرر قانونی و علم قاضی است که در این گزارش به صورت مشرح به ادله اقرار می پردازیم. اقرار دومین ادله مهم اثبات دعوی تعریف شده است. ماده 1259 قانون مدنی مقرر داشته است که «اقرار عبارت از اخبار به حقی است برای غیر، به ضرر خود».
لذا اقرار واجد سه رکن اساسی است که عبارت است از رکن «اخبار»: به معنای خبر داد از یک امر و رکن«ارتکاب جرم»: به این معنا که رفتاری که مقر به ارتکاب آن اقرار میکند باید در قانون جرمانگاری شده باشند و سومین رکن اساسی، زیان متهم است، یعنی اظهارات متهم که در قالب اقرار بیان می شود به زیان خود او باشد نه دیگران.
همچنین بر اساس ماده 164 قانون مجازات اسلامی اقرار عبارت از اخبار شخص ارتکاب به جرم از جانب خود است و بر اساس ماده 165 این قانون اظهارات وکیل علیه موکل، و ولی و قیم علیه مولی علیه اقرار محسوب نمی شود. در این رابطه تبصره ای نیز وجود دارد، مبنی بر اینکه اقرار به ارتکاب جرم قابل توکیل نیست.
بر اساس ماده 165 قانون مجازات اسلامی اقرار فقط به صورت مباشرتی معتبر است و همچنین هیچکس نمی تواند به ضرر دیگری اقرار به ارتکاب جرمی کند. این مهم از عبارت «از جانب خود» و نیز ماده 165 قابل استناد است. به طور مثال اگر الف متهم به ارتکاب شرب خمر باشد و پدر او در دادگاه صحت ادتهام وارده را تائید کند، قاضی نمی تواند بر اقرار پدر ترتیب اثر دهد, مگر اینکه خود «الف» دو باربه ارتکاب شرب خمر اقرار کند یا اینکه پدر وی به ارتکاب جرم توسط الف شهادت دهد که در صورت دوم، مورد تابع مقررات شهادت خواهد بود.
در این باره در ماده 1278 قانون مدنی عنوان شده است که «اقرار هر کس فقط نسبت به خود آن شخص و قائم مقام او نافذ است و در حق دیگری نافذ نیست، مگر در مواردی که قانون او را ملزم قرار داده باشد.» البته نفوذ اقرار قائم مقام محدود به امرو حقوقی است نه کیفری.
همچنین در تبصره دو ماده 35 قانون آیین دادرسی مدنی بیان شده است که سوگند، شهادت، اقرار، لعان و ایلا قابل توکیل نمی باشد. در مورد اشخاص حقوقی نیز نمی توان اظهارات نماینده شخص حقوقی را اقرار شخص حقوقی محسوب کرد. در این باره ماده 695 قانون آیین دادرسی کیفری مقرر داشته است: «اظهارات نماینده قانونی شخص حقوقی علیه شخص حقوقی اقرار محسوب نمی شود و اتیان سوگند نیز متوجه او نیست.»
بر اساس تبصره ماده 165 کسی نمی تواند برای اقرار به ارتکاب جرم، به دیگری وکالت دهد. به طور مثال قرض کنید الف که متهم به ارتشا است، به جهت سکته قلبی در بیمارستان بستری است و به همین دلیل از حصور در دادگاه معذور می شود. در این فرض چنانچه الف قاصد به اقرار باشد، نمی تواند برای اقرار در دادگاه به دیگری وکالت دهد چرا که اقرار قابل توکیل نیست.
بر اساس ماده 166 قانون مجازات اسلامی، اقرار باید با لفظ یا نوشتن باشد و در صورت تعذر، با فعل از قبیل اشاره نیز واقع میشود و در هر صورت باید روشن و بدون ابهام باشد.
اصولا اقرار باید به صورت لفظی و شفاهی یا کتبی صورت گیرد. در ماده 1260 قانون مدنی آمده است: «اقرار واقع می شود به هر لفظی که دلالت بر آن کند.» لکن در مواردی که در را مذکور ممکن نباشد، متهم میتواند از طریق فعل (اشاره) منظور خود را بفهماند.
به تصریح ماده، اقرار از طریق هر یک از روشهای مذکور که صورت گیرد، به شرط روشن و بی ابهام بودن نافذ خواهد بود. بر همین اساس ماده 1261 قانون مدنی مقرر داشته است که اشاره شخص لال که صریحا حاکی از اقرار باشد، صحیح است.
به طور مثال اگر فرد لال و بیسواد قصد اقرار به ارتکاب جرمی داشته باشد، می تواند با اشاره به خود، ارتکاب جرم را به خود منتسب کند. البته همان طور که گفته شد، اقرار مردد، باطل است.
مانند اینکه متهم بگوید: «اگر خودروی تخریب شده، سفید رنگ بوده شاید من آن را تخریب کرده باشم» اقراری که واجد شرایط قانونی باشد پس از علم قاضی مهم ترین دلیل محسوب می شود. بر این اساس در رای شماره 2848 مورخ 1321/9/12 اداره حقوقی قوه قضائیه می خوانیم: «دادگاه نمی تواند از اقرار صریح خوانده، بدون ذکر دلایل بطلان آن صرقنظر کند.»
اقرار منجر بدین معناست که اگر متهم اقرار خود را موکول به وقوع امر یا مشروط به تحقق شرطی نکند، اقرار منجز محسوب می شود، اقرار معلق و مشروط به تصریح ماده باطل است. اقرار معلق آن است که اقرار موکول به وقوع امری باشد. مانند آنکه متهم اعلام کند: «اگر این تابستان باران ببارد، به ارتکاب سرقت اقرار می کنم.»
اقرار مشروط نیز بدین معناست که بیان اقرار منوط به اجرای شرط یا شرایطی باشد؛ مانند آنکه متهم تأئید صحت تمام اتهامات خود را مشروط به تبدیل مجازات او به جایگزین حبس کند.
بر اساس ماده 168 قانون مجازات اسلامی، اقرار درصورتی نافذ است که اقرار کننده در حین اقرار، عاقل، بالغ، قاصد و مختار باشد.
همانطور که گفته شد، مادتین 166 و 167 به شروط قطعی، صریح و منجز بودن مقربه (آنچه مورد اقرار اقرار می گیرد) اشاره دارند؛ اما ماده 168 در مقام بیان صلاحیت مقر برای بیان اقرار است.
شرایط چهارگانه مذکور در ماده 168 همان شروط تحقق جرائم عمدی است، بنابراین مجنون به علت فقدان عقل، صغیر به علت فقدان بلوغ و فریب خورده یا جاهل به علت فقدان قصد و نیز مکره و مجبور به علت فقدان اختیار از شمول افراد صالح به اقرار خارج هستند.
در این باره ماده 1262 قانون مدنی نیز قابل ملاحظه است، لازم به ذکر است شرایط ماده فوق باید در حین اقرار وجود داشته باشد و فقدان آن ها قبل یا پس از اقرار به صحت و اعتبار آن لطمه ای وارد نمی کند.
ماده 169 قانون مجازات اسلامی: اقراری که تحت اکراه، اجبار، شکنجه یا اذیت و آزار روحی یا جسمی اخذ شوند، فاقد ارزش و اعتیار است و دادگاه مکلف است از متهم تحقیق مجدد کند.
چنانچه ااثبات شود متهم تحت اکراه، اجبار و شکنجه و... اقرار کرده است، دادگاه اقرار وی را موثر ندانسته و موظف است مجددا از اقرار کننده تحقیق کند.
به موجب اصل 38 قانون اساسی: ـهرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است، اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادن، اقرار و سوگندی، فاقد ارزش و اعتبار است، متخلف از این اصل، طبق قانون مجازات می شود.»
همچنین ماده 360 قانون آیین دادرسی کیفری اختیاری بودن اقرار را شرط صلاحیت قاضی در استناد به آن دانسته است: «هرگاه متهم به طور صحیح اقرار به ارتکاب جرم کند به طوری که هیچ گونه شک و شبهه ای در اقرار و نیز تردیدی در صحت و اختیاری بودن آن نباشد، دادگاه به استناد اقرار رای صادر می کند»
از ماده 169 مشخص می شود که اقرار نسبت به سایر ادله (جز علم قاضی) در اولویت است. طبق ماده 578 تعزیرات، اخذ اقرار با توسل به طرق غیرقانونی ماننده عنف و اکراه، جرم محسوب می شود: «هر یک از مستخدمین و ماموران قضائی یا غیرقضائی دولتی برای اینکه متهمی را محبور به اقرار کند او را اذیت و آزار بدنی کند، علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه، حسب مورد به حبس 6 ماه تا سه سال محکوم می شود و چنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد، فقط دستوردهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم به واسط اذیت و آزار فوت کند مباشر مجازات قاتل و آمر مجازات آمر قتل را خواهد داشت.»
ماده 170: اقرار شخص سفیه که حککم حجر او صادر شده است و شخص ورشکسته، نسبت به امور کیفری نافذ است، اما نسبت به ضمان مالی ناشی از جرم معتبر نیست.
اگر سفیه و ورشکسته به ارتکاب جرمی اقرار کننن، مجازات کیفری آن ها به استناد اقراری که کرده اند ثابت میشود؛ لکن نمی توان اقرار آن ها را در امور مالی نافذ و معتبر دانست. مثلا اگر سفیه به تخریب عمدی یک دستگاه تلفن همراه اقرار کند، مجازات تخریب مال غیر بر او تحمیل خواهد شد, اما اظهارات او در مورد قیمت تلفن همراه و خسارتی که وارد کرده است، قابل پذیرش نیست.
حکم این ماده محدود به اثبات جرم از طریق اقرار است، به این معنا که چنانچه جرم سفیه یا ورشکسته از طریق شهادت شهود یا علم قاضی اثبات شود، علاوه بر مسئولیت کیفری، ضمان مالی و جبران ضرر و زیان ناشی از جرم نیز برعهده آن ها خواهد بود. قانون مدنی نیز در ماده 1263 در مورد اقرار سفیه مقرر داشته است: «اقرار سفیه در امور مالی موثر نیست» همچنین ماده 1264 همین قانون آمده است: «اقرار مفلس ورشکسته نسبت به اموال خود، بر ضرر دیان نافذ نیست.»
ماده 171: هر گاه متهم اقرار به ارتکاب جرم کند. اقرار وی معتبر است و نوبت به ادله دیگر نمی رسد. مگر اینکه با بررسی قاضی رسیدگی کننده قرائن و امارات برخلاف مفاد اقرار باشد که در این صورت دادگاه، تحقیق و بررسی لازم را انجام می دهد و قرائن و امارات مخالف اقرار را در رأی ذکر میکند.
اقرار از جمله ادله داری موضوعیت است، بنابراین قاضی موظق است به استناد اقرار و بدون تحقیق و پیگیری در سایر قرائن، حکم را صادر کند همچنین باید گفت اقرار نسبت به سایر ادله در تقدم است. به این معنا که اقرار مرتکب یا شهادت شهود در تعارض باشد، دادگاه أ را به استناد اقرار صادر خواهد کرد؛ لکن اگر تشخیص قاضی مبنی بر کذب بودن اظهارات مقر باشد، دادگاه با تحقیق و بررسی، قرائن و اکارات مخالف اقرار را شناسایی و آن ها را در حکم خود قید می کند.
گفتنی است که اقرار متهم باید در محکمه و نزد قاضی بیان شود و اظهارات او در مرحله تحقیقات مقدماتی یا اظهاراتی که در نزد قاضی بیان نشده است، اقرار محسوب نمیشود.
ماده 172: در تمامی جرائم، یک بار اقرار کافی است، مگر در جرادم که نصاب آن به شرح زیر است:
الف) چهار بار در زنا، لواط، تفحیذ و مساحقه
ب) دو بار در شرب خمر، قوادی، قذف و سرقت موجب حد.
تبصره یک: برای اثبات جنبه غیرکیفری تمامی جرائم، یک بار اقرار کافی است.
تبصره دو: در مواردی که تعدد اقرار شرط است، اقرار می تواند در یک یا چند جلسه انجام شود.
حد نصاب اقرار: در تمامی جرائم یک بار اقرار از سوی متهم، جرم وی ثابت می شود اما جرائمی که از این قاعده مستثنا شده اند از این قرار هستند:
زنا، لواط، تفحیذ و مساحقه: در این چهار جرم که جرائم جنسی محسوب می شوند، متهم باید چهار بار به ارتکاب جرم اقرار کند تا به مجازات جرم ارتکابی محکوم شود. اما اقرار کمتر از چهاربار نیز موجب محکومیت به 31 تا 74 ضربه شلاق تعزیری درجه 6 خواهد بود، چراکه در ماده 232 آمده است: «هرگاه مردی با زنی کمتر از چهار بار اقرار به زنا کند به 31 تا 74 ضربه شلاق تعزیری درجه 6 محکوم می شود. حکم این ماده در مورد لواط، تفحیذ و مساحقه نیز جاری است.»
شرب خمر، ، قوادی، قذف و سرقت حدی: در این جرائم یک مرتبه اقرار موجب هیچ گونه مجازاتی نخواهد شد اما با دو بار اقرار از سوی متهم، ارتکاب جرم از سوی وی اثبات می شود.
بر اساس تبصره یک این ماده، هر چند برای اثبات جنبه کیفری جرم بیش از یک مرتبه اقرار شرط شده است، منتها متهم با یک بار اقرار نسبت به ضمان مالی ناشی از جرم مسئول شناخته می شود.
مثلا اگر الف در دادگاه اقرار کند که از گاو صندوق ب مقداری طلا ربوده است، قاضی وی را به برگرداندن اموال مسروقه محکوم می کند؛لکن مجازات سرقت حدی اجرا نخواهد شد، چرا که برای اعمال ـن لااقل باید دو مرتبه اقرار صورت گیرد. لذا در همین مثال اگر الف مجددا به ارتکاب سرقت حدی اقرار کند، حد جرم ارتکابی بر وی اجرا خواهد شد.
در مثالی دیگر اگر الف مرتکب زنای به عنف شود و در دادگاه یک بار به ارتکاب زنا اقرار کند، به پرداخت مهرالمثل محکوم می شود اما اگر سه بار دیگر به جرم ارتکابی خود اقرار کند، علاوه بر پرداخت مهرالمثل به اعدام نیز محکوم خواهد شد.
بر اساس ماده دو لازم نیست تمام اقراهای متهم در یک جلسه انجام شوند، بلکه تعداد اقرارهای بیان شده در تمام جلسات؛ ملاک اقدامات دادگاه خواهد بود.
ماده 173: انکار بعد از اقرار موجب سقوط مجازات نیست به جز دراقرا به جرمی که مجازات آن موجب رجم یا حد قتل است که در این صورت در هر مرحله، ولو در حین اجرا، مجازات مزبور ساقط و به جای آن در زنا و لواط 100 ضربه شلاق و در غیر آن ها حبس تعزیری در جه پنج ثابت می شود.
اصل کلی این است که انکار مرتکب پس از اقرار به جرم تأثیری در اجرای مجازات نخواهد داشت. فرض کنید دادگاه «الف» را به علت اقرار به ارتکاب سرقت تعزیری به دو سال حبس و 60 ضربه شلاق تعزیری محکوم میکند. کمی بعد مرتکب که چنین مجازات سنگینی را پیش بینی نمیکرده منکر ارتکاب سرقت میشود. در این مثال، انکار هیچ تأثیری ندارد و نامبرده باید مجازات مذکور را تحمل کند.
جرائم مستوجب حد رجم یا اعدام: در این جرائم انکار پس از اقرار موجب سقوط مجازات مورد حکم خواهد شد، ولو آنکه مجازات در حال باشد؛ اما در مورد مجازات جایگزین، بین دو دسته از جرام باید تفکیک قائل شد:
1. زنا و لواط: در این جرائم پس از انکار متهم، وی به جای مجازات رجم یا اعدام، به 100 ضربه شلاق محکوم می شود.
2.سایر جرائم: در جرائمی مانند افساد فی الارض، محاربه و سب نبی، مجازات فردی که منکر اقرار خود شده است، حبس تعزیری درجه پنج (2 تا 5 سال) خواهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com