گروه سیاسی: سفرای ایران در لندن به طور معمول از بین معاونان ظریف انتخاب میشدند و به این خاطر در انگلیس علیه ایران اینترنشنال شکیتی مطرح نکردند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل کانال بیداری ملت،یکی از مدیران آفکام میگوید که دلیل لغو مجوز ایران اینترنشنال در بریتانیا ناشناس بودن منابع مالی، اخبار جعلی و شکایات متعدد از طرف افراد ثالث بوده.
هیچکدام از این شکایتها از طرف سفارت ایران در لندن نبوده.
پ.ن: سفرای ایران در لندن به طور معمول از بین معاونان ظریف انتخاب میشدند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
دقت کنید : از زمان جنگ،
از افرادی که به پشتیبانی و حمایتِ برخی؟
برای تحصیل که نه، فقط و فقط کسب مدرک،
تحت عنوان دانش اندوزی و تحصیل؟
روانه خبيث ترین کشور دنیا شدند،
می تواند، و بلکه می توانست،
اطلاعات بسیار ارزشمندی در اختیار
متولیان امور قرار دهد!
چه اینکه : با پایان جنگ، اغلب این افراد،
و چه بسا اکثریت آنها،
به (چینش اکابر حامی خود)؟
در مسئولیت های میانی تا بالاترین ها،
بر مسند قدرت در پهنه این سرزمین،
و بخصوص (مرکز) جای گرفته،
و مجریِ منویاتِ حامی؟
و بعبارتی، عمله اجرایی (اتاق فکر) شدند،
و هرکه بامش بیش، ببخشید،
هرکه قابلیت اجرایِ (منویات حامی) بیشتر،
صندلی ریاست او به فراخور! وزین تر؟
آری ..........
کادر سازی در اين مملکت،
سابقه ای دیرینه دارد،
کادر سازی در همه ادوار و از کیسه ملت!
برای استفاده بهینه به وقت مقتضی؟
بالتبع، وام دار بودن به حامی؟
و ولی نعمت خود، برای سالیانی طولانی،
و دريغ و دريغ که :
ستون کشی این حامی ها؟
از ابتدای انقلاب در فرودگاه مهرآباد،
کاملاً مشهود بود،
و باز هم دريغ، که کاتبی نبود، تا ......
این خروجی های راهی شده،
به (مدرک آباد) را ثبت کند!
کلاً در آن اوایل انقلاب،
ضعف های ساختاری زیادی بود،
چه اینکه فی الحال، نیز؟
مثلاً : مقام استاندری فلان استان؟
جهت زیارت، با خانواده، مسافر سوریه بود،
هنگام عبور از بخش چک گذرنامه،
به افسر مربوطه خیره می شود،
نام وی را می پرسد، او طفره رفته،
نام دیگری می گوید!
مقام استانی که کاملاً او را شناخته بود،
در برگشت از سفر زیارتی،
موضوع را به بالادست اطلاع می دهد،
آری، زندانبان ساواک، در چک پاسپورت،
جا خوش کرده بود!
اصلاً چرا راه دور بروید،
دایی عزیز این حقیر،
به دستور کارفرمای خود،
شبانه به فرودگاه مهرآباد رفت،
پس از عبور سوژه (فرزند کارفرما)
از گیت گذرنامه،
و اوکی دادن فرزند دلبندِ (کارفرما)
از پشت َشیشه، الباقی مبلغ تفاهم شده!
به دلال و واسطه خیلی محترم، پرداخت شد!
چون جنگ بود و جان عزیز!
و باید یک (در رو) و (راه فراری) می بود،
بگذریم ..........
پایه و شالوده وزارت ارز خور خارجه،
بر این اساس، از (قبیله مدرکیون) بنا شد،
و شد، آنچه نباید می شد،
مثل فتنه 88 و طغیان قبیله دیپلماسی،
و ماندگاری آنها در کشور محل مأموریت،
با یک دو مصاحبه مثلاً آتشین و افشاگرانه!
لایروبی لازم است اخوی! لایروبی،
حتی هم اکنون، باور کنید،
ارزپاشی، در مراکز دیپلماتیک چاره کار نیست،
فروپاشیِ، ساختار دیپلماسی را دریابید،
وقتی معاون سفیر به فلانی می گوید :
این عده را به دیسکو بِبَر!
و طرف قبول نمی کند،
زیرآب او زده می شود،
یکی باید، تا زیرآب این ساختار انحرافی بزند،
گَشته ایم ما، یافت می نشود،
به بارگذاری سیاهه اینجانب اقدام کرده!
بگذارید ادامه داده و مجدداً بگویم :
چرا راه دور بروید!
مهرماه 1365 در خیابان؟ نبش چهار راه؟
در مرکز تهران، فلانی ...............؟
مرا برد داخل اتاق دیگری و گفت :
ببین، دو سه نفر نیاز داریم،
برای تحصیل در رشته؟ در دانشگاه؟
خیلی خیلی هم راحت!
بیا برو!
صدالبته آن ایام،
در قید و بندِ مدرک و ........ نبودیم،
اصلاً نوعی ترديد در برخی (امور) ؟
در جانم ريشه دوانده بود،
قبول نکردم، خیلی اصرار کرد!
باز هم استنکاف کردم،
اما؟ سال 1368 که دانشکده معروف؟
به گذراندن دوره ای مشغول و رتبه 1 آوردم،
و سال 1375 نیز دوره ای دیگر اعزام شدم،
میانه دوره، به جرم انتقاد از یکی؟؟؟
که رفتار سبک و جلف از خود بروز داده،
مایه وهن مقدّسات بود، ترک دوره شدم!
عطایش را به لقایش بخشیده،
زودتر از موعد مقرّر،
از آن مرکز (در باطن پولساز) خارج شدم،
در پایان، گریزی زده،
در باب آن (چک گذرنامه)
توضیح بیشتری می دهم،
ضمن احترام به پرسنل محترم فراجا،
سال 1383 یکی از جوانان اهل فامیل،
پس از انجام امورات خروج از کشور،
فردی که در باجه چک پاسپورت نشسته بود،
به نامبرده 3 قبض عوارض خروج از کشور داده!
و می گوید به بانک مربوطه برو،
و بگو اشتباه واریز کرده ام!
و جوانک فامیل هم مبلغ قبوض دریافت،
به نامبرده تحویل می دهد،
جوانک می گفت :
طرف؟ با نگاهی به اطراف،
مبلغ را در زیر پیشخوان خود گذاشت،
کپی صفحه ممهور به مُهر افسر مربوطه،
در حافظه کامپیوتر اینجانب است،
که شماره مُهر مربوط به افسر فوق؟
زینت بخش است!
ذکر این نکته، نه جهت تضعیف، بلکه :
هشداری است که :
مثل آن مقام استانداری،
که شرح آن در سیاهه بالا رفت،
در آینده ای، قبض چند هزار تومانی،
به چند صد ..... ی تبدیل نشود،
مثل مستندات مفقودی نقدی یک مسافر؟
هنگام عبور از ........؟
که تحویل بخشی از امور فرودگاهی شد،
ولی تکذیب کرده و گفتند :
در دوربین چیزی نبود!
به تجربه می گویم بود، ولی کتمان شد،
باور کنید، تحریر این سطور،
فقط برای کسب تجربه است برای اکابر،
نشتی را باید زود اقدام کرد،
نه آنکه سپرد به فردا روز و بعد،
و بشود ........................؟
پُر کردن نقطه چین،
به تراوش ذهنی جنابعالی،
تکفیر نشویم صلوات
مزید اطلاع : هم تکفیر شدیم
و هم چندباره پشت پا خوردیم
چند باره؟؟؟؟ در محله یِ :
بغضستان، حسادتستان و انحصارستان