به گزارش بولتن نیوز به نقل از ویرگول، یک نگاه گذرا به زندگی نویسندگان بزرگ، بهسادگی به ما نشان میدهد که تمام آنها کتابخوانهای قهاری بودهاند.
شاید این موضوع را بتوان مصداقی بر این جمله دانست که میگوید: «اولین قدم نوشتن کتاب (نویسنده شدن)، خواندن کتاب (کتابخوان شدن) است».
این سخنی است که بیشتر نویسندگان تازهکار (که من علاقمندم آنها را نویسندهی سالاولی صدا کنم) را خوشحال میکند.
چرا که بیشتر آنها تعداد زیادی رمان خواندهاند و بعد یکدفعه به این فکر افتادهاند که «چرا خودم یکیشو ننویسم؟».
بنابراین نویسندگان سال اولی ممکن است فکر کنند همین که در گذشته تعدادی کتاب خواندهاند و همچنان هرازگاهی سری به کتابفروشیها میزنند و سالی چند کتاب میخوانند، کار تمام است.
اما مفتخرم به اطلاع شما برسانم آن شکل از کتاب خواندنی که شما بهعنوان یک نویسندهی تازهکار تابهحال انجام دادهاید، فایدهی چندانی برایتان ندارد.
درواقع به نظر اهل فن، سه روش برای خواندن یک کتاب وجود دارد که ممکن است روش شما، آن روشی نباشد که به نویسنده شدنتان کمک میکند.
روش اول
کتاب خواندن به روش معمولی
این روشی است که تقریباً همهی ما تابهحال تجربهاش کردهایم. به عبارت بهتر، برای بسیاری از ما این تنها روشی است که برای کتاب خواندن بلدیم.
به همین دلیل است که پرسش «چگونه کتاب بخوانم؟» کمتر برایمان پیش میآید.
ما کتابها را به دلایل مختلفی میخوانیم. احتمالاً متوجه شده باشید که در این یادداشت، بیشتر منظورمان کتابهای داستانی هستند.
اما کتابها انواع مختلفی دارند و ما اینجا قصد نداریم فقط درمورد داستان صحبت کنیم. اما معمولاً اصلیترین دلیلی که برای کتاب خواندن داریم، لذت بردن است.
ما کتاب میخوانیم تا تکتک جایزههایی که یک نویسنده در صفحات کتاب برایمان پنهان کرده است کشف کنیم. کتاب میخوانیم تا از شعبدهبازی نویسنده با کلمات غرق لذت شویم. در دنیاهای تازه غرق شویم و با افراد تازه ملاقات کنیم.
کتابهای فلان نویسنده را بخاطر توصیفات بینظیرش میخوانیم، بهمان نویسنده را برای تسلطش به فرهنگ یک منطقهی خاص دنبال میکنیم، آن یکی نویسنده را برای فضاسازیهای دلنشین و شخصیتهای بهیادماندنیای که ساخته میخوانیم. و در هر کتاب پی چیزی میگردیم که به لذت ختم میشود.
این نخستین روشی است که باید با آن هر کتابی را بخوانیم. خواندن از ابتدا تا انتها با هدف دریافت پیام نویسنده و فهمیدن داستان.
اما این برای نویسنده شدن کافی نیست. نگاهی به آمار فروش کتاب ها بیندازید. حالا ببینید به ازای هر صد نفر آدم کتابخوان، چند نویسنده وجود دارد؟ کرم کتابهای زیادی وجود دارند که هرگز نمیتوانند نویسنده شوند. علت چیست؟
آنها کتاب خواندن مثل یک نویسنده را بلد نیستند.
روش دوم
کتاب خواندن مثل یک منتقد
اگر در روش اول کتاب شما را به پیش میبرد، در این روش شما باید کتاب را به پیش ببرید. به عبارت بهتر هر چقدر در روش اول شما نسبت به کتاب رویکرد منفعلانهای داشتهاید، در این روش باید حالت پویاتری داشته باشید.
این به چه معناست؟
قرار است در این روش درک شما از کتاب عمق بیشتری پیدا کند. پیشنیاز این روش این است که شما روش اول را انجام داده باشید، در جریان قصه قرار گرفته باشید و هیجان اولیه برای فهمیدن آخر ماجرا را از سر گذرانده باشید.
حالا برای بار دوم سراغ کتاب بیایید. داشتن یک دفترچه یا سررسید و خودکار موقع مطالعه به روش منتقد از نان شب واجبتر است.
کتاب را بخوانید، نظراتتان را راجع به هر بخش آن بنویسید. در حاشیهی کتاب با نویسنده صحبت کنید و اگر به نظرتان جایی میتوانسته بهتر باشد آن را یادداشت کنید.
حساسیت به خرج دهید و تلاش کنید نقاط ضعف و قوت، وجه تمایز اثر با سایر آثار مشابه را بفهمید. سپس در برگهای جداگانه، با انداختن نیمنگاهی به حاشیهنویسیهایتان، خلاصهای از کتاب بنویسید و نظرات شخصیتان را هم به آن اضافه کنید.
روش سوم
کتاب خواندن مثل یک نویسنده
این روش کمی دیوانهوار و متفاوت از آنچه گفتهایم و شنیدهاید است.
در کتابخوانی به روش نویسندهها، باید گرسنه باشید و با ولعی مشابه کودکی گرسنه که از کنار یک رستوران رد میشود سراغ کتاب بروید.
موقع خواندن کتاب طوری باشد که گویی دستهایتان را روی شیشهی رستوران گذاشتهاید و خوب به غذا خوردن آدمها نگاه میکنید.
اینکه آن خانم چطور قاشقش را از پلوی زعفرانی و فیلهی کباب شده پر میکند، آن کودک چطور قاشق قاشق سوپ میخورد و آن مرد جوان که به نظر میرسد خسته از سر کار به اینجا آمده است، چطور بیتوجه به حفظ آداب غذایش را با دست میخورد و انگشتانش را با شلوارش پاک میکند.
کتاب خواندن مثل یک نویسنده، درست شبیه همین است. باید به تمام کارهایی که نویسندهی کتاب برای رشته کردن کلمات و عبارات به کار گرفته به دقت نگاه کنید.
یا اینکه مثل یک کارآگاه با قضیه برخورد کنید. تمام جزئیات را به دقت از نظر بگذرانید و برای هر بخش اصلی و فرعی داستان، به جایگزین مناسب فکر کنید.
اگر فلان شخصیت فلان کار را نمیکرد چطور میشد؟ اگر تقدم و تاخر فصلها به هم ریخته میشد کتاب چه فرقی میکرد؟ چرا به جای فلان کلمه از بهمان کلمه استفاده شده؟ تمام این موارد را با دقت مشاهده کنید و هر برداشتی داشتید آن را جایی یادداشت کنید.
در این یادداشت به بررسی سه روش برای پاسخ به سوال «چطور کتاب بخوانیم» پرداختهایم. اگر سوالی دارید در قسمت کامنتها بپرسید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com