گروه فرهنگی - مسعود قربانی نوشت: مجتبا لشکربلوکی امیدوار است و حتا توصیهاش این است تا کتاب استراتژی_توسعهی_ایران ، ابتدا توسط مسوولانی که دردِ توسعهی این ملک را در سر دارند خوانده شود و در کنارش، مورد توجه عموم مردمی که از علل عقب ماندن ایران و "چه باید کردهایش" میپرسند قرار گیرد. کتابی که به گفتهی نویسندهاش حاصل هجده سال کنکاشِ مستمرِ او برای یافتن جواب دو سوآل "چرا ایران عقب ماند؟" و "چگونه پیشرفت کنیم؟" بوده است.
به گزارش بولتن نیوز، قابل انکار نیست که این دو پرسش، تقریبا در بین همه قشری از مردمان ما، در هر طبقه و صنف و با هر میزان از تحصیلات نُقل زبانها گشته و خوشبختانه متفکران و اندیشمندان فراوانی هم، سعی در پاسخ به آن داشته و در حول آن سوآلات، مقالات و کتابهای بسیاری نگاشتهاند.
اما آنچه کتاب لشکربلوکی را متمایز میکند، ارایهی نوشتاری است که از دلِ آن همه تلاش برآمده و با گذر از مسیر طی شده و متاثر از آنچه تاکنون گفته و توصیه شده است، مدلی نو و امیدوارکننده به علاقمندان عرضه میدارد.
به نظرم زیبایی کار نویسنده در روشی است که برای بیان روشن مقصودش برگزیده است. او متوجهی آشفتگی و پراکندگیِ فکری در پاسخ به این سوال شده و به همین دلیل سعیاش بر آن بوده تا با انتخاب متنوعی از طیفهای فکری، از رشتههای مختلف، آنهایی را که نخست، دردِ وطن و عقبماندگیاش را دارند برگزیند و بعد، کسانی را که کتاب یا مکتوبات مدونی را ارایه دادهاند را به تحلیل بنشیند.
لشکربلوکی با همین روش ده صاحب نظر را انتخاب و خیلی مختصر و در چند صفحه چکیدهی نظرات ایشان در خصوی علل عقبماندگی کشور را میآورد و در انتهای هر فصل مدل نظام فکری او را به صورت شماتیک ترسیم میکند:
با صادق زیباکلام و نگاهِ خاصاش به جغرافیای ایران؛ از "کم آبی آن تا پراکندگی طبیعی و سیاسیاش" و تاریخی که با "خاموشی چراغ علم" خود را نشان میدهد، شروع میکند.
محمود سریعالقلم و نظرگاه او در خصوص "شخصیت غیر توسعهیی" ایرانیان را توضیح میدهد و از منظری فلسفی به دیدگاههای داوری اردکانی و"عدم اولویت توسعه و نداشتن خرد و ارادهی توسعه" در میان ایرانیان میپردازد.
کاظم علمداری و نگاه ویژهی او در خصوص "نداشتن مالکیت خصوصی بر زمین" و "دسترسی محدود به آب" از سوی مردم و "حکومتهای مبتنی بر سنت" و پیرو آن "پیدایش قدرت متمرکز" در این ملک را شرح میدهد و پس از آن از حسین عظیمی و نقد او به "برنامهریزی و استراتژیهای غلط توسعه" در ایران مینویسد.
با علی رضاقلی که از شرایط جغرافیایی و "زندگی ایلیاتی و کم آبی"، که منجر به "اقتصادی معیشتی" گشته و "همسایگانی که چیزی برای آموختن" به ما نداشتهاند، ادامه میدهد و سپس از نگاهِ بدیع محمدعلی همایون کاتوزیان حول نظریهی "جامعهی کلنگی و بیحافظه" ایران میگوید.
مقصود فراستخواه و مسالهی "کمبود کنشگران مرزی" و "فقدان مدینهی عاقله" مورد توجه واقع میشود و بعد از آن به مفهوم "ظرفیت" از دید محمدفاضلی میپردازد و در نهایت با "جامعهی بیرویا"ی محسن رنانی و ضعفهایی که او در جامعهی ایرانی، از "ضعف در عقلانیت جمعی تا فقدان گفتوگو و همشنوی" میبیند، مسیر دیدگاهها در علل عقب ماندگی را به پایان میبرد.
او سپس در پاسخ به پرسش "چرا ایران عقب ماند" در سه لایه سعی در پاسخ دارد:
لایهی اول، خلقیات فرهنگی نامطلوب.
نویسنده خلق و خوی ایرانیان که رسوب شدهی هزاران سال زندگی ما بوده (تهنشین از گذشتهی تاریخی و جغرافیای ما) و خصیصههایی چون: پنهانکاری، تفکر قبیلهیی و عشیرهیی، سلطهگری و سلطهپذیری، فقدان توانایی گفتوگو و همشنوی، تقدیر باوری، احساسِ ناامنیِ همیشگی، افق فکری کوتاه و بیآیندگی و... از جملهی آنهاست را در لایهی اول علل عقبماندگیمان میگذارد و توضیح میدهد: «جامعهیی که نگرش کوتاه مدت دارد، جامعهیی که احساس ناامنی میکند، جامعهیی که احساس مالکیت نمیکند و عادت کرده هرچه ساخته، دیر یا زود بر باد رود، هیچگاه کار بلند مدت نمیکند. یا اگر هم انجام دهد بخش بسیار کوچکیاش را چنین میکند. انباشت رخ نمیدهد و همیشه چیزی هست که این جریان انباشتِ آهسته و پیوسته را قطع میکند.»(ص155)
هرچند نویسنده معتقد است این خلقیات ذات ایرانی نیست و خصوصیاتی چون انعطافپذیری فوقالعاده و سختکوشی، نیز در ایرانیان سرآمد است؛ با اینحال معتقد است در هر تحلیلی بدون توجه به اینخصوصیات نمیتوان به نتیجهی درست رسید.
او در توضیح لایهی دوم با تاکید بر تاثیر "گذشته در تنظیم روابط ما"، "نهادها" یعنی مجموعه مناسبات تثبیت شده در طول زمان را به میان میکشد، که "باهم بودگی" و "باهمشدگی" ما را امکانپذیر میکنند.
او از "اختلال در عرصهی نهادی" در ایران میگوید و از "نهاد اقتصاد غیر فراگیر و بهرهکش" و "نهاد سیاست با دسترسی محدود" در کشور به عنوان محورهای عقب ماندنمان در لایهی دوم نام میبرد.
نویسنده در خصوص چرایی "نهاد سیاست با دسترسی محدود" در کشور به موارد زیر اشاره دارد:
ترکیب نامیمون قدرت و قداست، رواج شاهخدایی یا شاهخداگونگی، عدم شکلگیری مناسبات فئودالیسم و درنتیجه عدم شکلگیری حاکمیت مردم، ظهور نفت در صد سال اخیر و عدم وابستگی حاکمان به مردم، بحران مشروعیت و جانشینی ...
و در توضیح "چرا نهاد اقتصاد بهرهکش و غیرفراگیر؟" میآورد:
شاهخدایی و بیاعتباری جان و مال و مردم، شکل گیری فرهنگ و اقتصاد غارتی، عدم شکلگیری بخش اقتصادی بزرگ مستقل از دولت، ضعف در حقوق مالکیت، عدم احساس امنیت سرمایه و...
او تاکید میکند این دو مساله، دو روی یک سکهاند و مقوّم یکدیگر شدهاند.
با چنین رویکردی است که لایهی آخر در عقبماندنمان، یعنی "ظرفیت محدود حکمرانی و حل مسائل ملی" شکل گرفته است.
لشکربلوکی معتقد است «ضعف در دو نهاد سیاست و اقتصاد و تبعاتش باعث میشود، که نظام حکمرانی ــ یعنی همهی ما، یعنی هر سه رکن حکومت و جامعهی مدنی و مردم ــ ناتوان از حل مسائلمان باشیم.»(ص169) و "نظام حکمرانی معلول" کنونی ایجاد گردد.
او روایت سه لایهی توسعه نیافتگی ما را "رستا" نام نهاده تا نشانهیی باشد برای رستن و رهایی!
نویسنده پس از بررسی مبسوط و طرح چرخههای شوم توسعهنیافتگی کشور به "چه باید کرد" میرسد.
او برای بسط و فهم موضوع، ابتدا نگاهی دارد به نظرات بیست اندیشمند توسعه در حوزههای مختلف و سپس وجوه مثبت و امیدوارکنندهی ایران را مرور میکند و بعد از آن روزنههای توسعهی ایران (شش عزیمتگاه) را مییابد و در نهایت استراتژی توسعهی ویژه ایران را با (چهار تجویز راهبردی) تشریح میکند:
1. نیلوفر آبی به عنوان استراتژی اصلی:
نویسنده در این استراتژی تاکیدش تمرکز بر توسعههای کوچک، محلی و موردی است. او میگوید در چنین مسیری کمترین نتیجه، کسب تجربههای مشترک جدید است. تجاربی که چون پازلیِ جان بحش، در آن لحظهی مناسب، کنار هم قرار میگیرند و چرخ توسعه را به گردش میآورند. نیلوفر آبی برای نویسنده نماد رشد و تکثیر در لجنزار و مرداب است:
«نیلوفر آبی ایران، موفقیتهای کوچکی هستند که چراغ امید و اعتماد به خویشتن از دست رفتهی ما را همچنان روشن نگاه میدارند. نیلوفر آبی نماد پروژههایی هستند که زندگی یک روستا یا شهر را تحت تاثیر قرار میدهد.»(ص237)
«معتقدم که هرچه قدر ما فعالیت جمعی سازمانیافته را تمرین کنیم. هرچه قدر بیشتر کسب و کار اقتصادی و اجتماعی راه بیاندازیم و شکست بخوریم و دوباره برخیزیم این تمرین مدنیت است. این تمرین نهادسازی است. این راه توسعه است و این مقدمهی تغییرات نهادی کلانتر. این جزو معدود روزنههای باز باقی مانده است.»(ص240)
2. نتوکراسی و شبکه سازی به عنوان استراتژی اصلی:
حال که راه امیدبخشی برای بهبود و تعمیق دموکراسی و تقویت بوروکراسی، به قول نویسنده، از سوی قلهنشینان دیده نمیشود؛ تنها راه این است که جامعه و کنشگران اقتصادی ــ سیاسی (مستقل) ابتکار عمل را به دست گیرند و به تقویت شبکه سازی به پشتوانهی بلوغ فکری، توان مالی، اعتبار اجتماعی بین نهادهای" حرفهیی، صنفی و علمی" با دولت اهتمام ورزند.
تشکلسازی عمدتا صنفی و علمی و تعامل کوشا، همراه با صبوری با دولت و اجزای آن، حتا اگر بارها پس زده شوند و جستجوی مدام برای یافتن روزنی برای اینکار از جمله پیشنهادهای نویسنده است.
او البته تاکید دارد که یکی از ضعفهای جامعهی ایرانی عدم صرف وقت در فعالیتهای داوطلبانه در نهادهای مدنی است. (کمتر از دو دقیقه)
«رمز توسعهی ما افزودن به این دو دقیقه است. پیشوند "هم" در توسعه بسیار کلیدی است. همشنوی، همکاری، همدردی، همآهنگی، هممحلگی، همآرزویی و بالاخره همسرنوشتی! این "هم" را جدی بگیریم! بیشتر از قبل!»(ص246)
3. نسل آتیِ توسعه آفرین به عنوان استراتژی مکمل:
به نظر نویسنده نارضایتی نسل جدید، که توسعهی کشورها را شنیده و دگرگونی کشورهای همسایه را دیده است؛ کاملا طبیعی است.
او میگوید طبیعی است که این نسل توسعهخواه باشد ولی این کافی نیست. ما نسلی "توسعه آفرین" و "توسعه آگاه" و "توسعهیار" میخواهیم و این از راه پرورش نسلی امکانپذیر است و از نگاه نویسنده استراتژی "نیلوفر آبی" در این راه بسیار موثر و کارآمد خواهد بود:
«استراتژی نیلوفر آبی کاملا موثر در پرورش نسلی است که توانایی همکاری بالاتری دارد، محاسبهگرتر است، منظبط تر است.
نیلوفران آبی فقط نهادساز نیستند بلکه نسلسازند! و کلاس توسعهاند!»(ص252)
4. مشق شب به عنوان استراتژی مکمل:
در این استراتژی فرض نویسنده بر آن است که اگر روزی تمام این بنبستهای سیاسی و اقتصادی باز شود؛ آیا جامعه برنامهی مدون و نقشهی راهی برای توسعه که میان نخبگان به اجماعی نسبی رسیده باشد، دارد؟ آیا بخش عمدهیی از مردم از آن مطلع و با آن همراه خواهند بود؟
از اینرو لشکر بلوکی معتقد است در تنها فضای عمومی باقی ماندهی کشور، یعنی شبکههای مجازی، با ورود فعالانهی روشنفکران و دانشگاهیان و حرکت از محتوای "زرد" به محتوای "سبز" باید به انتشار محتوای توسعهیی پرداخت و تمرین گفتگو، همشنوی، استدلال، عقلانیت تفاهمی و... کرد و به اشتراک گذاشت و آموزش داد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com