به گزارش بولتن نیوز به نقل وطن امروز، ثمانه اکوان: انتخابات برزیل و پیروزی لب مرزی لولا داسیلوا، نامزد جناح چپ این کشور با درصد آرای 50.9 در مقابل 49.1 درصد ژائیر بولسونارو، رئیسجمهور فعلی و نامزد جناح راست افراطی، باعث ایجاد بحثها و حرف و حدیثهای سیاسی زیادی شده است. از یک سو، نتایج این انتخابات نشان داد برزیل نیز مانند دیگر کشورهای آمریکای جنوبی - مکزیک، ونزوئلا، آرژانتین، بولیوی، نیکاراگوئه، پرو، هندوراس، شیلی و کلمبیا - به موج اقبال مردم به چپگرایان پیوسته است و از سوی دیگر به نظر میرسد برخلاف موارد پیشین، دولت آمریکا چندان هم از این موضوع ناراحت نیست.
پیام تبریک سریع بایدن به داسیلوا بعد از پیروزی او در انتخابات، آن هم در حالی که گمان میرفت دولت ایالاتمتحده بهسرعت از فرصت نزدیک بودن اعلام نتایج انتخابات و اقدامات احتمالی افراطی نامزد شکستخورده استفاده کرده و کار را به تنش و آشوب در این کشور بکشاند، باعث تعجب بسیاری در جهان شد. رسانههای آمریکایی هم ظاهرا از این سیاست خبر چندانی نداشتند، زیرا نخستین واکنش آنها به نتایج انتخابات برزیل، بیان کردن این تحلیل بود که به احتمال زیاد بولسونارو، نتایج انتخابات را نمیپذیرد و علیه نامزد پیروز انتخابات اعلان جنگ خیابانی خواهد کرد.
علت این مساله را البته نهتنها در سیاست خارجی آمریکا، بلکه باید در مسائل داخلی این کشور جستوجو کرد. برای پاسخ به ابهامات درباره نوع واکنش آمریکا به انتخابات برزیل باید ابتدا به پاسخ این سوال پرداخت که اگر دولت دیگری غیر از دولت بایدن در آمریکا بر سر کار بود نیز آمریکا چنین واکنشی از خود نشان میداد؟ با توجه به نزدیکی عقاید بولسونارو به ترامپ که ناشی از ریشهگیری اعتقادات آنها از آموزههای راست افراطی و ملیگرایی رادیکال است، میشد پیشبینی کرد به احتمال زیاد دولت ترامپ از نتایج این انتخابات چندان خشنود نمیشد، زیرا نشان میداد مردم در برزیل، به «ترامپ برزیل» نه گفتهاند و این به معنای دور از واقعیت بودن چیزی است که مشاوران استراتژیک ترامپ سعی داشتند به دنیا القا کنند: «موج پیوستن مردم به ملیگرایی و رای به احزاب دست راستی آغاز شده و حالا از اروپا تا آمریکای جنوبی، همه کشورها در حال رفتن به سمت حمایت از این نوع نامزدها هستند».
میتوان گفت راستهای افراطی و پوپولیستها در تمام دنیا تقریبا به یک روش و شکل رفتار میکنند: آنها بر این عقیدهاند اگر انتخابات به نفعشان تمام نشود، حتما تقلبی در کار بوده و انتظار دارند مردم و هوادارانشان بعد از اعلام نتایج انتخابات به خیابانها ریخته و به نتایج انتخابات اعتراض کنند. آنها همچنین نهادهای مدنی و سیاسی موجود در جامعه خود را نهادهایی تماما فاسد میدانند که باید با اقدامات انقلابی یا حتی اقداماتی همراه با خشونت، آنها را از لوث فاسدان پاکسازی کرد. زمانی که این افراد به پست ریاستجمهوری میرسند، تمام تقصیرها را گردن حزب و گروه مخالف خود میاندازند و در شرایطی که نتوانند اقدامات مدنظرشان را انجام دهند، بقیه را متهم به کارشکنی میکنند. بولسونارو در برزیل یا ترامپ در آمریکا از مهمترین نمونههای این افراد هستند که همچنان سعی میکنند سایه خود را بر سر سیاست کشورشان نگه دارند.
این بار دموکراتها اما انگیزه خوبی برای حمایت از داسیلوا داشتند و آن القای این مساله بود که اتفاقا راست افراطی در دنیا با اقدامات کسانی مانند ترامپ بشدت محبوبیت خود را از دست داده و روند جاری و معمول در دنیا نرفتن به سمت ناسیونالیسم افراطی است. دموکراتها که این روزها با وجود تمام تلاششان برای به محاکمه کشاندن ترامپ، باز هم سایه او را بر سر انتخاباتهای مختلف در آمریکا حس میکنند، سعی دارند با پررنگ کردن نتایج انتخابات ریاستجمهوری برزیل و حمایت از داسیلوا -که زمانی یکی از منتقدان سرسخت آمریکا و سیاستهایش در جهان بود- به مردم خود در داخل کشورشان نشان دهند میتوان راست افراطی را در آمریکا نیز به شکست کشاند؛ شاید سخت باشد اما غیرممکن نیست.
در بعد سیاست خارجی نیز با وجود اینکه لولا داسیلوا، از منتقدان آمریکاست و رابطه خوبی نیز با روسیه، ایران و چین دارد اما باز هم برای اجرای سیاستهای جهانی دموکراتها بهخصوص در مسائل مرتبط با تغییرات آب و هوایی، میتواند در جهت اهداف آمریکا فعالیت کند. داسیلوا خود در جریان مبارزات انتخاباتیاش بارها به مساله جنگلزدایی از منطقه آمازون اشاره کرده و گفته بود در صورت پیروزی در انتخابات، اجازه نمیدهد اقدامات بیرحمانه دولت بولسونارو در قطع بیحد و مرز درختان آمازون ادامه یابد. او همچنین بیان کرده بود به تئوریهای تغییرات آب و هوایی اعتقاد دارد و تمام تلاش خود را برای مقابله با این اقدام به کار خواهد بست. برای دولت بایدن که نمیدانست چطور باید سیاستهای زیستمحیطی خود را به دولت بولسونارو بقبولاند، روی کار آمدن داسیلوا شبیه یک معجزه در این باره میماند.
برزیل در زمان دولت سوم داسیلوا اما شباهت زیادی به آمریکا در زمان ریاستجمهوری بایدن خواهد داشت. هر دو رئیس جمهور، موجی از فعالیتهای مخرب راستهای افراطی، نژادپرستان و کمپینهای دروغ رسانهای آنها را پشت سر گذاشته و دستاورد دولت قبل از آنها نیز باعث ایجاد دودستگی شدید در بین مردم بوده که حالا حکمرانی بر جوامع این 2 کشور را بشدت سخت کرده است. همانطور که رسانههای آمریکایی معتقدند بعد از ترامپ، دیگر یک آمریکا وجود ندارد، بلکه دولت بایدن با «2 آمریکا» در حال دست و پنجه نرم کردن است، در برزیل نیز همین مساله موجب ایجاد تنش و شکاف جدی بین مردم شده است. بر همین اساس بود که نخستین صحبت داسیلوا در بین مردم، تاکید بر این مساله بود که او رئیسجمهور تمام ۲۱۵ میلیون برزیلی است نه کسانی که به او رأی دادهاند.
با این حال به نظر میرسد حکمرانی بر کشور دوپاره و مردمی دو دسته و عصبانی، همانطور که در طول ۲ سال ابتدایی ریاستجمهوری بایدن سخت بوده، در سالهای ابتدایی دوره سوم ریاستجمهوری داسیلوا نیز بهشدت مشکل باشد. البته نگاهی به فعالیتهای بایدن طی 2 سال گذشته که نشان میدهد او و حزب دموکرات، هیچ برنامه و عملکردی برای از بین بردن این دودستگی در جامعه آمریکایی نداشتند، الگوی مناسبی را برای داسیلوا به جا نمیگذارد و احتمالا این برزیل است که باید با اجرای برنامههای خود جهت ایجاد اتحاد بین مردمش، به الگویی مناسب در این زمینه برای آمریکا تبدیل شود. آمریکا غیر از این الگو، تلاش دارد از وضعیت برزیل هر روز بیشتر از روز قبل برای ادامه حکمرانی دموکراتها استفاده کند و بگوید اگر مردم برزیل توانستهاند اختلافات و درگیریها را بعد از بولسونارو کنار بگذارند و دوباره به سمت وحدت حرکت کنند، آمریکاییها هم میتوانند ترامپ را برای همیشه فراموش کرده و به مسیر لیبرال - دموکراسی مدنظر دموکراتها بازگردند. مشکل این طرز فکر اما این است که بایدن به جای اینکه کوچکترین شباهتی به داسیلوا داشته باشد، بشدت شبیه ترامپ است و تنها نام دموکرات و لیبرال را با خود یدک میکشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com